نجومیها را عقیم کنید!
حسین قدیانی: در مقوله عدالت «دولت اعتدال» ادامه منطقی «دولت سازندگی» است. اگر در دولت رفسنجانی «توسعه» هیچ دستی برای دستگیری از فقرا نداشت، در دولت روحانی نیز چرخ لجوج، بیرحم و یکدنده توسعه، بیشتر قائل به از بین بردن پابرهنههاست تا احیانا مبارزه با مظاهر فساد و تبعیض! در تفکر حاکم بر چنین دولتهایی، «بیپولی» در مقام عمل، «جرم» تعریف میشود! و آنکه به حیث اقتصادی «فقیر» است، همان بهتر بمیرد! در این تفکر که از سوی مجامع، محافل و رسانههای روشنفکری هم حمایت خاص میشود، فساد و تبعیض، نه فقط تحمل میشود که حتی مورد لطف و عنایت قرار میگیرد و مدیری با نجومیترین حقوق ممکن، «امانتدار و ذخیره» لقب میگیرد، لیکن نسخه جماعت برای از بین بردن فقر، فیالواقع چیزی نیست الا از بین بردن فقرا! در «عدالت علوی» آنچه فقر را ریشهکن میکند، در وهله اول، مبارزه با فساد و تبعیض است اما دولتها و دولتمردان حامی فساد و تبعیض، در راه مبارزه با فقر، به جای در ورود، دنبال در خروج میگردند؛ «اگر میخواهی فقر ریشهکن شود، چنان زندگی را بر جماعت ندار سخت بگیر که جز گور و قبرستان، مفری و مقصدی برای ایشان متصور نباشد!» این، عین نسخهای است که شهیندخت مولاوردی، آن هم از جایگاه «معاون رئیسجمهور» برای «زنان کارتنخواب» میپیچد: «هنوز دولت برنامه مشخصی در رابطه با عقیمکردن زنان کارتنخواب ارائه نداده است. قطعا این برنامه باید از سوی وزارت بهداشت بررسی شود که به همین منظور، مباحثی هم در جریان است»! جز این نیست که «هنوز دولت برنامه مشخصی...» یعنی آنچه تاکنون به ذهن دولت اعتدال درباره رسیدگی به کارتنخوابی زنان رسیده، «عقیمکردن» ایشان است! آنچه نوشتم «در ورود و در خروج»، اینجا خودش را نشان میدهد! و اینجا که معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در ادامه میافزاید: «باید بهطور تخصصی و کارشناسی، این طرح بررسی شود و بر اساس رضایت زنان کارتنخواب، عقیم شدن صورت بگیرد. قطعا این طرح بهدلیل هزینهها و تولدهای نوزادان معتاد که بار مالی برای کشور دارد، نیازمند بررسی کارشناسی است اما مطلوب این است که ریشهها قطع شود»! شگفتا! «قطعشدن ریشهها» از منظر معاون رئیسجمهور دولت اعتدال، در گرو «عقیمکردن زنان کارتنخواب» است، نه احیانا مبارزه با فساد و تبعیض! اینجا دولت اصلا به روی مبارک نمیآورد که فقر نجومی در جایی، ناشی از ثروت نجومی و حقوق نجومی در جایی دیگر است! پرسش اساسی اینجاست:کدامیک از این زنان محترمه، کارتنخواب متولد شدهاند؟! و آیا چون متاثر از بد روزگار و منتج از فساد و تبعیض در حق حقوق دردانههای شاسیبلند، کارشان به خوابیدن در کارتن رسیده، باید عقیمشدنشان بررسی شود؟! و احیانا این مهم نباید بررسی شود که پول و حق و حقوق او، شاید در فیش حقوقی از مردم بهتران، جا خوش کرده باشد؟! براستی! فساد و تبعیض و حقوقهای نجومی باید «عقیم» شوند یا کسی که از فرط فقر و نداری، کارش به کارتنخوابی کشیده؟! واقعا طرف حساب ما کدام دولت با کدام تفکر است که دولتمردش ناظر بر جان باختن شماری از هموطنان عزیزمان در سانحه قطار، بیمه بودن اشخاص متوفی را به رخ میکشد و دولتزنش هم که مطالعه فرمودید! و آیا این است همه تکلیف دولت اهل حقوق، با ندار و محروم و گیرم معتاد؟! که چون دستت به دهانت نمیرسد و زندگی بر تو سخت گرفته، اساسا حق مادر شدن نداری! اینکه شد «نطفه به گوری» و صدپله بدتر از «زنده به گوری»! دولت اگر بنای بر ریشهیابی مسائلی از این دست دارد، بهتر است از کانال مبارزه واقعی با فساد و تبعیض، صفرهای پررنگ فیش مدیران شاسیبلند خود را به گور بفرستد، نه آینده زنان بیچاره را! بگذار صریحتر بگویم! نامردی که ماهی 200 میلیون از بیتالمال به جیب میزند و آنکه جلوی چشم مردم، از این مصداق مسلم نامردی حمایت میکند، ریشه کارتنخوابی شمار البته قلیلی از افراد جامعه ما هستند! یکی در روز، میلیاردی مشغول چاپیدن حق ملت است که یکی در شب، با شکم گرسنه، سر بر بالین کارتن میگذارد! پس آنچه نیازمند عقیم شدن است، تفکر حاکم بر ذهن حضرات است، نه نسل کسانی که از قضا، ناشی از همین تفکر، مشغول چوبخوردن از روزگار است! اعتیاد نامردان به حقوق نجومی و اساسا فساد و تبعیض، سرچشمه بسیاری از ناهنجاریهاست! و این وسط، روشنفکرنمایان نامحترم که اتفاقا برخلاف شو و نمایشی که ارائه میدهند، اولین ظالم به حق و حقوق حیوانات هستند، نباید هم درد انسان داشته باشند! از دل نمایشگاه «سگ فحش نیست» باید هم روشنفکرنمای مرفه بیدرد غربزدهای بیرون بیاید که همان نسخه دولتزن اعتدالی را این بار با «ضرس قاطع» تجویز کند! «حاشیهنشینها را باید عقیم کرد تا تولید مثل نکنند» همه حرف این جماعت منورالفکری است که در دریای شمال، حاضرند برای فیلمهای پایان باز، دنبال «الی» بگردند اما به حاشیهنشین و قشر محروم و ندار که میرسد، حکم نطفه به گوری! و همین است شمایل کسانی که «فیلم دروغ» را به «زندگی راست» ترجیح میدهند! دنبال کارگردان خروسنشان، تا بلندای ایفل هم حاضرند بروند اما در سرزمین خودشان، به همین راحتی حکم مرگ صادر میکنند برای نوزادی که هنوز متولد نشده! «کوچکمهر»ی ذات این جماعت است! این جماعت، دنباله منطقی همان جمع لجنی هستند که به رئیسجمهور آمریکا نامه مینویسند مبنی بر تحریم بیشتر ایران! بنازم اما تقسیم کارشان را! داخلیهایشان حکم نطفه بهگوری صادر میکنند و خارجنشینهایشان حکم تحریم! بیگانهترین قبیلهای که میتوانند با ملت خود تا کنند، همان جمعند و همین جماعت! آهای جماعت مثلا منورالفکر! کاش میشد نمایشگاه «روشنفکر، فحش نیست» هم برپا کرد! اما نه! نمیشود! روشنفکر اگر شما باشید، روشنفکری همان ناسزایی است که مرحوم جلال، یقینا دوست میداشت فرزند «زن زیادی» خوانده شود، روشنفکر اما خطابش نکنند و جوری ننویسد که «نوبل» بگیرد! و قلمش را دستمایه هیچ فیلم دروغی قرار ندهد. دست حاشیهنشین محروم، کثیف هم باشد، شرف دارد. هیهات! ما سنگر پابرهنهها را رها نخواهیم کرد!
تحلیل گفتمانی یک پست اینستاگرامی
رضا مشتاقی: سیما حقشناس، همسر نقاش سرشناس، بزرگمهر حسینپور (همکار نشریات زنجیرهای) است. دیروز که همه بهتزده عکسها و گزارش منتشرشده درباره گورخوابهای گورستان شهریار بودند و واکنشهای مختلفی ناشی از تاثر و تاسف نشان میدادند، حقشناس پستی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد با این متن: «نمیشه که اینا تولید مثل کنند و بعد دولت با سرمایه مردم تولیدات اینا رو سیر کنه... تنها راهحل واقعی کنترل جمعیت کارتنخوابها و حاشیهنشینها، عقیم کردن اجباریه... اگرچه مغزایی که کار نمیکنن برای عقیم کردن سگ و گربه هم احساساتی میشن... چون عادت دارن فقط به حقوق موجودی که توانایی درک حقوقش رو نداره یا شعورش رو نداره فکر کنند اما نمیتونن به حقوق بچهای فکر کنن که تو این قبرها به دنیا میاد و حق داره تو این وضعیت متولد نشه...».
1- بزرگمهر حسینپور مدتی پیش نمایشگاه نقاشی «پدر سگها» را برگزار کرد. نمایشگاهی با محوریت نقاشیهایی از سگها که کلی از هنرمندان و سلبریتیها هم از این نمایشگاه بازدید کردند و خروجیاش هم عکس معروفی بود که با این دستنوشته میگرفتند: «سگ فحش نیست». در طول نمایشگاه و در بیشتر این عکسها هم سیما حقشناس حضور دارد. خیلی هم عالی است، نه؟ یک انسان نگران خشونت کلامی درباره حیوانات است که ممکن است به خشونت فیزیکی هم بینجامد. آنقدر نگران که نمایشگاه برایش به راه میاندازد و با مشاهیر عکس میگیرد که: «ایهاالناس! #سگ_فحش_نیست». و بعد درباره بچههای حاشیهنشینان و کارتنخوابها از لفظ «تولیدات» استفاده میکند و خواستار عقیمسازی اجباری این افراد میشود تا اصلا این «تولیدات» پا به عرصه وجود نگذارند. شاید اگر «جدایی نادر از سیمین» دوباره ساخته شود، جا داشته باشد حجت به جای مونولوگ معروفش «فقط بچههای شما آدمند، بچههای ما توله سگن...» بگوید: «انگار سگهای شما از بچههای ما آدمترند...».
2- عقیمسازی یک انسان، یک مداخله فوقالعاده شدید در زندگی شخصی فرد است. از سوی دیگر از جمله مسائلی است که با کرامت انسانی یک شخص در تضاد است. کرامت انسانی، ذاتی انسان است و ذاتی شیء هیچ وقت از شیء جدا نمیشود، ولو کارتنخواب باشد یا معتاد یا حاشیهنشین یا محروم. از نظر حقوقی هم با سطح اختیارات دولت در جهت مداخله در حدود آزادی اشخاص پیوند گسترده دارد. خانم حقشناس در کدامیک از این موارد- فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق یا حقوق عمومی- تحصیل کرده یا اندیشیدهاند که حکم به عقیمسازی مردمان میکنند؟ جالبتر اینجاست که ایشان از نظر منش اندیشه و سیاستورزی، لیبرال به نظر میآیند ولی روشی را توصیه میکنند که بیشتر با تعالیم یک دولت اقتدارگرا و توتالیتر سازگاری دارد. آیا میشود نتیجه گرفت ایشان مبنای نظری برای کردار و گفتار خود ندارند و بنای به میل و تمنای دل در مسائل سیاسی و اجتماعی اظهارنظرهای متفاوت و متناقض میکنند؟
3- نوشته ایشان نهتنها پشتوانه فکری و نظری درستی ندارد، بلکه حتی با عالَم واقعیت نیز بیگانه است. طبق آمار وزیر کشور، ایران هماکنون 11 میلیون حاشیهنشین دارد.
طبق دیگر آمارهای رسمی نیز کشور 100 هزار کارتنخواب دارد. نتیجه؟ بنا به نسخه سرکار خانم حقشناس باید جبرا و قهرا بیش از 10 میلیون انسان را عقیم و از «تولیدات» محروم کرد.
4- نکته دیگر اینکه از نظر خانم حقشناس هر کس با این طرح اندیشیده شده و فکورانه که از این علامه دهر صادر شده مخالفت کند، از زمره افرادی است که «مغزشان کار نمیکند». حاشیهنشینان و کارتنخوابها هم توانایی درک حقوقشان را ندارند یا فاقد شعور هستند.
5- اگر صفحه خانم حقشناس را دنبال کرده باشید البته میدانید که ایشان و همسرشان در ایام انتخابات مجلس از هواداران لیست «امید» بودند و حسابی هم برای این لیست تبلیغ میکردند و دیگران را هم به رای دادن به این لیست ترغیب میکردند. اشکالی دارد؟ ابدا. هر شخصی- جز اشخاصی که قانونا از این کار محروم شدهاند- حق دارد برای کاندیدا یا لیست و جریان محبوبش تبلیغ کند ولی اخلاقا صحیح نیست کسی که مبلّغ لیست «امید» بوده است، به میلیونها نفر پیغام بفرستد که «امیدی به بهبود وضعیتتان نداشته باشید. قرار نیست چیزی تغییر کند. قرار نیست کسی کاری برایتان کند و از این فلاکت و حاشیهنشینی و بیچارگی و کارتنخوابی- البته گورخوابی- نجاتتان بدهد و چند سال بعد بتوانید مثل مردمان عادی خانواده تشکیل دهید و بچهدار شوید. تا دنیا دنیاست، شما در همین فلاکتی که هستید خواهید بود. امیدی به بهبود نیست. بیزحمت عقیم هم شوید که سرمایههای ما سهم تولیداتتان نشود». من اگر باشم، که از قرار معلوم و بهزعم خانم حقشناس در زمره مغزهای تعطیل هستم، به جای اجبار کردن این بیچارهها به عقیم شدن، میروم و یقه دولت تدبیر و امید را میگیرم: «خدا را! کاری بکنید برای این بیچارهها، امیدوارشان کنید... خیلیهایشان از غول اعتیاد خستهاند، از حاشیهنشینی، از محرومیت... تدبیری به خرج بده و چراغ امید برافروز». من اگر باشم میروم سراغ لیست امید- که خدا را شکر همهشان هم در تهران رای آوردند- و میگویم: «طرحی بریزید. نه از سر ناامیدی که وضع هیچگاه برای این پابرهنهها تغییر نخواهد کرد و چه بهتر که نسلشان منقرض شود. طرحی بریزید و نجاتشان دهید و امیدوارمان کنید».
6- ولی من نیستم خدا را شکر. این بار مسؤولیت به این سنگینی بر دوش من نیست. سلبریتیهایی به جای من هستند با کلی طرفدار، فالوئر، عاشق و دلداده که عادت کردهاند خودشان را متفاوت از دیگران ببینند که سگهای خانگیشان از بعضی انسانها برایشان عزیزتر است. سلبریتیهایی که عادت کردهاند در حوزهای که سوادش را ندارند ورود کنند و حرف باسوادها را هم نشنوند. ستارهها و فوقستارههایی که از نظرشان هر که مخالف حرفشان است، اصلا هر که متفاوت از ایشان است، از نعمت مغز بیبهره مانده. مرجعهای جهان مجازی که عادت کردهاند بازیگری کنند برای سیاستمداران ولی عادت ندارند مسؤولیت کنشگریشان در عرصه سیاست را به دوش بکشند. بلد نیستند احساس وظیفه کنند در قبال «به فلان کس و فلان لیست رای بدهید»هایی که به هوادارانشان گفتهاند. خانم حقشناس یک نفر است ولی رفتارش را چون نیک بنگری، در میان سلبریتیها بسیار خواهی دید.
***
پینوشت
لحظاتی قبل از انتشار این مطلب، آقای بزرگمهر حسینپور هم پستی در اینستاگرامشان گذاشتند با این متن: «فرمان ایست! به جای حرفهای سطحی و بدون دانش، باید فکر بکری کرد. این افراد بچههایی با ژنهای ضعیف خواهند داشت. باید با توضیح ماجرا و محبت و آگاهسازی از سرنوشت بچههایشان، با عقیمسازی این کارتنخوابها از تولید کارتنخوابهای آینده جلوگیری کرد...».
البته ایشان نیازی ندیدهاند در این مطلب عمیق و سراسر دانش توضیح دهند چگونه و براساس کدام مطالعات کسانی که فقیر میشوند و بعضا معتاد و روی کارتن در خیابان میخوابند، ژنهایشان تضعیف میشود؟ کسانی هم که این سوال را از ایشان پرسیدند به ناگاه متوجه شدهاند از سوی ایشان بلاک شدهاند.
فقط کاش کسی به آقای حسینپور و همسر مکرمهشان برساند این ایده اصلاح نژاد انسان از طریق حذف ژنهای ضعیف را- که در مورد داستان شما قطعا صدق نمیکند- سالها پیش هیتلر و دارودستهاش هم داشتند و چه عقیمسازی و کشتاری از- بهزعمشان- صاحبان ژنهای ضعیف و عقبافتادههای ذهنی که نکردند. کاش یکی به ایشان برساند که قبول اشتباه اشکالی ندارد ولی این پافشاری بر اصلاح نژاد انسان که یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ پزشکی است، کار پسندیده و روشنفکرانهای نیست.