printlogo


کد خبر: 169664تاریخ: 1395/10/9 00:00
اعتراف تاریخی و «لجبازی»‌های ادامه‌دار!

علی‌اکبر عباسی: 1- بدون شک یکی از عوامل مؤثر و نقش‌آفرین در وقوع فتنه سال 88 و تحمیل خسارت‌های فراوان ناشی از آن به کشور و منافع ملی، «لجبازی»های قدرت‌طلبانی بود که برای هوس جاه‌طلبی خود، براحتی رأی مردم را نادیده گرفتند و به قانون لگد زدند. در طول ماه‌هایی که کشور درگیر فتنه بود، رهبر انقلاب به طور مکرر جریان‌های مختلف را به خویشتنداری دعوت کردند و از کاندیداهای شکست‌خورده خواستند اگر اعتراضی هم دارند آن را از بستر قانونی پیگیری کنند. ایشان همچنین بر اینکه اگر آن وضعیت ادامه پیدا کند شرایط به جایی خواهد رسید که حتی دیگر کار از دست خود سردمداران هم در خواهد رفت تاکید کرده بودند اما لجبازی همان مشخصه‌ای بود که مانع این می‌شد تا آنها به این هشدارها توجه کنند. لجبازی سران فتنه واقعیت تلخی بود که رهبر انقلاب سال 89 به طور مستقیم به نقش آن در فتنه اشاره کردند: «بعضی‌ها حقایقی را می‌دانند اما برای اقدام تصمیم نمی‌گیرند، برای اظهار تصمیم نمی‌گیرند، برای ایستادن در موضع حق و دفاع از حق تصمیم نمی‌گیرند. البته این تصمیم نگرفتن هم عللی دارد؛ گاهی عافیت‌طلبی است، گاهی تنزه‌طلبی است، گاهی هوای نفس است، گاهی شهوات است، گاهی ملاحظه‌ منافع شخصی خود است، گاهی لجاجت است. یک حرفی را زده است، می‌خواهد پای این حرف بایستد، به خاطر اینکه ننگش می‌کند از حرف خودش بازگردد؛ که فرمود: «لعن‌الله اللجاجه»؛ لعنت خدا بر لجاجت. افرادی هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم می‌دانند، در عین حال کمک می‌کنند به جهت‌گیری‌های مخالف، جهت‌گیری‌های دشمن».
2- در جریان مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 نیز بارها رهبر انقلاب به اینکه نمی‌توان روی دشمن حساب باز کرد و نباید فریب لبخند او را خورد، تاکید کردند و به کرات به دولت و تیم مذاکره‌کننده نسبت به غیرقابل اعتماد بودن طرف غربی هشدار دادند. ایشان مکرر بر اینکه راه‌حل مشکلات کشور در داخل است و برای حل و فصل مشکلات داخلی نباید چشم امید به بیرون داشت، تاکید کردند.
با این وجود، شاهد بودیم مسیری که مذاکره‌کنندگان دنبال کردند، چیزی غیر از مسیر مورد تاکید رهبر انقلاب بود و نتیجه همین رویه متفاوت آنها، شد آنچه امروز می‌بینیم. همین عدم توجه به هشدارهای مکرر رهبر انقلاب موجب شد حالا بعد از گذشت یک سال از اجرایی شدن برجام، بر سر نخواستن آن دعوا باشد و برخی رسانه‌های حامی دولت حتی از اینکه تیتر بزنند «برجام را هم دلواپسان بر دولت تحمیل کردند» ابایی نداشته باشند!
3- نوع مواجهه‌ دولتمردان و رسانه‌های همراه آنان با اعتراف چند روز قبل ظریف مبنی بر اشتباهش در مذاکرات، از نمونه‌های بارزی است که باز هم ابتلای دولت و حامیان برجام به لجبازی را نشان می‌دهد. دولتمردان در شرایطی که می‌دانند بخشی از اوضاع اسفبار کنونی که به آن دچار شده‌اند، نتیجه‌ رفتارهای مبتنی بر لجبازی آنها و اعتماد افراطی به طرف غربی است اما همچنان بر ادامه‌ این مسیر تاکید دارند و به‌جای پذیرفتن واقعیتی که حتی ظریف نیز به آن اذعان کرده، سعی در فرافکنی دارند. محمدجواد ظریف به عنوان نفر اول تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان و به عنوان مسؤول مستقیم تحمیل خسارت محض برجام بر ملت ایران، هفته‌ گذشته در جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس بر اشتباهات خود در اعتماد به آمریکا اذعان کرد و اسناد این اعتراف نیز در رسانه‌ها منتشر شد اما دولتمردان و رسانه‌های حامی دولت به‌جای مواجهه‌ صادقانه با مردم و بازگو کردن همان واقعیت‌ها به پیشگاه عمومی جامعه، مدام فرافکنی می‌کنند و منتقدان و نماینده‌ای را که این سخنان را بازگو کرده است مورد هجمه قرار می‌دهند.
4- استراتژی مبتنی بر لجبازی چیزی است که چند ماه قبل در جریان اعتراف علی‌اکبر صالحی مبنی بر عدم پایبندی طرف غربی به تعهداتش نیز از سوی دولتمردان شاهد آن بودیم تا جایی که آقای روحانی نسبت به این سخنان صالحی اینگونه واکنش نشان داد: «ایشان وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی نیست، وزیر امور خارجه هم الان نیست، ایشان مسؤول سازمان انرژی اتمی است». همه این موارد در حالی است که آقای روحانی خود قبلا بر اینکه دولت او بنای لجبازی ندارد سخن گفته بود: «افکار عمومی ملت ما، نه فاصله را می‌پسندد و نه خدای ناکرده لجبازی را می‌پسندد. این دولت اهل لجبازی نیست.» و جناب هاشمی، پدر معنوی دولت نیز اظهار داشته بود: «لجبازی در سیاست خارجی معنا ندارد».
5- می‌توان گفت حتی نوع مواجهه‌ دولت با مساله حقوق‌های نجومی نیز بی‌ارتباط با خصیصه‌ لجبازی نیست به طوری که به‌رغم گذشت 6 ماه از افشای حقوق‌های نجومی، تاکنون شاهد هیچ‌گونه برخوردی از سوی دولت با این مساله نبوده‌ایم و به گفته مسؤولان دستگاه قضا «دولت تاکنون حتی یک پرونده هم در این زمینه به قوه‌قضائیه ارسال نکرده است.» تا جایی که قوه‌قضائیه مجبور شده بدون همکاری دولت، خود به تنهایی وارد ماجرا شود. دولت نه‌تنها با این مساله برخوردی نکرد بلکه مدام بر موضع خود در حمایت از نجومی‌بگیران پافشاری کرد به طوری که معاون اول رئیس‌جمهور گفت: «نجومی‌بگیران تخلفی نکرده‌اند.» و دیگری اظهار داشت: «حقوق‌های نجومی طبق‌ آیین‌نامه، قوانین و مقررات بوده است.» و همین چند روز قبل دیگری گفت: «از صبح تا شب به‌دنبال خلافکارانیم، فقط به خاطر اینکه 2 میلیارد تومان را پس بدهند، آیا کشور گیر این 2 میلیارد تومان است؟»
6- وقتی به جای پذیرش واقعیت و شهامت بیان صادقانه «اشتباه کردم» به پیشگاه عمومی مردم، با لجبازی سعی می‌کنند واقعیت را لاپوشانی و فرافکنی کنند کار به جایی می‌رسد که معاون وزیر امور خارجه در واکنش به انتشار سخنان وزیر توسط نماینده‌ای که خود عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس است، درخواست ورود «نهادهای امنیتی و حفاظتی همچون سپاه یا وزارت اطلاعات» را کرده و فلان رسانه حامی دولت نیز آن را با افتخار به تیتر اول خود تبدیل می‌کند. این در حالی است که تا همین چند روز قبل که فلان نماینده به رئیس قوه‌قضائیه بهتان می‌زد حرف از آزادی و حقوق نمایندگان بود و فریاد اینکه نماینده باید حاشیه امن داشته باشد و نباید نمایندگان را محدود کرد، توسط همین رسانه‌ها گوش فلک را  کر کرده بود.
7- تمسک به رفتارهای مبتنی بر لجبازی برای هیچ‌کس آورده خوبی به همراه نداشته و یقینا بعد از این هم نخواهد داشت. لذا در شرایط فعلی برای دولت، راه‌حل چیزی نیست جز دست برداشتن از لجبازی و پذیرفتن واقعیت. راه‌حلی که اگر سران فتنه در همان روزهای ابتدایی بعد از انتخابات به آن تن داده بودند، نه این همه هزینه و خسارت بر کشور تحمیل می‌شد و نه عاقبت آنها این بود. راه‌حلی که اگر دولتمردان ماه‌ها قبل به آن توجه کرده بودند، امروز در چنین مخمصه‌ای نمی‌افتادند و کارشان به جایی نمی‌رسید که برجامی که زمانی فتح‌الفتوح و آفتاب تابان می‌خواندندش حالا دعوا باشد بر سر نخواستنش!


Page Generated in 0/0071 sec