امیر استکی: از لحظهای که خبر فوت مرحوم هاشمیرفسنجانی منتشر شد، حجم زیادی از تولیدات رسانهها به این خبر اختصاص یافت که طبیعتا سهم اصلی در این میان با اخبار و حواشی و اطلاعرسانی است. سهم کوچکی از این تولیدات به اظهارنظرها درباره شخصیت آن مرحوم و توضیح چگونگی برخورد با این رویداد ناگهانی، اختصاص داشت. سهمی که از پس از خاکسپاری ایشان، کمکم افزایش خواهد یافت.
نکته اساسی اما در این میان این است که هاشمیرفسنجانی واقعا که بود؟ مبارز خستگیناپذیر انقلابی؟ یار با وفای امام خمینی؟ سیاستمداری زیرک؟ سردار سازندگی و آبادانی؟ آغازکننده و توجیهکننده مسابقه تجمل مسؤولان جمهوری اسلامی؟ بزرگترین گسترشدهنده سرمایهداری و بازار آزاد در ایران پس از انقلاب؟ عالیجناب سرخپوش؟ اریستوکراتی بیاعتنا به سازوکارهای دموکراتیک؟ سیاستمداری محافظه کار؟ سردسته کاخنشینان سابقا انقلابی؟ اصلاحطلبی معتدل؟ پرچمدار اصلاحات سیاسی؟ آزادیخواهی بیپروا؟
با کمی تساهل و تسامح میشود سوالاتی را که درباره مرحوم هاشمیرفسنجانی مطرح کردیم به عنوان آنچه در طول زمان درباره وی گفته میشد و به آن معروف بود، مطرح کنیم. حقیقتا همه این عناوین و برچسبها روزگاری به میزان قابل توجهی در توصیف مرحوم هاشمی رفسنجانی بهکار برده میشدند، البته با تفاوتهایی در صورتبندی آنها. اما آیا هاشمیرفسنجانی واقعا همه اینها بود؟ به نظر نگارنده هاشمی هیچگاه به شکل کامل هیچکدام از آنچه گفته شد نبوده است. به نظر من او ترکیبی از تعدادی از توصیفات یاد شده است، البته بیشتر آنهایی که به نوعی به مسائل رفتاری وی اشاره دارند. اما هاشمیرفسنجانی به شکلی همیشه شخصیتی برساخته داشته است. برساختههایی که با توجه به قسمتی از آرا و نظرات و عملکرد او در زمانهای مختلف توسط دوستان و دشمنانش ایجاد میشدند. برای همین است که وقتی اقتضائات سیاسی تعدادی از دشمنان قسمخورده هاشمی را به دوستان و یاران غار او تبدیل کرد، هاشمی رفسنجانی از عالیجناب سرخپوشی که متهم به سرکوب خونین مخالفان سیاسیاش بود به چهرهای معتدل و اصلاحطلب و دموکرات تبدیل شد و پرچم قافله آزادیخواهی و رواداری سیاسی، سخاوتمندانه به دستانش سپرده شد.
قبلترها هم هاشمی از سیاستمداری امین و انقلابی به یک تکنوکرات عملگرای طرفدار تعدیل اقتصادی تغییر یافته بود و بیتوجه به نتایج واقعی دوران ریاستجمهوریاش باز با افتخار پرچمدار سازندگی و نوسازی ایران پس از جنگ شده بود. در همین سالها بود که تصویر هاشمی از ثروتمندی که خودخواسته زندگی زاهدانه و متوسطی را برگزیده است به ترغیبکننده کارگزاران جمهوری اسلامی به تجمل و رفاه تغییر کرد و این تصویر جدید به عنوان سنگینترین تصویر وی، سیری از عمقیافتگی را تا سالهای میانی دهه 90 طی کرد. بعد از آن، این تغییر تصویر همانگونه که گفته شد سمت و سویی جدید یافت و اقتضائات زندگی سیاسی وی آن را به سمت و سویی برد که این روزهای آخر هاشمیرفسنجانی بیشتر با آن شناخته میشد. اما اعتقاد نگارنده این است که مرحوم این روزهای آخر همانی بود که در اوایل فعالیت سیاسیاش بود. مجموعهای منسجم از رفتارها و ویژگیهای شخصیتی و غیر منسجم و متناقض از باورها و ایدهها. این مجموعه منسجم از رفتارها و پارامترهای شخصیتی همان چیزهایی است که ترکیب زیرکی و کیاست و باهوشی فردی با قدرتطلبی و نامجویی در عالم سیاست، مرحوم هاشمیرفسنجانی را به بهترین نحو توصیف میکند و مابقی همه حاصل اقتضائات روز عالم سیاست است و این نکته مهم که مرحوم همواره از این تصاویر برخاسته با سکوت در برابر آنها، استقبال میکرد و این سکوت و بیواکنشی درباره این همه حرف و نقلقول، بیشترین نقش و تاثیر را در همواره مطرح بودن نام وی در سپهر سیاست ایران داشت. امروز پس از درگذشت وی همانگونه که در ابتدای متن بیان کردیم، کمکم شاهد این خواهیم بود که هر کس به فراخور نسبتی که با دنیای سیاست کنونی در ایران دارد یکی از این تصاویر را در پسزمینه آنچه درباره وی خواهد گفت، قرار خواهد داد.