رضا روستایی: عراق کشوری است که از عدم ملتسازی از ابتدای شکلگیری بعد جنگ اول جهانی و فروپاشی عثمانی رنج میبرد؛ کشوری که مردمان آن بیش از تعلق به یک موجودیت واحد به نام ملت، خود را درون عشیره و مذهب تعریف میکنند که میتوان ریشه عمده اختلافات داخلی و مشکلات سیاسی و اجتماعی عراق را در این مساله یافت.
پیوستن رسمی نهاد «حشدالشعبی» که عمدتا از آن بهعنوان یک نهاد شیعی یاد میشود و با فتوای مرجعیت شیعی تشکیل شده است به مجموعه نیروهای امنیتی و نظامی، این سوال را پیش میآورد که دائمی شدن حضور چنین نهادی چه تأثیری روی روند ملتسازی و پایان اختلافات مذهبی در عراق میگذارد؟ آیا این روند را تسریع میبخشد؟ یا مانعی است در برابر آن؟
پارلمان عراق 6 آذر سال جاری به طرح پیوستن حشدالشعبی به مجموعه نیروهای امنیتی و نظامی عراق رأی مثبت داد و حضور این نهاد در مجموعه نیروهای عراقی تحت امر نخستوزیر دائمی شد.
از فردای تصویب این طرح جریان رسانهای سعودی چه در داخل عراق و چه در منطقه مدام روی این دو کلیدواژه مانور داد که یکی بحث شیعی بودن محض حشدالشعبی و دیگری صبغه طائفی داشتن آن بود که با قبول این دو ادعا میتوان پذیرفت حضور دائمی حشدالشعبی در مجموعه نیروهای امنیتی و نظامی عراق، مانعی جدی در مسیر ملتسازی و به تبع آن ثبات سیاسی در عراق است اما نویسنده معتقد است به جد میتوان این دو ادعا را زیر سوال برد، یعنی حشدالشعبی نه یک تشکل صرفا شیعی و نه طائفی است، بلکه تلاش رهبران ملی و مذهبی عراق در راستای اتفاقی خلاف این قضیه است.
درباره شیعی بودن حشدالشعبی باید گفت در داخل این نهاد بیش از 25 گروه و گردان نظامی اهل سنت حضور دارند.
در این مساله که حشدالشعبی با فتوای مرجعیت شیعه تشکیل شد و عمده نیروهای آن را شیعیان تشکیل میدهند، شکی نیست ولی در اینجا منظور جریان سعودی از شیعی بودن یعنی صبغه طائفی داشتن، اگرنه بیش از 60 درصد جمعیت عراق را شیعیان تشکیل میدهند و در صورت تشکیل هر نیروی ملی، درصد حضور شیعیان چشمگیر خواهد بود.
نکته قابل توجه این است که برخی نیروهای سیاسی طرفدار جریان سعودی در عراق تلاش کردند در متن قانون، 30 درصد نیروهای حشدالشعبی از میان اهل سنت باشد که با مخالفت شدید و زیرکانه گروههای شیعی همراه شد؛ استدلال گروههای شیعی این بود که موافقت با حضور 30 درصدی اهل سنت در میان حشدالشعبی به معنای این است که ما رسما شیعه و سنی کردن حشدالشعبی را به رسمیت شناختهایم در حالی که از ابتدا اساس حشدالشعبی بر غیرطائفی بودن پایهریزی شد. «هدی سجاد» از نمایندگان ائتلاف دولت قانون همان زمان به شبکه السومریه گفت: ما همواره تعیین نسبت حضور مذاهب و تشکلهای سیاسی در حشدالشعبی را رد کردهایم اما برخی اصرار دارند 30 درصد از اهل سنت درون حشدالشعبی حضور داشته باشند. ما اجازه نمیدهیم با این توجیهات حشدالشعبی را به گروههای سیاسی و مذهبی تقسیمبندی کنند. مشاهده میکنیم این جریانهای سیاسی تابع سعودی هستند که سعی دارند حشدالشعبی را با شیعه و سنی کردن، یک نهاد طائفی و نه ملی جلوه دهند.
عمده استنادات این جریانات هم به جریانسازیها و تبلیغات رسانهای برمیگردد که از ظلم و ستم حشدالشعبی در حق اهل سنت حکایت دارد که البته هیچ زمانی اثبات نشده است و اتفاقا بنا بر اعلام «حیدر العبادی» تاکنون هیچ شکایتی از نیروهای حشدالشعبی در جریان عملیات غرب موصل اعلام نشده است.
نکته آخر اینکه ترکیه و جریان سعودی در منطقه از زمان آغاز عملیات حشدالشعبی در استان نینوا مدام درباره جلوگیری از نقض حقوق اهل سنت و تغییر بافت جمعیتی استان نینوا از سوی حشدالشعبی هشدار دادهاند؛ با نگاهی به اسامی گروههای اهل سنت ذیل حشدالشعبی متوجه میشویم بیش از 10 گروه نظامی اهل سنت از استان نینوا و عمدتا از عشیره بزرگ «الجبور» در میان الحشدالشعبی حضور دارند. بگذریم که اساسا اتهام تغییر بافت جمعیتی استان نینوا از سوی حشدالشعبی از ابتدا اتهام خام و عجیبی بود، چرا که مأموریت حشدالشعبی در غرب نینوا بویژه در منطقه «تلعفر» صورت میگیرد که تمام ساکنان این شهر، شیعیان ترکمن هستند.
بنابراین اگر نسبت جمعیت شیعیان و اهل تسنن را در عراق در نظر بگیریم حشدالشعبی را میتوان از لحاظ نسبت حضور نیروهای اهل سنت و شیعه در آن، یک نهاد کاملا فرامذهبی عنوان کرد و اگر تلاشهایی برای طائفی جلوه دادن این نهاد میشود، از آن رو است که حشدالشعبی یک نیروی برخاسته از بطن جامعه عراق و کاملا مستقل است با تمام فرهنگ و خواسته و آمال و آرزوهای ملت عراق و نمیتوان در بزنگاههای تاریخی آن را مورد سوءاستفاده مطامع سیاسی قرار داد.