امیر استکی: فاشیسم شاخ و دم ندارد. میتواند همین کنار گوش ما در ذهن و روح و روان ما جا گرفته باشد. نیازی هم نیست خیلی به خودمان سختی بدهیم و برای فهمیدن اینکه فاشیسم به چه چیزهایی میگویند، سراغ کتابهای مرجع اندیشه سیاسی برویم. فاشیسم سالها جهان را در وحشت و بهتی بزرگ فرو برد. بهت و وحشتی که نه فقط از سر مواجه شدن با جنایت بنیبشر، بلکه بیشتر به خاطر اینکه انسان مدرن بر اساس سرخطهای مدرنیسم مرتکب این اعمال شده، به وجود آمده بود. این بهت و حیرتی بود که به جهان غرب دست داد و دوران کوتاه و پرفراز و نشیب سیطره فاشیسم بر سرنوشتشان را به یکی از تاریکترین نقاط تاریخشان تبدیل کرد. امروز گویا اژدهایی که در اروپا به سوراخ خزیده در ایران سر برآورده است و نسخه انقطاع نسل برای تعدادی از هموطنانمان میپیچد. امروز نوبت ما است که در بهت و حیرت فرو رویم و از خودمان سوال کنیم چه چیزی این مجوز را به برخی داده است که چنین راهحلهایی را برای ناهنجاریهای اجتماعی مطرح کنند؟ اینکه عدهای آنقدر فلاکتزده شدهاند که شب را از ترس سرما در گور بخوابند، آیا مجوز این است که مقطوعالنسل شوند؟! نحوه برخورد با اینگونه هموطنانمان براستی آیا راهی جز عقیمشدنشان ندارد؟ یعنی یک ملت و یک دولت آنقدر خوار شدهاند که راهی جز پاک کردن صورت مساله برای برخورد با مساله معتادان خیابانگرد ندارند؟ تازه! اینها به شرط پذیرش ادعای دولتمردان است که این گورخوابها معتادان متجاهرند و ایرانیانی نیستند که از روی نداری و فقر به این روز افتاده باشند و الا که داستان بسیار اسفناکتر از این بود. مساله اساسی اینجاست که چرا عدهای به این روز میافتند؟ روزگاری که هیچکدامشان نمیپسندندش و از همه جا بریده و رانده شده به این وضعیت دچارشان کرده است. قطعا هیچکدام از این انسانها از بدو تولد معتاد متجاهر نبوده و راهی که در زندگی پیمودهاند به این وضعیت دچارشان کرده است. اگرچه انسان مختار است و آزاد ولی راهی که در زندگی میرود تنها آنچیزی نیست که خود انتخاب کرده باشد. فقر، این زخم سیاه بیرفو، بسیاری از راههای ممکن را برای آدمی خواهد بست. فقر آدمی را به حاشیه میبرد؛ حاشیه جایی است که منابع جامعه کمترین نشت را به آن دارند، حاشیه جایی است که انسانها در آن تنها میتوانند معاششان را تامین کنند و فرصتی آنچنان برای پرداختن به مسائل مدنی دیگر ندارند، حاشیه جایی است که انسان به سختی میتواند از آن رها شود و چند دهه و حداقل یکی ـ دو نسل طول میکشد یک خانواده حاشیهنشین بتواند در سطوح اجتماعی رشد کند و از محیط به ارمغان آمده از فقر بگریزد. حاشیه اما همواره وقتی معنا مییابد که یک مرکزیتی از منافع و مزایای اجتماعی وجود داشته باشد. هر چه از درآمد و مزایای اجتماعی کمتر بهره ببری بیشتر به حاشیه نزدیک میشوی و به همان نسبت هم درگیر جبرهای زیست در سطوح زیر خط فقر خواهی بود. در حاشیه است که کمترین لغزشها، سهمگینترین نتایج را خواهد داشت. اگر فردی متعلق به سطوح متوسط و بالای جامعه باشد و درگیر مصرف مواد مخدر شود، سرنوشت بسیار متفاوتی نسبت به همان فرد در قشر ضعیف و فقیر جامعه خواهد داشت. هیچکس در این شکی نخواهد داشت، معتاد در سطوح بالا و در آنها که به مرکز ثروت نزدیکترند، انگل نیست، بیمار است! باید با او مهربان بود! ایدز هم برایشان نباید بیماری پرخطر لقب گیرد، باید به آنها خندید و برای ادامه زندگی کمکشان کرد!
یکی از بزرگترین اهداف انقلاب اسلامی ایران، برکشیدن مستضعفان از وضعیت ضعف و ناتوانی و درماندگی بود اما امروز شاهدیم کارگزارانی از نظام سیاسی برآمده از همان انقلاب، برای حلوفصل معضل گورخوابهای اطراف تهران، حکم به انقطاع نسلشان میدهند و راهحل مشکل را عقیم کردنشان میدانند. سوال اینجاست اگر این معتادان و گورخوابها از میان طبقات برخوردار جامعه که شماها نیز از آنانید، بودند، آیا باز حکم به عقیم شدنشان میدادید؟ صد البته نمیدادید. مگر میشود حکم به ضد آنانی بدهید که امروز خودتان یکی از آنها شدهاید! مسؤولانی که قرار بود خادمان ملت باشند و خودشان از میان کسانی که طعم فقر و استضعاف را چشیدهاند، انتخاب شوند، امروز به مدد عواید چند ده برابر خط فقرشان-که همه نیز از کیسه بیتالمال ملت است- در جایگاه بورژواهایی قرار گرفتهاند که مبدأ شکلگیری اندیشههای توجیهکننده تفاوتهای اجتماعی بر اساس مسائلی مانند وراثت و ژنتیک هستند. امروز کسانی که حقوقهای نجومی میگیرند و در مناطق مرفه شهرها زندگی میکنند و همه هنرشان هم در اصل خوششانسیشان در بُر خوردن با نیروهای انقلاب در سالهای اول انقلاب اسلامی است، با نگاهی از سر نفرت و خودبرتربینی، نسخههایی برای ملت میپیچند که دیگر از یک ناآگاهی و بیدردی نسبت به فقر و نداری ملت فراتر رفته است و به یک ایستار بر مبنای تفاوتهای زیستی و ژنتیکی
نزدیک شده است؛ ایستاری که آدمی را به یاد فاشیستهای اروپای مدرن در سالهای پس از جنگ اول جهانی میاندازد!