عابد نظری: جسارت نوشتن و گفتن درباره آنهایی که بزرگترند؛ چه به معنای عمر و تجربه و چه به معنای دانایی، خود از اخلاقی است که در معاشرت با شکارسری دیده و دریافت میشود. اشخاص مختلفی در شخصیت واحد شکارسری درکشدنی است. شکارسری شاعر، شاید به واسطه تعدد کتب، وجه غالب شناخت ما از او باشد اما شکارسری معلم و نیز شکارسری منتقد، اگر مهمتر نباشند که به نظر حقیر هستند، لااقل همانقدر اهمیت دارند. نمیدانم دوستانی که خطکش نسلبندی در دست دارند، شکارسری را در نسل چندم شاعران انقلاب قرار میدهند اما طبق اطلاع خودم، شخصیت شاعری شکارسری در اواخر دهه اول حیات جمهوری اسلامی ظهور کرد. آن جریان نوگرایی ادبیات که در سالهای آخر حکومت پهلوی به اوج خود نزدیک میشد، با پیروزی انقلاب انگار به کلی به محاق رفت. رجعت به ادبیات سنتی در قالب و مضمون جریان یافت. این جریان در دهه اول حکومت نوپای اسلامی ادامه داشت. خاصیت تبلیغی و تهییجی ادبیات و به طورکلی هنر، در آن سالهای جنگ و مبارزه مجال بروز فکر و فرم نواندیش و غیرسنتی را متوقف کرده بود. رفته رفته با التیام آن التهاب، جریانهای تازه با حرکت خزنده و آرام به راه افتاد البته کمی بعد دست به انقلاب یا حتی انتحار زد. شکارسری شاعر در همین دوران معرفی شد. شاعران آن دوره بیش از آنکه شاعر مردم عصر خود باشند شاعر شاعران زمانهای بعد بودند. آنها تجربه مجسم تئوریهای ساختارشکنانه بودند. این، هر قدر بحث ساختاری و فرمی را در شعر ایشان بسط بدهد، اقبال عامه را قبض میکند. به همین راحتی که وقتی چند روز پیش در 4 کتابفروشی بزرگ تهران پی آثار حمیدرضا شکارسری گشتم، یکی، دو جا که اصلا کتابی از او نداشتند و باقی فروشندگان آثار ادبی هم شکارسری و نامش را صرفا در حافظه کامپیوترشان جستند. این نشانه کوچکی از خاص بودن مخاطبان شعرهای شکارسری است. با همه ارادت و احترام، خود من هم به لحاظ پسند شعری به طبقه عامه مردم تعلق دارم. اما در حیطه نقد، شکارسری منتقد، آن امید همیشه آرزوکردنی است. همانقدر که در کسب علم عمیق است و اهل مطالعه، در کاربست دانستههایش گسترده است و پرکار. «زایشمرگهای متن» مجموعه ٧٨ یادداشت شکارسری برای ٧٨ شعر از ٧٨ شاعر است. شاعرانی که شاید در حافظه تاریخ ادبی فارسی نباشند اما شکارسری آنها را دیده و خوانده و بررسی کرده. این به یقین نشاندهنده مماس بودن منتقد با زمانه خود است. چیزی را دور نمیاندازد. حتی اگر به وضوح آنها را شعر نداند. و در همین یادداشتها انبوه ارجاعات علمی به تئوریها و الگوهای نقد ادبی حتما نشانه جدی بودن و عمیق بودن او در مساله ادبیات و هنر است. او براستی بیش از آنکه بگوید، میشنود و بیش از نوشتن، میخواند. قسمت اول قریب به اتفاق تمام یادداشتهای کتاب، گریزی به گزارهای تئوریک است. از بارت بگیرید تا فمنیستها! اجازه بدهید این وجیزه را با تقدیری از استاد ختم کنم. همین چند ماه پیش، در ماه محرم، در برنامه نقد شعر جناب بیابانکی، حمیدرضا شکارسری در قسمتی طرف مباحثه بود؛ با عنوان شعر آیینی. در حقیقت شکارسری به دفاع از «شعر بودن» در مقابل التزام به «تاریخ» پرداخت. خوشا به شجاعتی که تو داری مرد! و گفت که تعداد زیادی از آنچه به قلل شعر مذهبی (و نه آیینی) معرفی میشوند را اصلا شعر نمیداند. معروف به تعلق به جریانی باشی و علم مقاومت در برابر انحراف در همین جریان برداری، حتما شجاعت میخواهد. شکارسری که خود مردی دینمدار است و متاسفانه به غلط در مظان اتهام محافظهکاری، علیه این بیراهه ایستاده است و این فراتر از منتقد بودن است. این خود مصلح بودن است. لذا عرض میکنم «عشق به شکارسری، عشق به همه منتقدان، به همه مصلحین است».
تجلیل از «حمید شکارسری» در سیودومین شب شاعر
سیودومین «شب شاعر» به پاسداشت مقام ادبی و هنری حمیدرضا شکارسری اختصاص دارد. به گزارش فارس، در این مراسم که دوشنبه 27 دیماه از ساعت 15 در نخلستان سازمان اوج و با حضور چهرههای سرشناس فرهنگی و هنری برگزار میشود، قرار است از فعالیتهای ادبی و هنری این شاعر و منتقد ادبی تجلیل به عمل آید.محمدرضا ترکی، مرتضی امیریاسفندقه، سعید بیابانکی، محمود اکرامی، سیداحمد نادمی، رضا اسماعیلی، علیمحمد مؤدب، محمدمهدی سیار، پرویز بیگی حبیبآبادی و... از جمله چهرههایی هستند که در سیودومین شب شاعر حضور خواهند داشت. گفتنی است، حضور عموم مردم و علاقهمندان در سیودومین شب شاعر آزاد است.