گروه فرهنگ و هنر: مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت با بیان اینکه ادبیات اسرای جنگی انسانیترین گونه ادبیات جنگ است، گفت: این ادبیات میتواند قیمت تمام شده جنگ را برای ما بیان کند؛ قیمت تمام شده جنگ هنوز برای ما معلوم نیست. مراسم رونمایی از کتاب «همه سیزده سالگیام» نوشته گلستان جعفریان صبح دیروز 13 دیماه، با حضور مهدی طحانیان راوی کتاب، مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت و علیرضا کمرهای مسؤول واحد پژوهش مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادبیات پایداری حوزه هنری در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. مرتضی سرهنگی در ابتدای این نشست با بیان اینکه نوشتن بعد از جنگ در همه جای دنیا یک سنت است، گفت: وقتی خطوط نبرد آرام میشود، لوله توپها و تانکها سرد میشود، سربازها از سنگرها بیرون میآیند و به شهرهایشان بازمیگردند و اسرای جنگی بین کشورهای متخاصم مبادله میشوند، سربازها قلم و کاغذ به دست میگیرند و مینویسند که چه دیدند و چه برسرشان آمده است.
ادبیات اسرای جنگی انسانیترین گونه ادبیات جنگ است
وی ادامه داد: کسی نمیتواند جلوی این ادبیات را بگیرد، همانطور که نمیتواند جلوی گدازههای آتشفشان را بگیرد. این حس مانند گدازه از حلقوم یک سرباز جنگی بیرون میآید و به سینه کاغذ میریزد. من تا دیروز فکر میکردم 6 میلیون نامه بین اسرای ایرانی و خانوادههای آنها رد و بدل شده اما دیروز با گفته افسر نگهدارنده اسرای عراقی متوجه شدم که 10 میلیون نامه بین اسرای جنگی ایران و خانوادههایشان رد و بدل شده است.سرهنگی با بیان اینکه ادبیات اسرای جنگ در همه جای دنیا انسانیترین گونه ادبیات جنگ است، افزود: این ادبیات از زندگی انسانی حکایت دارد که در جایی نگهداری میشود که هیچ چیز مورد دلخواه او نیست و حتی علیه اوست. آدمهای امروز میخواهند بدانند که افرادی مانند آنها در جنگ چطور دوام آوردند. بیشترین ترجمهها از ادبیات جنگ نیز متعلق به ادبیات اسارتگاهی است.
هزینه یک دقیقه ایستادگی رزمندگان ما 18 سال سلول انفرادی شد
سرهنگی با اشاره به کتاب «همه سیزدهسالگیام» گفت: خانم جعفریان و مهدی طحانیان برای نوشتن این کتاب زحمت بسیار کشیدند. من از نزدیک شاهد ساعتها زحمت این دو عزیز بودم و خوشحالم که این کتاب منتشر شده است. آنچه در این کتاب است و دیگر کتابها بویژه کتاب خاطرات اسرای جنگی میتواند قیمت تمام شده جنگ را به ما بدهد. برای ما هنوز قیمت تمام شده جنگ در نیامده برای همین است که با ما اینطور رفتار میکنند. امروز هیچکس به رئیس بانکی که برای پس گرفتن حقوق چند صد میلیونیاش ما را تهدید به شکایت از بانک جهانی میکند، نگفته غلط میکنی. چرا؟ چون قیمت تمام شده جنگ و امنیت امروز را نمیدانند اگر نه مقابل او میایستادند. چراغ بالای سر ما از همین قیمت است. کسانی که از ادبیات اردوگاهی شناخته و معرفی میشوند، این قیمتها را برای مردم در میآورند و به مردم میگویند که این کشور به چه قیمتی برای آنها تمام شده است. دستمان نیست که قیمت تمام شده چقدر بوده است. یکی از ارمغانهای ادبیات اردوگاهی نشان دادن همین قیمت است. سرهنگی با بیان اینکه خاطرات اسارت بخش عمدهای از قیمت جنگ را برای ما در میآورد، افزود: خاطرم هست خلبان لشگری تعریف میکرد که او را از سلول انفرادی به خانهای در سطح شهر بغداد بردند و همه امکانات از یخچال و رادیو گرفته تا سیگار و... در اختیار او گذاشتند. در روبهرو هم خانهای بود که چند دختر در آن زندگی میکردند. شهید لشگری میگفت مسؤولی داشتم که نامش ابوفرح بود. او به من گفت که صدام میخواهد شما یک دقیقه به تلویزیون بیایید و بگویید که من 17 سپتامبر اسیر شدم و بگو که ما ایرانیها متجاوز به خاک عراق بودیم و آن وقت هرجای دنیا که خواستی برو و همه سفارتخانههای ما در دنیا هم آمادگی پذیرایی تو را دارند. این توضیح را بدهم که روز رسمی شروع جنگ 22 سپتامبر است. عراقیها معتقدند که روز 17 سپتامبر است چون در آن روز شهید لشگری را زدند و اسیر کردند. شهید لشگری میگفت که من به ابوفرح گفتم اگر نیرویی از شما چنین بگوید، شما به این نیرو چه میگویید؟ ابوفرح گفت که ما به او خائن میگوییم. شهید لشگری گفت پس چرا میخواهی من خائن معرفی شوم؟ نتیجه قبول نکردن برای یک دقیقه حرف زدن در تلویزیون تبدیل شد به 18 سال اسارت در عراق.
2 وجه مهم و بارز کتاب «همه سیزده سالگیام»
سرهنگی در ادامه به تفاوت کتاب «همه سیزده سالگیام» با دیگر کتابهایی که در حوزه ادبیات اسارتگاهی نوشته شده اشاره کرد و یادآور شد: این اثر از 2 وجه قابل ملاحظه است؛ نخست راوی، شخصیت او و انبوه حوادثی که این نوجوان 13 ساله در آن سن کم با آن روبهرو است. هم بازه پیش از اسارت این راوی جالب است و هم دوره اسارت و نحوه برخورد عراقیها با او. وجه دیگر، نویسنده کتاب است. خانم جعفریان برای این کتاب زحمت بسیار کشید. تمام جملات کتاب حسابشده کنار هم قرار گرفته است. هم راوی و هم نویسنده خیلی برای این کتاب زحمت کشیدهاند. شاهد بودم که تا دیروقت با هم صحبت میکردند. به نظرم کتاب «همه سیزده سالگیام» میتواند از نظر آموزشی هم مفید باشد و کسانی که میخواهند در این حوزه کار انجام دهند، میتوانند برای شیوه نگارش و تدوین به این اثر مراجعه کنند. این کتاب میتواند پلی میان نوجوانان امروز با راوی برقرار کند.
تلاش کردم دریابم چرا نوجوانان 13 ساله به جنگ رفتند
نویسنده کتاب «همه سیزده سالگیام» در مراسم رونمایی از این کتاب گفت: درباره مهدی طحانیان و هم درباره همه ۱۳ سالههایی که به جنگ رفتند جای کار هنوز بسیار است و باید جزئیتر به آنها پرداخت. گلستان جعفریان، نویسنده کتاب در این مراسم با اشاره به دلیل نگارش «همه سیزده سالگیام» درباره خاطرات مهدی طحانیان با وجود انتشار کتاب «سرباز کوچک امام(ره)» گفت: مصاحبههای کتاب «همه سیزده سالگیام» 6 ماه قبل از انتشار این کتاب بود و حتی من آن ابتدا چندان خوشحال نشدم اما اکنون که هر دو متن را در کنار هم میگذارم، متوجه تفاوتها میشوم. باید بگویم هم درباره مهدی طحانیان و هم درباره همه 13 سالههایی که به جنگ رفتند جای کار هنوز بسیار است و باید جزئیتر به آنها پرداخت. وی ادامه داد: شخصیت مهدی طحانیان به گونهای است که در روایت وقایع تحلیل را نیز وارد میکند و به عبارت دیگر وقایع را تحلیلگرایانه بررسی میکند. من نمیخواستم این تحلیلها وارد کار شود، بلکه میخواستم وقایع خود بیان شوند و خواننده خود به یک نتیجه و تحلیل دست یابد. جعفریان با اشاره به خاطرات منتشر شده از زندگی اسرا تصریح کرد: بدیهای زندگی در اسارت، شکنجهها و سختیها از جمله خاطراتی است که در همه اسرا مشترک است، بنابراین چون این موضوعات تکراری بود من آنها را کنار گذاشتم و تلاش کردم کنه ماجرا را دریابم و آن اینکه چرا 13 سالهها به جنگ میرفتند؟ آیا عقل در آنها کامل شده است؟ آیا خود انتخاب میکردند یا تحت تأثیر شرایط قرار میگرفتند؟ نویسنده کتاب «همه سیزده سالگیام» با اشاره به برجسته شدن ماجرای مصاحبه طحانیان با خبرنگار هندی و امتناع اولیه او از انجام این مصاحبه به دلیل بیحجاب بودن خبرنگار، گفت: همه مهدی طحانیان را از تصویری که به خبرنگار هندی میگوید در مذهب من صحبت با زنی که حجاب ندارد شایسته نیست، میشناسند اما من با این رویکرد سراغ او نرفتم. در خلال داستان برایم جالب بود که پس از این ماجرا عراقیها بارها او را در موقعیتی قرار میدهند که این صحبتش لوث شود اما طحانیان مبارزهای را انتخاب میکند که این گفتهاش را تا آخر حفظ کند.
نوجوان امروز به راحتی از کتاب «همه سیزدهسالگیام» نخواهد گذشت
جعفریان در پاسخ به این پرسش که آیا موفق به انتقال پیام مهدی طحانیان 13 ساله به مخاطبان نوجوان امروز شدید، گفت: اگر کسی این کتاب را از ابتدا تا انتها بخواند متوجه میشود که کتاب، یک اثر نفسگیر است. من نمیخواستم شعار بدهم، میخواستم خود مهدی طحانیان حرف بزند و نوجوانان ما بدانند که دشمن ما آنقدر قَدَر بود که 9 سال را برای شکست مقاومت یک نوجوان 13 ساله صرف کرد. جعفریان افزود: از من پرسش شد که اگر نسل امروز کتاب را بخواند آیا مهدی طحانیان برای او الگو خواهد شد، در پاسخ باید بگویم شاید با مطالعه یک کتاب این اتفاق رخ ندهد اما اگر نوجوانان این کتاب را بخوانند به راحتی از آن نخواهند گذشت و میفهمند در اطرافشان چه اتفاقی افتاده است. این کتاب آنها را متوقف خواهد کرد.
روایت طحانیان از 9 سال مقاومت
طحانیان درباره انگیزهاش از روایت خاطرات گفت: انگیزههای بسیاری میتواند دخیل باشد اما احساس میکنم دغدغه اصلیام این بود که تمام چیزهایی که با چشم جان دیدم، تجربههایی است که بسیار سخت به دست میآید و باید مصیبتهای بسیاری را از سرگذراند که این تجربیات را بهدست آورد، حال حیف نیست این تجربیات را برای دیگران بیان نکرد؟ این 9 سال تجارت پرسودی برای من بود. تاجرهای خائنی هستیم اگر تجربههای خود را به آیندگان منتقل نکنیم، بنابراین این دغدغه در ذهنم بود و وقتی فرصت آن پیش آمد از آن استقبال کردم. مهدی طحانیان در پاسخ به این پرسش که اگر به فردی بگوییم نوجوانی 9 سال در زندان بوده و از این سالها با عنوان «تجارت پر سود» یاد میکند، حتماً برایش تعجبآور خواهد بود؛ چرا شما این خاطرات را پرسود میدانید؟ گفت: زبانم از بیان همه چیزهایی که در مدت اسارت با تمام وجود حس کردم قاصر است. من دوست دارم این تجربهها در ملتمان نهادینه شود و به یادگار بماند. اگر ما بتوانیم جوهر اصلی دفاعمقدس را در کشور نهادینه کنیم کشور را تا ابد همهگونه بیمه کردهایم اگر میخواستیم با چشم مادی به مساله نگاه کنیم یک لحظه نمیتوانستیم تمام سختیها و فراز و فرودهای زمان جنگ و اسارت را تحمل کنیم. در جنگ شاهد فجایع بسیاری بودیم که یک نوجوان نمیتوانست در برابر آنها مقاومت کند. من دوست داشتم بگویم چه شد که ما از این صحنهها عبور کردیم و مقاومتمان در هم نشکست. راوی کتاب «همه سیزده سالگیام» در پاسخ به اینکه شما به عنوان نماد عزت حجاب در ایران شناخته شدهاید، درباره جریانی که منجر به مصاحبه با خبرنگار هندی شد، برایمان بگویید، گفت: من به این موضوع افتخار میکنم که چهره من با قضیه حجاب گره خورده باشد اما مسائل دیگری که هم در آن مصاحبه وجود داشت که از آن غفلت شده است؛ مثل بحث ولایتپذیری رزمندگان. ماجرا از اینجا آغاز شد که سرهنگ محمودی فرمانده توجیهی سیاسی اردوگاهی بود که من در آن بودم و بارها سر مسائل مختلف من را تهدید کرده بود تا اینکه اردوگاه اطفال را درست کردند و نوجوانان کموسن سال را به آنجا منتقل کردند، آنجا بود که سیل تهدیدها علیه من زیاد شد. وی ادامه داد: هر وقت برای مصاحبه میآمدند، من را پنهان میکردند تا اینکه اتفاقی در آن روز حضور یافتم. وقتی خبرنگار هندی من را دید، سرگرد محمودی که ادعا و هیبت بسیاری داشت با عجز و لابه بسیار از او خواست این مصاحبه انجام نشود اما خبرنگار نپذیرفت. البته باید بگویم این خبرنگار هندی نیز ابتدا بسیار زمینهچینی کرد که به من نشان دهد صدام با اطفال اسیر مهربان است و میخواهد ما را به کشور بازگرداند اما امام خمینی(ره) میگوید اینها سربازان ما نیستند. من بدون اینکه وارد ماجرا و بازی سیاسی شوم، گفتم ایشان رهبر ما است، هرچه ایشان بگوید ما میگوییم درست است.