حسین قدیانی: در دولت اعتدال شاهد انواع و اقسام بیتدبیری در شکایت از اصحاب قلم بودهایم اما این یکی دیگر، وصف مجزایی میطلبد که «نهاد ریاستجمهوری» یعنی فیالواقع نخستین و مهمترین نهاد زیر نظر شخص رئیسجمهور، ناظر بر انتشار یک یادداشت در «وطنامروز»، علاوه بر مدیرمسؤول و نویسنده، از «صاحب امتیاز» هم شکایت کنند! و تازه! به این هم اکتفا نکنند! وسعت دهند دایره شکایت خود را به «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشتهاند»! من که گمانم بدترین و بزرگترین توهین به رئیسجمهور، همین نوع عجیب و غریب از شکایت است، آن هم از سوی «نهاد ریاستجمهوری» که واقعا خوب است نقش همان «نهاد» را برای «ریاستجمهوری» ایفا کند، نه آنکه متاثر از شکایت نوبرانهاش، این ظن را در اذهان آحاد جمهور برانگیزد که نکند این نهاد، به «اداره آگاهی» تبدیل شده باشد! واقعا یعنی چه شکایت از صاحب امتیاز؟! روزنامه، «مدیرمسؤول» دارد برای همین چیزها دیگر! و حالا گیرم، شکایت از صاحب امتیاز را یک جای دلمان بگذاریم؛ شکایت از «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشتهاند» دیگر چه صیغهای است؟! و آیا این، وهن آن نهاد محترم نیست؟! و فی حد ذاته، مصداق درشتترین توهین به رئیسجمهور نیست؟! آیا چون از متنی، یادداشتی، گزارشی، حالا هرچی، عصبانی شدهایم، باید همینطور بیمبنا و عاری از تدبیر، شکایت کنیم از صدر تا ذیل یک روزنامه؟! و مگر نه آن است که همه دستاندرکاران یک روزنامه، در حکم «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشتهاند» هستند؟! شگفتا! ظاهرا باید به جای توصیه به تدبیر حتی در شکایت، دولت اعتدال را باید نهی از منکر تصمیم از روی عصبانیت هم بکنیم! ابتدا یک لیوان آب خنک بخورید؛ بعد اقدام به شکایت کنید، بلکه همچین نشود شکایتتان! گمانم، نهاد محترم و البته مظلوم واقع شده ریاستجمهوری، اگر قبل از این شکایت، گلویی تازه میکرد، نهایت بسنده میکرد به همان مدیرمسؤول! دیگر نمیرفت سراغ نویسنده! سراغ نویسنده هم اگر میرفت، سراغ صاحب امتیاز که عمرا! سراغ «سایر شرکا و معاونانی که در انتشار یادداشت، نقشی داشتهاند» که اصلا و ابدا حرفش را نزنید! حقا دوباره جا دارد پرسش یادداشتهای قبل خود را تکرار کنم: این دولت است که ما داریم؟! آن از رسیدگی به آبوهوا، آن از جواب محرمانه به خلف وعده علنی و عمومی و رسمی دشمن، آن از غیراخلاقی خواندن کار اتفاقا اخلاقی و درست و مدبرانه و دقیق آن بنده خدایی که از سر حمیت و غیرت و عرق ملی، پرده از سخنان وزیر امور خارجه در مذمت یانکیهای بیعهد و جلاد برداشت، آن از رکود، آن از بیکاری، آن از اوضاع ارز، آن از بلند کردن چماق بیمه بر فرق جانباختگان ایستگاه هفتخوان، آن از نسخه عقیمسازی برای کارتنخوابها، آن از توافق «تقریبا هیچ»، آن از مبحث گرانی و شیب، آن از دروغ آشکار همه چیز را با بزرگان هماهنگ کردیم، آن از اعلام عزا در شب پرداخت یارانه، آن از حذف معلوم نیست با چه مکانیزم یارانهبگیران، آن از اعلام جشن و سرور برای توافقی که مردم هیچ نمیدانند چرا باید در ازای آن، پایکوبی خیابانی راه بیندازند، آن از دعوای ترکان با نعمتزاده، آن از دعوای نعمتزاده و زنگنه، آن از دعوای وزارت بهداشت و رفاه، آن از اعلام آمار رشد اقتصادی که هرگز به تایید جیب مردم نمیرسد، آن از شعار خواندن اعتراض مردم کرمانشاه به بیکاری، آن از عدم پاسخ به نامه شجاعانه نهادهای شهری مبنی بر قبول مسؤولیت در مبحث آلودگی هوا، آن از عدم معرفی حتی یک مدیر نجومی به دستگاه قضا، آن از حمایت از این شاسیبلندهای از مردم بهتران، آن از طعنه به دختر شهید مدافع حرم که نه پدر تو، بلکه توافق ما، سایه شوم جنگ را از سر این کشور برداشت، آن از برادرخواندن سعودیها، در اوج فاجعه منا و آنهمه قربانی بیگناه، آن از دریایی اهانت به اصحاب نقد، آن از نادیده گرفتن سخن متقن منتقدان که اینک صحت کلامشان بر همگان روشن شده،آن از اکتفاکردن به ایمیل در پاسخ به دزدی سرگردنه 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران در روز روشن پسابرجام، آن از ریختن سیمان در قلب رآکتور خودکفایی، آن از ابقای تحریمهای قبلی، آن از تحریمهای جدید با بهانههای جدید، آن از نیست شدن آقای دیپلمات «نمیدانم چی» که از بس نیست، اسمش را یادم رفته؛ این هم از جدیدترین شکایت حضرات از «وطنامروز»!
بنابراین تکرار میکنم حرفم را: این دولته که ما داریم؟!