تحلیل گفتمانی یک پست اینستاگرامی
رضا مشتاقی: سیما حقشناس، همسر نقاش سرشناس، بزرگمهر حسینپور (همکار نشریات زنجیرهای) است. دیروز که همه بهتزده عکسها و گزارش منتشرشده درباره گورخوابهای گورستان شهریار بودند و واکنشهای مختلفی ناشی از تاثر و تاسف نشان میدادند، حقشناس پستی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد با این متن: «نمیشه که اینا تولید مثل کنند و بعد دولت با سرمایه مردم تولیدات اینا رو سیر کنه... تنها راهحل واقعی کنترل جمعیت کارتنخوابها و حاشیهنشینها، عقیم کردن اجباریه... اگرچه مغزایی که کار نمیکنن برای عقیم کردن سگ و گربه هم احساساتی میشن... چون عادت دارن فقط به حقوق موجودی که توانایی درک حقوقش رو نداره یا شعورش رو نداره فکر کنند اما نمیتونن به حقوق بچهای فکر کنن که تو این قبرها به دنیا میاد و حق داره تو این وضعیت متولد نشه...».
1- بزرگمهر حسینپور مدتی پیش نمایشگاه نقاشی «پدر سگها» را برگزار کرد. نمایشگاهی با محوریت نقاشیهایی از سگها که کلی از هنرمندان و سلبریتیها هم از این نمایشگاه بازدید کردند و خروجیاش هم عکس معروفی بود که با این دستنوشته میگرفتند: «سگ فحش نیست». در طول نمایشگاه و در بیشتر این عکسها هم سیما حقشناس حضور دارد. خیلی هم عالی است، نه؟ یک انسان نگران خشونت کلامی درباره حیوانات است که ممکن است به خشونت فیزیکی هم بینجامد. آنقدر نگران که نمایشگاه برایش به راه میاندازد و با مشاهیر عکس میگیرد که: «ایهاالناس! #سگ_فحش_نیست». و بعد درباره بچههای حاشیهنشینان و کارتنخوابها از لفظ «تولیدات» استفاده میکند و خواستار عقیمسازی اجباری این افراد میشود تا اصلا این «تولیدات» پا به عرصه وجود نگذارند. شاید اگر «جدایی نادر از سیمین» دوباره ساخته شود، جا داشته باشد حجت به جای مونولوگ معروفش «فقط بچههای شما آدمند، بچههای ما توله سگن...» بگوید: «انگار سگهای شما از بچههای ما آدمترند...».
2- عقیمسازی یک انسان، یک مداخله فوقالعاده شدید در زندگی شخصی فرد است. از سوی دیگر از جمله مسائلی است که با کرامت انسانی یک شخص در تضاد است. کرامت انسانی، ذاتی انسان است و ذاتی شیء هیچ وقت از شیء جدا نمیشود، ولو کارتنخواب باشد یا معتاد یا حاشیهنشین یا محروم. از نظر حقوقی هم با سطح اختیارات دولت در جهت مداخله در حدود آزادی اشخاص پیوند گسترده دارد. خانم حقشناس در کدامیک از این موارد- فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق یا حقوق عمومی- تحصیل کرده یا اندیشیدهاند که حکم به عقیمسازی مردمان میکنند؟ جالبتر اینجاست که ایشان از نظر منش اندیشه و سیاستورزی، لیبرال به نظر میآیند ولی روشی را توصیه میکنند که بیشتر با تعالیم یک دولت اقتدارگرا و توتالیتر سازگاری دارد. آیا میشود نتیجه گرفت ایشان مبنای نظری برای کردار و گفتار خود ندارند و بنای به میل و تمنای دل در مسائل سیاسی و اجتماعی اظهارنظرهای متفاوت و متناقض میکنند؟
3- نوشته ایشان نهتنها پشتوانه فکری و نظری درستی ندارد، بلکه حتی با عالَم واقعیت نیز بیگانه است. طبق آمار وزیر کشور، ایران هماکنون 11 میلیون حاشیهنشین دارد.
طبق دیگر آمارهای رسمی نیز کشور 100 هزار کارتنخواب دارد. نتیجه؟ بنا به نسخه سرکار خانم حقشناس باید جبرا و قهرا بیش از 10 میلیون انسان را عقیم و از «تولیدات» محروم کرد.
4- نکته دیگر اینکه از نظر خانم حقشناس هر کس با این طرح اندیشیده شده و فکورانه که از این علامه دهر صادر شده مخالفت کند، از زمره افرادی است که «مغزشان کار نمیکند». حاشیهنشینان و کارتنخوابها هم توانایی درک حقوقشان را ندارند یا فاقد شعور هستند.
5- اگر صفحه خانم حقشناس را دنبال کرده باشید البته میدانید که ایشان و همسرشان در ایام انتخابات مجلس از هواداران لیست «امید» بودند و حسابی هم برای این لیست تبلیغ میکردند و دیگران را هم به رای دادن به این لیست ترغیب میکردند. اشکالی دارد؟ ابدا. هر شخصی- جز اشخاصی که قانونا از این کار محروم شدهاند- حق دارد برای کاندیدا یا لیست و جریان محبوبش تبلیغ کند ولی اخلاقا صحیح نیست کسی که مبلّغ لیست «امید» بوده است، به میلیونها نفر پیغام بفرستد که «امیدی به بهبود وضعیتتان نداشته باشید. قرار نیست چیزی تغییر کند. قرار نیست کسی کاری برایتان کند و از این فلاکت و حاشیهنشینی و بیچارگی و کارتنخوابی- البته گورخوابی- نجاتتان بدهد و چند سال بعد بتوانید مثل مردمان عادی خانواده تشکیل دهید و بچهدار شوید. تا دنیا دنیاست، شما در همین فلاکتی که هستید خواهید بود. امیدی به بهبود نیست. بیزحمت عقیم هم شوید که سرمایههای ما سهم تولیداتتان نشود». من اگر باشم، که از قرار معلوم و بهزعم خانم حقشناس در زمره مغزهای تعطیل هستم، به جای اجبار کردن این بیچارهها به عقیم شدن، میروم و یقه دولت تدبیر و امید را میگیرم: «خدا را! کاری بکنید برای این بیچارهها، امیدوارشان کنید... خیلیهایشان از غول اعتیاد خستهاند، از حاشیهنشینی، از محرومیت... تدبیری به خرج بده و چراغ امید برافروز». من اگر باشم میروم سراغ لیست امید- که خدا را شکر همهشان هم در تهران رای آوردند- و میگویم: «طرحی بریزید. نه از سر ناامیدی که وضع هیچگاه برای این پابرهنهها تغییر نخواهد کرد و چه بهتر که نسلشان منقرض شود. طرحی بریزید و نجاتشان دهید و امیدوارمان کنید».
6- ولی من نیستم خدا را شکر. این بار مسؤولیت به این سنگینی بر دوش من نیست. سلبریتیهایی به جای من هستند با کلی طرفدار، فالوئر، عاشق و دلداده که عادت کردهاند خودشان را متفاوت از دیگران ببینند که سگهای خانگیشان از بعضی انسانها برایشان عزیزتر است. سلبریتیهایی که عادت کردهاند در حوزهای که سوادش را ندارند ورود کنند و حرف باسوادها را هم نشنوند. ستارهها و فوقستارههایی که از نظرشان هر که مخالف حرفشان است، اصلا هر که متفاوت از ایشان است، از نعمت مغز بیبهره مانده. مرجعهای جهان مجازی که عادت کردهاند بازیگری کنند برای سیاستمداران ولی عادت ندارند مسؤولیت کنشگریشان در عرصه سیاست را به دوش بکشند. بلد نیستند احساس وظیفه کنند در قبال «به فلان کس و فلان لیست رای بدهید»هایی که به هوادارانشان گفتهاند. خانم حقشناس یک نفر است ولی رفتارش را چون نیک بنگری، در میان سلبریتیها بسیار خواهی دید.
***
پینوشت
لحظاتی قبل از انتشار این مطلب، آقای بزرگمهر حسینپور هم پستی در اینستاگرامشان گذاشتند با این متن: «فرمان ایست! به جای حرفهای سطحی و بدون دانش، باید فکر بکری کرد. این افراد بچههایی با ژنهای ضعیف خواهند داشت. باید با توضیح ماجرا و محبت و آگاهسازی از سرنوشت بچههایشان، با عقیمسازی این کارتنخوابها از تولید کارتنخوابهای آینده جلوگیری کرد...».
البته ایشان نیازی ندیدهاند در این مطلب عمیق و سراسر دانش توضیح دهند چگونه و براساس کدام مطالعات کسانی که فقیر میشوند و بعضا معتاد و روی کارتن در خیابان میخوابند، ژنهایشان تضعیف میشود؟ کسانی هم که این سوال را از ایشان پرسیدند به ناگاه متوجه شدهاند از سوی ایشان بلاک شدهاند.
فقط کاش کسی به آقای حسینپور و همسر مکرمهشان برساند این ایده اصلاح نژاد انسان از طریق حذف ژنهای ضعیف را- که در مورد داستان شما قطعا صدق نمیکند- سالها پیش هیتلر و دارودستهاش هم داشتند و چه عقیمسازی و کشتاری از- بهزعمشان- صاحبان ژنهای ضعیف و عقبافتادههای ذهنی که نکردند. کاش یکی به ایشان برساند که قبول اشتباه اشکالی ندارد ولی این پافشاری بر اصلاح نژاد انسان که یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ پزشکی است، کار پسندیده و روشنفکرانهای نیست.