دکتر موسی نجفی: همچنین شناخت و نقد گرایش مذهبی از استعمار و غرب، در دوران نهضت امام خمینی(ره) طی 2 دوره تاریخی از 15 خرداد تا بهمن 57 و از 57 تا سال 68 (زمان رحلت ایشان)، در مسیری عمیق و موشکافانه قرار گرفت؛ و این در حالی است که گرایش متجدد سکولار نهتنها نتوانست از اکثر این تحولات درسی مناسب بگیرد، بلکه غفلت و خودفراموشی آنان بعد از انقلاب اسلامی بهمراتب بیشتر شد. نداشتن رهبران بزرگ و متفکرانی برجسته مانند امام خمینی(ره) در بین سکولار، به نوعی سطحی اندیشی و در مواقعی شیفتگی نسبت به غرب را در عصر حاضر منجر شده است. این نکته را هم باید اضافه کرد که در جهت برقراری نوعی بستر مناسب در زمینه شناخت واقعی و عمیقتر از استعمار غرب، تلاشهایی از جانب منورالفکرانی چون آلاحمد انجام گرفت؛ اما این کوشش بهخاطر عمیق نبودن درک مذهبی نهتنها خودش بلکه در کل جریان روشنفکری به شکست و ناکامی یا التقاط انجامید و نتوانست رشد و ادامه یابد.
نقد تفکر تمدن غرب در متون تاریخی سده اخیر
اما اینکه ایا در متون 100 سال اخیر تاریخ ایران، بویژه در زمینهها و سرچشمههای اولیه ورود تفکر غربی به ایران، نقد ارزیابی جدی صورت گرفته است یا نه، این مهم را میتوان در مقالات و متون تاریخی و اجتماعی و فلسفی سده اخیر ردیابی و بازنگری کرد. قدر مسلم آن است که از همان بدو ورود اندیشه غرب، بسیاری از اندیشمندان متعمق ظهور کردند که در پشت جعبه جادویی و رنگین غرب، مبانیت و تمایزات در خور توجهی با آداب و اصالتهای خودی را میدیدند و خوب و بد آن فرهنگ را با عینک و نقادی موشکافانهای میسنجیدند. در اینباره میتوان به یکی از این هشدارها و نکتهسنجیها در یکی از جراید فارسیزبان ایرانیان مقیم نجف اشرف توجه کرد:
... بعض مراتب علمیه و سیاسیه که دارای صعوبتند و اذهان عامه از ادراک آن قاصر است، مقتضی در بحث و اظهارش نیست، اگرچه در جای خود صحیح است؛ چنانچه درجات علوم در مدارس مرتب است و ممکن نیست بدون تحصیل و تکمیل درجه، به درجه دیگر رسید.
همچنین است درجات ترقی، پلهپله باید سیر نمود و مراعی نبودن تربیت، سبب هلاکت است؛ چه، عامه ملت ما قوه ادراک و قوه دفع ندارند، خصوص بعضی مطالب که به صورت آراسته و در باطن به حیوانات درنده ماند که در اول ملاقات، اشخاص بیعلم را پارهپاره میکنند.
و هیچ چیز قادر بر جلوگیری این جهال عالمنما که ملتفت مقتضای زمان نیستند، نیست، مگر قوه افکار و قلم ارباب جراید. و فلاسفه زمان را است که گمرک بسیاری بر این اجناس سامه ببندند تا در وطن ما فروشش موجب ضرر شود؛ والا دخول این مطالب که با اذهان ملت مضاده تامه دارد، منجر به هلاکت خواهد شد و سبب میشود که در اذهان بیعلم چنان مرتسم شود که اسلامیت منافی تمدن است، چنانچه لوردکردمر گمان نمود و این اسباب تنزل قوه مذهبی و جامع دیانت است که اول جامع ترقی است. غافل از آنکه اسلام با اصول تمدن چنان موافقت ندارد که از برای کسی شبه نمیماند که از اسلام اخذ شده.
بلی، نظر به مطالب فاسده که از بلاد متمدنه نشود کرده و در اقطار منتشر شده، گمان تنافی میرود؛ و لکن لازم نیست که آنچه از بلاد متمدنه ناشی شده، از اصول تمدن باشد اگر کامل از جمیع جهات بودند. با این مضار مسکرات که از دفتر اموات و مریضخانهها معلوم و محقق شده و استعمال مسکرات نمیکردند و همچنین سایر افعالی که خود تصدیق به ضرر او دارند و در عمل هیچ مضایقه از ارتکابش ندارند.
پس هر متصدی تربیت قومی باید در اصول تمدن آن قوم، رعایت حال مملکت و اخلاق اهالی زمان و دیانت آنها را بنماید؛ چه، ممکن است که مواد ترقی مملکتی با مزاج مملکت دیگر سازگار نباشد؛ چنانچه در اروپا 2 دولت نیست که در جمیع موارد متحد باشند. قانون اقوام سکسونی به واسطه تفاوت خلق از همه امتیاز دارد. دیانت و ثنیه و نصرانیه و یهودیه با اسلام فرق کلی در وضعیت معیشت دارند. و همچنین زمان تشکیل ادارات اداره نمودن زمان بابلیان و رومانیان یا کنفسیوس حکیم در چین یا شارل یا ناپلئون در فرانسه یا جورج واشنگتون در آمریکا یا نادرشاه افشار در ایران یا پطر کبیر در روسیه ربطی، به زمان ما ندارد؛ با آنکه هر یک در زمان خود کامل بودند. همچنین قانون ادارات امروز ما برای قرون آینده تغییر کلی خواهد یافت. پس تبعه مطلقه از اصول ترقی دولتی که از جهت دیانت مملکت و اخلاق با ما مباینند، نمیشود کرد.
ادامه دارد