printlogo


کد خبر: 169500تاریخ: 1395/10/7 00:00
تاریخ مشروطه

دکتر موسی نجفی: یاد دارم در سنه 1322 از سفر خارجی به ایران برمی‌گشتم، در نزدیکی سرحد می‌خواستم به زحمت برای خود عمامه حاضر ‌نمایم، به همراهان می‌گفتم چه می‌شد که دولت حکم می‌کرد این مندیل بر سر پیچیدن موقوف می‌گشت. حالا آن آرزو برآورده شده است.
یحیی دولت‌آبادی در 2 دهه بعد از مشروطیت در تمجید از برنامه‌های مترقیانه سردار سپه می‌نویسد:
انجمنی مرکب از مرد و زن در خانه او یا در خانه دیگران منعقد می‌شد و این تا حدی پنهان بود. نگارنده نیز در آن انجمن گاهی حاضر می‌گشتم و معایب حجاب معمول را به‌طور خفا بیان می‌کردم... موضوع رفع حجاب قدری مخالف افکار خشک مقدس‌مآبان بود. اینک در تهران در کانون بانوان تأسیس شده و زنهار و گشوده با مردان معاشرت می‌نمایند و روز به روز دایره رفع حجاب در تهران و ولایات وسعت می‌گیرد... در این وقت که این سطور را می‌نویسم، خبردار شدم که در تهران در جشن فارغ‌التحصیل‌ها، شاه پهلوی برای دفعه اول با ملکه و دخترانش حاضر شده است. پس سد حجاب را در ایران شکسته باید دانست و آتیه روشنی را به زن‌های ایرانی باید نوید داد.
در اینجا مناسب است با توجه به شناخت اجمالی که از سرشت قسمت تقریباً تاریک و پیچیده مشروطیت ارائه کردیم، به سراغ نحوه ورود و خروج و بیانات این اشخاص برویم؛ تا بدانیم افکار غربی و ماهیتاً ضددینی چگونه و چرا تبلیغ می‌شد و از چه محورها و مباحث و موضوعاتی برای ترویج سود برده می‌شد. بدین منظور، به بررسی افکار و سخنان سیدجمال واعظ می‌پردازیم تا ببینیم وی چگونه زمینه موجه و لعابی مذهبی در افکار غربی و به زبان توده فراهم آورده بود.
ذکر این نکته ضروری است که این قسمت از تحقیق با اصل نظریه ما در سطور قبلی منافات ندارد؛ بلکه این بخش از تاریخ مشروطیت، همان قسمت‌های شبهه‌انگیز و پیچیده‌ای است که بعد از آشکار شدن خطوط و مرزبندی‌های مشروطیت، در 2 جریان مذهبی و سکولار، می‌توان به‌طور جدی بدان پرداخت؛ و به عبارتی، حل کردن اینگونه مسائل نسبتاً پیچیده و مرموز، آنگاه میسر می‌شود که برخی زمینه‌ها و مرزهای مشروطیت دقیقاً تبیین شده باشد. در هر حال، افکار و اعمال سیدجمال واعظ و شخصیت و سوابق وی، بخوبی مدنظر روشنفکران و متجددان غربگرای دوران مشروطیت قرار گرفت و تصمیم گرفته شد که برای بیان افکار و عقایدش، روزنامه ویژه‌ای تهیه شود. برای قرار گرفتن در حال و هوای این جریده، به شماره اول آن نظری می‌اندازیم تا دریابیم دستگاه تبلیغاتی سکولار، چگونه یک مبلغ غرب را مطرح می‌کند. البته باز هم باید متذکر شد اینکه غربگرایان ضد مذهبی، امثال سیدجمال واعظ را سخنگو و مروج کرده‌اند، مؤید نظریه قبلی ما است که سکولارها نمی‌توانسته‌اند به زبان مردم سخن بگویند و رسوخ و نفوذی درخور تعمق در ملت داشته باشند. روزنامه «الجمال» در بیان فلسفه وجودی و نحوه شکل‌گیری‌اش در شماره اول خود می‌نویسد:
جمعی از مشترکان محترم دارالخلافه طهران و بسیاری از سایر بلدان، مکرر به ما نوشته و اخطار کردند که قدری از مواعظ شافیه و بیانات وافیه جناب مستطاب آقاسیدجمال‌الدین صدرالمحققین را در روزنامه «ندای وطن» بنگاریم که حقیقتاً کلمات دلپذیرش قلوب افسرده دلان را روان و نفس مقدسه‌اش ایران مرده را جان بخشید و الحق از اثر داد و فریاد اوست که همشهری‌های ما از خواب 300 ساله بیدار شدند و به هیجان آمدند و او اول کسی است که به این صراحت و وضوح مسائل سیاسه را در فراز منبر حل نمود و اصول امر به معروف و نهی از منکر را به اقتضای زمان اجرا فرمود و مردمان عامی درس نخوانده را از بیان کافی و بیان شافی خود دانا و به حدود انسانیت آشنا و به استرداد حقوق مغضوبه خود توانا ساخت و در میدان سخندانی بیرق افتخار را برافراشت و انصاف نمود که این کلمات حکیمانه محو و نابود گردد و همه‌کس از آنها منتفع نشود. و ما این خواهش را پذیرفتیم و این فرمایش را اطاعت کردیم و چون در ورق روزنامه گنجایش نداشت، مجبور شدیم که آن مواعظ را در یک ورق علیحده طبع نماییم و نیز چون لازم بود که یکی از دانایان و وطن‌پرستان متصدی این امر گردد لذا امتیاز طبع این ورقه را برای یکی از دوستان صدیق خود صادر نموده و ایشان به لحاظ وطن‌پرستی و خدمت به عالم انسانیت و برای انتشار و آگاهی عموم مردم از بیانات و نکات منبری جناب آقای سیدجمال‌الدین به عهده فتوت خود قبول کرده...
ادامه دارد


Page Generated in 0/0054 sec