سعید حاجیپور: نقل شده قرار بود معلمی از دانشآموزی در درس جغرافیا پیرامون همسایههای کشور ایران پرسش کند. سوال صریح و شفاف بود: مشخصات کشور افغانستان را بیان کنید. دانشآموز نگونبخت که فقط اطلاعاتی از کشور پاکستان در ذهن داشت چارهای میاندیشد و اینگونه پاسخ میدهد. افغانستان کشوری است در شمال پاکستان، و اما پاکستان...
تا همین ماه قبل پاسخ مسؤولان دولتی در قبال مشکلات مملکت، انسان را به یاد این حکایت میانداخت. به چند پرسش و پاسخ فرضی توجه کنید. آیا دولت چارهای برای بیکاری جوانان اندیشیده است؟ یقیناً اشتغال جوانان تحصیلکرده از جمله اولویتهای اصلی دولت یازدهم است که با مدد برجام قابل حل است و اما برجام.... آیا مشکل ریزگردها و هوای آلوده مدنظر دولت است؟ یقینا ما به سلامت ملت بسیار اهمیت میدهیم و با توجه به برجام این معضل به سرعت رو به بهبود خواهد رفت و اما برجام.... آیا مشکل آب شرب شهرستانها در این دولت حل خواهد شد؟ یقینا آب شرب یکی از نیازهای اساسی مردم است که با عنایت به دستاوردهای برجام به سرعت طرحهای مرتبط با این حوزه آغاز خواهد شد و اما برجام....
این عبارات و جملات تنها بخشی از پاسخهای خیالی به پرسشهایی خیالی بود که البته بیارتباط با واقعیات - و آنچه پرسیده شده و پاسخ داده شده - نیست. حالا دیگر این حکایت به پایان خود نزدیک میشود. دیگر خبری از آن فتحالفتوح و خورشید تابان نیست و آمریکای کدخدا حسابی زیر توافق زده است.
آن هنگام که دولت یازدهم با شعارهای پررنگ و لعابی همچون «تدبیر و امید» سر کار آمد، جماعتی سرخوش از این شعار و دلخوش به آینده شدند اما این دوران خیلی به طول نینجامید و زود به پایان رسید. از همان زمان که وعده 100 روزه جناب رئیسجمهور به پایان رسید و آب از آب تکان نخورد برخی پی بردند دولت راستگویان آنچنان که در شعار، ناطق است، در عمل، صادق نیست. امروز بیش از 3 سال از آن روزها میگذرد و عملکرد اقتصادی دولت تقریبا صدای همه را درآورده است.
بیکاری، درد دلریش هر خانواده ایرانی است و تقریبا چشمانداز روشنی از سوی دولت در این زمینه ارائه نشده است. گرانی گوشت و بالا رفتن نرخ ارز هم در این روزها حسابی خبرساز و نقل محافل شده است. زمان زیادی است که ملت دیگر اعتمادی به آمار و ارقام اقتصادی منتشر شده از سوی دولت ندارند، چراکه جناب رئیسجمهور از همان ابتدا فرموده بودند جیب ملت نشان وضعیت اقتصادی مملکت است. به زعم بزرگان مملکت دولت هیچ سیاست اقتصادی مشخصی ندارد و این مسیر بیبرجام یا با برجام به ناکجاآباد میرود. در تمام این مدت نیز، پاسخ هر سوالی، ذکر اهمیت رسیدگی به آن معضل و در ادامه برشمردن انوار مشعشع برجام بود.
اینها روایت دیروز بود. پس از این فراز و نشیبهای برجامانه، امروز که مبارزه با فساد از بیت جناب رئیسجمهور سر درآورده است، امروز که خبری از معرفی و مجازات عاملان حقوقهای نجومی و وامهای فضایی نیست، امروز که درمان گورخوابی، عقیمسازی عنوان میشود، امروز که شایعه اتصال جیب ستاد انتخاباتی با جیب سرمایهداران به گوش میرسد، امروز که وزرا به جای حل مشکلات مملکت به نزاع با هم میپردازند، امروز که در راستای جمله تاریخی «امان از بستن دهان منتقدان» پاسخ انتقاد، احضار «نویسنده، مدیرمسؤول، صاحب امتیاز و سایر شرکا و معاونان در ارتکاب جرم» به دادگاه است و امروز که مشکلات مملکت همانند آلودگی هوا ملت را به مرز خفگی رسانده است، جناب رئیسجمهور بیشتر از این با تدبیرتان امیدهای فردا را بر باد ندهید و فکری اساسی کنید. خواهشا بدون «و اما برجام».