صادق فرامرزی: رئیسجمهور در آخرین کنفرانس خبری خود که هفته گذشته برگزار شد رویکرد جدیدی را برای نمایش دستاوردهایش رونمایی کرد. ارجاع منتقدان به زدن «عینک» به چشمان خود بیش از هر کنایه و مزاحی، شرحی بود از احوالات دولت یازدهم، شرحی که چندان هم بیراه نبود، از آن جهت که هیچ وقت با چشم غیرمسلح نمیتوان «تقریبا هیچ» را به تماشا نشست چه رسد به آنکه قرار بر لذت بردن از آن باشد.
قبول اینکه در خالی بودن کارنامه دولت تدبیر و امید آنچه منشأ مشکل است چشم ناظران است نه دست عاملان، بیش از هر چه آدمی را یاد شعر ماندگار سهراب مبنی بر «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید» میاندازد. اصل داستان دولت در سال آخر عمر خود هم اگر شستن چشم ناظران نباشد حداقل راغب کردنش بر «جور دیگر» دیدن است؛ ببینید:
حالا میلی بر آن نیست که طبق وعده انتخاباتی سال92 جیب مردم میزان رکود و تورم را نشان دهد، دولت همانطور که رئیسش چند ماه پیش اذعان داشت احساس پیروزی میکند که همانند ونزوئلا در شرایط کاهش قیمت نفت به تورم چندصد درصدی نرسیده است.
مجددا برخلاف وعده انتخاباتی رئیسجمهور که قرار بر تکمیل و ادامه ساخت مسکن اجتماعی [مهر] بود این طرح، «مزخرف» خوانده شد و چندی پیش نیز فاتحهای بر ادامه ساختش خوانده شد اما از آن طرف اگر محرومانی که مسکن اجتماعی میتوانست تنها امیدشان به خانهدار شدن باشد ناامید شدهاند دولت چند شبانهروز جشن و پایکوبی برقرار کرد تا از پیروزیاش در خرید ایرباس برای چند درصد مرفه ایرانی رونمایی کند.
به فتحالفتوح دولت برسیم؛ «برجام» اسم رمز موفقیت در هر عرصهای بود. در دوران پیشابرجام نیازی نبود درباره راهحل دولت در عرصههای مختلف سوالی پرسیده شود، چرا که جواب از قبل مشخص بود: برجام باعث لغو تحریمها، لغو تحریمها باعث ورود سرمایه خارجی و ورود سرمایه خارجی باعث رونق در همه عرصهها میشود اما آنچه رخ داد شکل و شمایل دیگری داشت، هیچگاه چرخ برداشته شدن تحریم و پس از آن ورود سرمایه خارجی نچرخید ولی این پایان کار نبود، مدت کمی نگذشت که رئیسجمهور دستاورد اصلی برجام را یادآور شد: «برجام سایه جنگ را از سر کشور برداشت».
تفاوت میان «چشم مردمی» و «عینک دولتی» را در تمام گزارههای بالا بخوبی میتوان مشاهده کرد. با چشم مردم دولت یازدهم دولتی بوده که در آن رکود بیسابقه اقتصادی معیشت مردم را با مخاطره روبهرو کرد، مسکنمهر و طرحهای مشابه اجتماعی که میتوانست روزنه امیدی برای بهبود شرایط اقتصادی طبقات محروم و مستضعف باشد با عبارات تحقیرآمیزی تعطیل شد و ترس قطع یارانهها هر لحظه در میان محرومان حس میشود، برجام هم چیزی جز گذاشته شدن تمام تخممرغهای کشور در سبد مذاکرات در قبال آنچه رئیس بانک مرکزی آن را تقریبا هیچ خطاب کرد، نبود اما با عینک دولتی آنچه در این دولت رخ داده شمایل دیگری دارد به گونهای که سیاستهای دولت مانع تورم چندصد درصدی (چیزی که پس از بحران اقتصادی ناشی از افول ارزش نقره در دوره ناصرالدین شاه و قحطی حاصل از حضور ارتش بریتانیا در جنگ اول جهانی هیچگاه سابقه وقوع در ایران را نداشته) شد، سایه یک جنگ مرگبار از سر کشور برداشته شد و مهمتر از همه اینها چند فروند ایرباس به ناوگان هوایی کشور افزوده شد.
میان چشم مردمی و عینک دولتی فاصله تب و مرگ قرار دارد. مردمی که با چشمهایشان بدن تب کرده جامعه را مشاهده میکنند و دولتی که با عینکش به آنها مرگ را نشان میدهد تا نعمت تب خود را شاکر باشند. طبیعی است در این شرایط رئیسجمهور چشم منتقدان خود را به جایگاه متهم فرا بخواند، آنها را متهم به ندیدن و محکوم به زدن عینک به چشمان خود کند. اما آنچه در این میان تغییر نمیکند فاصله و شکاف چشم مردم و عینک دولت است. دولتی که با چشم مسلح هم نمیتواند انبوه بیخانمانها را در استان تهران مشاهده کند و آن را از اساس نفی میکند چشم غیرمسلح منتقدان را مبتلا به کوررنگی میداند.
فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت دولت در قبولاندن جامعه به رضایت از تب خویش با ترس مرگ (چیزی که دولت در مقوله برجام با مطرح کردن نبود برجام مساوی با جنگ نظامی بود پیگیری میکند) آنچه خطرناکتر از همه به چشم میآید اصرار دولت بر ادامه مسیر طیشده است،گو اینکه کاروان تدبیر و امید خود نیز باور کردهاند برجام منجی کشور از تورم چندصد درصدی بوده است.