printlogo


کد خبر: 169922تاریخ: 1395/10/14 00:00
سیاه‌چاله‌هاى نجومى!

عرفانه  فتحیان: در مدیریت نوین ثابت شده است رابطه رئیس و مرئوس و به طور کلی ارشد سازمان با سایر طبقات، چیزی ورای مکتوبات قراردادی است. در حقیقت فرهنگ سازمانی به نوعی متأثر از شخص اول سیستم و به همین ترتیب ناشی از متد‌های اجرایى و حتى گفتارى هر سرگروه است که زیرگروه‌ها را خواسته یا ناخواسته به وادى خاصی هدایت می‌کند و به مرور این متد‌ها قدرتى می‌یابند که می‌توان از آنها به عنوان «قانون نانوشته» یاد کرد و بعضا از قواعد رسمی سازمان هم جدی‌تر گرفته  شده و اجرا می‌شوند.
علاوه بر این و قبل از بیان مصادیق رابطه مذکور رئیس و مرئوس، ابتدا از توصیه‌های مملکتی و حکومتى دین که بیشتر در سخن امام عدل دیده می‌شود صحبت می‌کنیم تا فاصله‌ای که در ذهن‌مان از منش مسؤولان تا منش علوی و نبوی وجود دارد، مشخص شود و ایرادات وارده جایی براى بازرسی داشته باشد.
از حضرت امیر در نهج‌البلاغه آمده است:
«ان الله تعالی فَرَض علی ائمه الحقّ، أن یُقدّروا أنفسهم بضعفه‌الناس...
خداوند بر پیشوایان و حاکمان برحق، واجب کرده است که همسطح با انسان‌های محروم زندگی کنند».
«... و لا یَیأسَ الضعفاءُ عن عدلک...
و مبادا چنان عمل کنند که انسان‌های ضعیف از اجرای عدالت به دست آنها مأیوس شوند (که به نوع دیگر از حکومت فکر کنند! و نسل‌های جوان از دیانت ناامید شوند یا به آینده خویش اطمینانی نداشته باشند، و پی افکار و مکتب‌های دیگر بروند!)».
همچنین در جاى دیگر پشتوانه دین و توده مسلمین و سپر اسلام در برابر دشمنان را «عموم مردم» معرفی می‌کنند نه مشتی عافیت‌طلب خودمحور و سیری‌ناپذیر!
در حاکمیت اسلامی به گفته امام صادق، «مردم جامعه مانند فرزندان یک پدر و برادران دینی‌اند که کمترین امتیاز یا ویژه‌خواهی میان آنان پذیرفته نخواهد بود.
علاوه بر این، حضرت علی در رابطه با انتخاب وزیران و نمایندگان به یکی از سفیران خود می‌فرمایند:  «ثم لیَکن آثرهم عندک أقوَلَهم بمُرّ الحقّ لک، و أقلَّهم مساعدهً فیما یکونُ منکَ، ممّا کرهَ الله لأولیائه واقعاً ذلک من هواک حیث وقع...

باید برگزیده‌ترین وزیران تو کسانی باشند که بیشتر از همه، سخن حق را به تو بگویند هر چند تلخ باشد و در کارهایی که خداوند برای دوستانش نمی‌پسندد کمتر ترا یاری کنند، تو باید اینچنین باشی، چه دلت بخواهد یا نخواهد!»
و در جایی دیگر هنگام مواجهه با خبری از تقسیم نابرابر اموال فرمودند: «بلغنی أنّک تقسمُ فى‌ءَ المسلمین... فیمَن إعتامَکَ من أعراب قومک... فوَالذی فلق الحبَّه، لأُفَتّشَنَّ عن ذلکَ تفتیشاً شافیاً.
... به من خبر رسیده است که اموال مسلمانان را میان دور و بری‌ها و نزدیکان، از عرب‌های خاندانت، تقسیم می‌کنی... سوگند به خدایی که دانه را شکافت، این موضوع را کاملا بررسی خواهم کرد...».
در برهه‌اى طلحه و زبیر نزد امیرمومنان آمدند و به نحوه تقسیم بیت‌المال معترض بودند که خلیفه سوم اینگونه (به طور مساوی با دیگران) به ما سهم نمی‌داد، علی(ع)  گفت: پیامبر چگونه از غنائم به شما سهم می‌داد؟
آیا رسول خدا، مال را میان همه مسلمانان به‌طور مساوی تقسیم نمی‌کرد؟ گفتند: چرا!
گفت: حال پیروی از سنت پیامبر درست‌تر است یا خلفای دیگر؟
گفتند: سنت پیامبر! اما ما دارای سابقه هستیم و سختی‌هایی را تحمل کرده‌ایم و خویشاوندانی نزدیک داریم.
گفت: سابقه من بیشتر است یا شما!؟
خویشاوندی شما یا خویشاوندی من؟
شما بیشتر رنج دیده‌اید یا من؟
گفتند: تو!
گفت: به خدا سوگند که من و این کارگر، سهمى برابر داریم! و اشاره کرد به شخصی که در آنجا کار می‌کرد.
امروز وقتی خطایى از مسؤولى صورت گرفته، برخی نظر دارند تا به سرعت از آن گذر کنیم و معترضان را به هوچی‌گری‌هایی متهم می‌کنند که شأن خاطی را زیر سوال برده و تا او را در شهر نچرخانند راضی نمی‌شوند!
حضرت امیر در این باره نیز فرموده‌اند: «فإن أحدٌ منهم (العمّال) بسطَ یدَهُ إلی خیانةٍ أو رکبَ فجوراً... فبسطتَ علیه العقوبهَ  فی بدنه و أخذتَهُ بما أصابَ من عمله ثمّ نصبتَهُ بمقام المذلّه و وسمتَهُ بالخیانه، و قلَّدتهُ عارَ التُهمه ؛ فإنّ ذلک یکونُ تنکیلاً وعظَهً لغیره...
اگر یکی از کارگزاران هنگامی که دست به خیانتی دراز کرد یا کار زشتی مرتکب شد، او را کیفر دادی و از کاری که کرده است بازخواست نمودی، چنین است که او را خوار ساختی و مهر خیانت بر پیشانی او زدی، و نشان تهمت بر گردنش آویختی؛ این گونه برخوردها، مایه بازداری و پند‌گیری دیگر کارآموزان و مأموران خواهد شد (پس چنین عمل کن و درباره حق مردم و حرمت جامعه، سختگیر باش!)»
«ابن هرمه» ناظر بازار اهواز، به مردم در کار نظارت خیانتی کرده بود، امام به فرماندار خود در اهواز دستور داد تا به سخت‌ترین شکل او را مجازات کند و در شهر بگرداند!
و در عیون اخبارالرضا از نبی مکرم آمده است که «هر کس سر مسلمانی کلاه بگذارد یا به او در مال و حقوق خیانت کند، از ما مسلمانان نیست!»
همچنین آیه دوم سوره نور در مقوله ارجحیت ضابطه بر رابطه می‌فرماید:
«و لا تأخذکم بهما رأفهُ فی دین الله، إن کنتم تومنونَ بالله و الیوم الاخر...
در اجرای دین خدا و حدود الهی - اگر به روز بازپسین ایمان دارید- ترحم و دلسوزی در حق آنان (گناهکاران) نکنید...(و کار جرم و مجرم را که زیان‌رسانی به جامعه است، سست مگیرید!)»
همه موارد مطرح شده به جهت تقریب ذهن و معنا‌بخشی به تحلیل‌های بعدى‌مان بود؛ با گذر از مثال‌های عینی هر کدام از روایات فوق، سراغ اثرات غیرمادی ضایعه‌اى که «حقوق‌های نجومی» نام گرفت، می‌رویم.
در شروع مطلب عرض شد در علم مدیریت، مبحثی وجود دارد که بیانگر رابطه و اثر ناخودآگاه سلسله مراتب سازمان به صورت طولى و عرضى بر یکدیگر است.
اینکه فریاد‌ها برای مساله‌ای با عنوان حقوق‌های نجومی بلند است، صرف تبعات مالی که به بار آورده، نیست.
 اتفاقا مجموع خسارات ناشی از این ضایعه خیلی کمتر از سایر هزینه‌هایی است که در موضوعات دیگر اتفاق افتاده و همچنان در برزخ بررسی است.
اما ما معتقدیم اولا اثرات وضعی چنین رخدادهایی ورای بحث ریالی آن، مخرب مرز‌های حساسیت به فساد در جامعه است، بویژه وقتى مجریان مربوط دولتی، بعد از مدتى چنین برداشت‌های نامتعارفی را حق مدیران‌شان می‌دانند و نقد منتقدان را شلوغ‌کاری‌های مغرضانه تلقی می‌کنند.
ثانیا علاوه بر تبعاتی که این اتفاق بر مدیران خرد گذاشته و خواهد گذاشت، باید در پی نقطه آغازین این دومینوی زیاده‌خواهی بود.
وقتی بدون در نظر گرفتن اولویت‌ها سراغ هزینه چند میلیاردی برای تجهیز بیشتر استخر پاستور می‌روند، وقتی نهاد ریاست جمهوری به کاخ سعدآباد منتقل می‌شود! وقتی میلیارد میلیارد بهره‌خوری بی‌دلیل و ورای بازدهى افراد را با لبخند و متاسفیم رد می‌کنند و پس از چندی آنها را ذخیره نظام نیز می‌نامند، وقتی واکنش مسؤولان ذی‌ربط به چنین گزارشاتی این باشد که چرا دوره‌های قبل یادتان نبود دست به ذره‌بین شوید و چنین وارسی‌هایی را به رخ دولت بکشید - که جا دارد خدمت‌شان برسانند حتی اگر با بی‌انصافی تمام فرض کنیم همین کندن‌های بی‌مبنا در دوران قبل هم عیناً وجود داشته، بعید می‌دانم از قبح کار مدیران‌تان بکاهد! - شما پاسخگوی خطای خود باشید و نه بیشتر!
وقتی همه این وقتی‌ها، روال دولتیان نشسته بر رأس هرم شد، مدیران خرد و قاعده‌نشین، حقوق 50 میلیونی را حق مسلم خویش می‌دانند!
و این همان مصداق رابطه پنهان و غیرمکتوب رئیس و مرئوس در هر سازمان و همچنین نشر و اشاعه آن به طبقات دیگر جامعه است.
در یکی از روایات بالا به ناامیدی عوام از احقاق حقوق‌شان اشاره شد که بسیار مطلب قابل توجهی است و به عقیده بنده اگر براى اصلاح بزرگان یا همان نقطه آغاز دومینوی زیاده‌خواهی،  امیدی هم نباشد اما نسل تماشاگر این روز‌ها اینقدر مهم هستند که برای حفظ دین و امیدشان حتی مدیر یا مسؤول مذکور علاوه بر پوشش هزینه‌ها، عذرخواه کوتاهی‌هایش باشد و نظام را از چنین دزدی‌های مدرن و در جلد قانون پیچیده‌شده‌ای مبرا کند.
جایى در جواب پیام رئیس‌جمهور برای منشور حقوق شهروندی که فرمودند:
«مردم شریف ایران! بیاییم با حقوق خود بیشتر آشنا شویم و قدرتمندانه آن را پاس بداریم»،
عرض کردم رئیس جمهور فهیم ایران! بیایید مدیران‌تان را با حقوق خود بیشتر آشنا کنید و قدرتمندانه ترمز آنها را بکشید!
«هرکه افتاد پی شیخ، به محراب رسید
ما پی میکده رفتیم، رسیدیم به شیخ....!!»
 


Page Generated in 0/0070 sec