شاعر «بیچشمداشت» مطرح کرد
کمتر گفتن و گزیده گفتن برایم ملاک است
شاعر مجموعه شعر «بیچشمداشت» گفت: سعی نکردم شعر کوششی بگویم و برای موضوعی پیش نیامده بنشینم و شعری بگویم. به گزارش فارس، موسی عصمتی شاعر مجموعه شعر «بیچشمداشت» که انتشارات شهرستان ادب آن را منتشر کرده، به تنوع مضامین در مجموعه شعرش اشاره کرد و گفت: تنوع موضوعات در شعر من ناشی از توجه من به اتفاقات پیرامون است و هم اینکه گاهی اتفاقات سبب میشده دست به سرودن شعر بزنم. البته سعی نکردم شعر کوششی بگویم و برای موضوعی پیش نیامده بنشینم و شعری بگویم. وی افزود: تنوع موضوعی در اشعار این کتاب به این خاطر است که سعی کردم گزینش کنم و فقط یک سلیقه را مد نظر قرار ندهم و تمام سلیقهها را راضی کنم. فضای روستایی، آیینی، اجتماعی، بیداری اسلامی و... در اشعارم وجود دارد. این شاعر نابینا با اشاره به تنوع قالبها در کتاب «بیچشمداشت» گفت: حجم اشعار مثلا غزل یا نیماییهای من به قدری بود که بشود هرکدام را در یک کتاب مستقل چاپ کنم. در واقع من 2 مجموعه شعر را برای انتشارات شهرستان ادب فرستادم و در گزینش نهایی تلفیقی از 2 قالب کلاسیک و سپید را انتخاب کردهاند و من نیز به این انتخاب احترام گذاشتم. وی گفت: در نظر دارم یک فاصلهای از این مجموعه بگیرم هر چند اشعاری دارم ولی میخواهم نقدهایی که روی این اثر مطرح شده را بخوانم و از آنها تجربه بگیرم تا در کارهای بعد لحاظ کنم، از این رو کار جدیدی چاپ نخواهم کرد. تند تند کتاب چاپ کردن هم چندان جالب نیست، میبینم که برخی چندین مجموعه دارند ولی آنچنان در ذهن مخاطب رسوب نکرده است؛ کمتر گفتن و گزیده گفتن برایم ملاک است.
یک نویسنده جوان عنوان کرد
گلایه از کمکاری در حوزه ادبیات داستانی انقلاب
وجیهه علیاکبرسامانی با اشاره به انتشار چاپ تازهای از رمان «آن مرد با باران میآید» گفت: وقتی بزرگان ادبیات ما در حوزه انقلاب کار قابل توجهی ندارند از نویسنده جوان چه انتظاری میشود داشت؟ به گزارش مهر، وجیهه علیاکبرسامانی با اشاره به انتشار مجدد اثری داستانی از خود با عنوان «آن مرد با باران میآید» عنوان کرد: این رمان نوجوان را برای جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری نوشته بودم که خوشبختانه برگزیده شد و توسط سوره مهر هم به چاپ رسید ولی به دلایلی، تصمیم گرفتم چاپهای بعدی را با ناشری دیگر کار کنم. وی ادامه داد: آن مرد با باران میآید داستان زندگی یک خانواده از طبقه متوسط جامعه و یک گروه نوجوان را در ماههای پایانی پیروزی انقلاب اسلامی روایت میکند. وقایع داستان حول این گروه نوجوان میچرخد که در رأس آنها نوجوانی به نام بهزاد قرار دارد. بهزاد کمسن و سال است و اطلاعات چندانی از جریاناتی که در اطرافش در حال وقوع است، ندارد. او قدم به قدم وارد قضایای انقلاب و تحولات اطراف خود میشود و در خلال اتفاقات تلخ و شیرین رمان، تبدیل به یک بزرگمرد میشود. سامانی ادامه داد: وقتی تصمیم گرفتم در جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری شرکت کنم، دلم میخواست رمانم در حوزه بزرگسال باشد که عمده فعالیتها و کتابهای من در این حوزه متمرکز است اما برای پیدا کردن سوژهای مناسب و نگارش آن، زمان کمی داشتم. این نویسنده جوان ادامه داد: البته من هم تنها داستانی که در حال و هوای انقلاب نوشتم، همین رمان بود که برای تحقیقش هم حدود 4 ماه وقت گذاشتم. اما مرحوم امیرحسین فردی که پیشتاز و پرچمدار برگزاری جشنواره انقلاب بودند، خودشان در جایی هدفشان را از برپایی این جشنواره داستانی، اینطور بیان کردند که همه انقلابها، ادبیات داستانی خودشان را آفریدند ولی ما 30 سال را از دست دادهایم و هنوز کار داستانی انقلابی منسجمی صورت نگرفته است. ایشان با هدف تقویت داستان انقلاب که زیر سایه ادبیات دفاعمقدس و بعدتر انفعال بخشی از بدنه فرهنگی جامعه اعم از مسؤولان و هنرمندان، به فراموشی سپرده شده بود، این حرکت ارزشمند و بزرگ را پایهریزی کردند و واضح است وقتی به گفته مرحوم فردی، بعد از 30 سال هنوز بزرگان و اساتید صاحب قلم کار درخور و قابل قبولی ارائه نکردهاند، واقعا چطور میشود از نسلهای جوانتری که آن فضا را درک نکردهاند، چنین توقعی داشت؟