سیاست خواندهها، افول هاشمی را از انتخابات مجلس ششم حساب میکنند؛ جایی که حمله همهجانبه اصلاحطلبان نوآمده و تقلب تایید شده در آرا، ابتدا هاشمی را به جایگاه سیوسوم تهران رساند. از نگاه اقتصاد اما شاید اگر پروژه اقتصادی هاشمی شکست نمیخورد، هرگز دوم خردادی رخ نمیداد.
قلب بحران اقتصادی سالهای ٧٢ تا ٧٥ بحران ارزی بود. در کنار عوامل برونزا مثل کاهش قیمت نفت، 3 عامل درونزا علل اصلی بحران بودند؛ انتخاب روش غلط برای تامین مالی(یوزانس)، عدم ثبت تجمیع بدهیهای ارزی حتی در یک دفتر کاغذی! روش مقابله بانک مرکزی در بحران.
هر 3 عامل موصوف، به نوعی تحت اشراف یا مسؤولیت مستقیم معاون ارزی بانک مرکزی وقت بود. حتی اگر فرض بگیریم بهدلیل شرایط اعتباری امکان اتخاذ ابزاری جز یوزانس نبوده است، باز هم 2 عامل دیگر قصور واضح ایشان بوده است. نوع برخورد بانک مرکزی با بحران و دادن ارز به هر صاحب شناسنامه ایرانی، چنان هرج و مرج ارزیای به راه انداخت که شرایط کشور به سرعت امنیتی شد. بعدتر معاون ارزی موصوف، از معاونت رفت و چندان در منظر نبود.
آن معاون ارزی، جناب علیاصغر فخریهکاشان است، مسؤول فعلی پروژه خرید هواپیما از ایرباس و بوئینگ.
از نگاه نگارنده و با اطلاعات موجود او، آنچه رخ داده قصور بوده و نه تقصیر، امیدوارم رفع ریسکهای واضح 2 قرار داد موجود، یادگاری مثبت از ایشان در خاطر اقتصاد ایران بگذارد.
@ eghtesadsiasi