printlogo


کد خبر: 170151تاریخ: 1395/10/19 00:00
رؤیای بر باد رفته سعودی‌ها

پاتریک کاکبرن*:  2 سال پیش به نظر می‌رسید تلاش 50‌ ساله عربستان سعودی برای معرفی کردن خودش به ‌عنوان قدرت اصلی در میان کشورهای عربی و اسلامی موفقیت‌آمیز بوده است. در سال 2014 میلادی هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا در یک ایمیل ارسالی که ویکی‌لیکس آن را منتشر کرده است، از عربستان و قطر به‌عنوان 2 کشور رقیب در حال رقابت برای سلطه بر جهان سنی یاد کرد. یک سال بعد در دسامبر سال 2015، دستگاه اطلاعات خارجی آلمان(BND)  به شکل غیرمعمول درباره افزایش نفوذ عربستان (در منطقه) ابراز نگرانی کرد و گفت مواضع احتیاط‌آمیز دیپلماتیک اعضای قدیمی‌تر خانواده سلطنتی عربستان دارد جای خودش را به سیاست مداخله‌جویانه می‌دهد. دستگاه اطلاعات خارجی آلمان تحت‌فشار دولت این کشور مجبور شد این گزارش را انکار کند اما سال گذشته میلادی هراس درباره تاثیر سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده و هرچه بیشتر مداخله‌جویانه سعودی کاملا دیده می‌شد اما آنچه پیش‌بینی نمی‌شد این بود که تقریبا تمام جاه‌طلبی‌های عربستان شکست خورد یا در بسیاری از جبهه‌ها دچار سرخوردگی شد. در سال گذشته میلادی، متحدان عربستان سعودی در جنگ داخلی سوریه آخرین منطقه تحت کنترل‌شان را در شرق حلب از دست دادند. در اینجا حداقل دخالت عربستان غیرمستقیم بود اما در یمن ماشین نظامی این کشور برای به دست آوردن پیروزی، با شکست مواجه شد. سیاست پرانرژی عربستان به‌ جای آنکه نفوذ ایران را محدود کند، دقیقاً نتیجه عکس داده است و در آخرین نشست اوپک عربستان با کاهش تولید نفت خام خود همزمان با افزایش تولید ایران موافقت کرد. به‌رغم دخالت اوباما و روابط نزدیک واشنگتن با ریاض، کنگره آمریکا حق شکایت خانواده‌های قربانیان حملات یازدهم سپتامبر از دولت عربستان سعودی را به رسمیت شناخت و مطابق این مصوبه اگر نقش دولت عربستان در این حملات اثبات شود، خانواده‌های قربانیان اجازه دارند از ریاض شکایت کنند.  سیاست خارجی عربستان سعودی از زمان روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز در 23 ژانویه 2015، تحت نفوذ و هدایت محمد بن سلمان، معاون ولیعهد و وزیر دفاع که قدرتمندترین فرد در تصمیم‌گیری سعودی‌هاست، بیش از گذشته به‌سوی نظامی‌گری و ملی‌گرایی سوق داده ‌شده است. سیاست‌های مداخله‌جویانه ریاض در سوریه و دخالت نظامی آن در یمن شکست خورده و هیچ‌کدام از خواسته‌های سعودی‌ها در این دو کشور تحقق‌ نیافته است. عربستانی‌ها انتظار داشتند نیروهای تحت حمایت آنها در یمن براحتی حوثی‌ها (انصارالله) را شکست دهند اما بعد از گذشت 15 ماه از بمباران این کشور، نیروهای انصارالله و همپیمان آنها یعنی عبدالله صالح، رئیس‌جمهوری پیشین یمن همچنان شهر صنعا، پایتخت و نیز شمال این کشور را تحت کنترل خود دارند.
 بمباران‌های عربستان و متحدانش تنها سبب شد یمن به‌عنوان فقیرترین کشور جهان دچار یک بحران انسانی شود و هم‌اینک حداقل 60 درصد از جمعیت 25 میلیونی این کشور به غذا و آب سالم کافی دسترسی ندارند. دخالت‌های عربستان در سوریه طی سال 2015 میلادی مخرب است؛ ریاض و نیز قطر بر این باور بودند معارضان سوری می‌توانند دولت بشار اسد را شکست دهند یا حداقل قادرند دولت آمریکا را برای این کار ترغیب کرده و فریب دهند اما در عمل افزایش فشار بر دولت بشار اسد سبب شد او به دنبال کمک هر چه بیشتر از روسیه و ایران برود که این مساله در نهایت منجر به دخالت نظامی مسکو در این کشور در سپتامبر سال 2015 میلادی شد و آمریکا نیز آماده برای مخالفت با آن نبود. در این میان محمد بن‌سلمان هم از داخل و هم خارج از عربستان به دلیل نقش و قضاوت‌های غلطش، در شکست یا به بن‌بست رسیدن جاه‌طلبی‌های ریاض مورد شماتت قرار دارد. از سوی دیگر، بازپس‌گیری شرق حلب توسط نیروهای ارتش سوریه و انجام عملیات آزادسازی شهر موصل از دست نیروهای داعش توسط نیروهای عراقی، شکست سعودی‌ها را برای جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه به‌اثبات رساند.
*مقاله‌نویس روزنامه ایندیپندنت
 


Page Generated in 0/0063 sec