میکائیل دیانی: گفته بودند در آینده نزدیک قرار است نخستین ایرباس از مجموعه هواپیماهای اجاره به شرط تملیکی که در پسابرجام به ارمغان آمده بود به سامانه هواپیمایی کشور تحویل شود و این اتفاق در هفته چهارم دیماه رخ داد اما به شکلی عجیب و تاسفبار! صبح 23 دیماه در آشیانه هواپیماهای مهرآباد چندصد صندلی را ردیف کرده بودند که مسؤولان و مقامات مختلف دولتی را برای استقبال از ایرباس به خط کنند. از جناب آخوندی وزیر راهوشهرسازی تا پزشکیان نایبرئیس مجلس و دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، گل به دست با ذوقزدگی غیرقابل وصفی رفتار میکردند که همگان را متعجب کرده بود! تصاویری که هرکدام بر تلکس خبرگزاریها میرفت، شادیهای آمدن نخستین ایرباس را به ناراحتی بدل میکرد. تصویری از فشرده شدن بیش از حد مدیرعامل ایرباس توسط وزیر راهوشهرسازی آن هم با چهرهای شکفته! تصویری از تکان دادن گلها توسط مسؤولان کشور برای ایرباس که انگار به معشوقه رسیدهاند! تصویری از وارسی کابین هواپیما و حتی تماشای جعبه بار مسافر توسط دکتر صالحی؛ همه و همه شادی مردم از آمدن نخستین ایرباس را به تلخی تحقیر عزت ملی تبدیل کرد.
اگر برای کسی از جزئیات خبر چیزی نمیگفتیم و تنها عکسها را نشان میدادیم، مخاطب ایرانی بیواسطه این گمان را در ذهن خود تقویت میکرد که صحنهآرایی ایجاد شده در آشیانه مهرآباد با حضور این تعداد و سطح از مسؤولان کشور حتما برای رونمایی از هواپیمایی است که ما ساختهایم و قرار است خط تولید آن را افتتاح کنیم! اما وقتی همین مخاطب بفهمد همه این خدم و حشم و بالا و پایین برای هواپیمایی است که خریده شده و بهایش را پرداختهایم، آن هم با هزینههای غیرقابل تصور نابودی صنعت هستهایمان، آنگاه میتوان ناراحتی و تاسف را برای مسؤولان که نهتنها خودشان را بیعزت کردند، بلکه ملت ایران را تحقیر کردند، در چشمهای این ناظر تماشا کرد!
مخاطب ایرانی پس از دیدن این تصاویر چند سوال برایش بهوجود میآید: آیا ما این قدر عقب ماندهایم که برای آمدن یک فروند هواپیما که نمونه آن یا حتی بهتر از آن را نیز سابقا دیدهایم باید چنین شور و شعفی از سوی مسؤولانمان ببینیم؟ برای آمدن یک فروند هواپیمای خریداری شده آیا حضور این همه مسؤول در سطوح عالیه نظام درست بود؟ آیا باید معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی، وزیر راهوشهرسازی، نایبرئیس مجلس و بسیاری دیگر از مسؤولان کشور برای مراسم ورود یک هواپیما صف میکشیدند یا این مراسم میتوانست با همان تعداد عکاس و فیلمبردار بدون ایجاد حس تحقیر و عقبماندگی و در قالبی شکیل با حضور مدیرعامل ایرباس و رئیس سازمان هواپیمایی کشور و جمعی از مسؤولان حملونقل هوایی برگزار شود؟! آیا درست بود تصاویری از این مراسم مخابره شود که جناب صالحی که خود رئیس یکی از بزرگترین صنایع هایتک ایران است و او و همکارانش برای ما ارمغان صنعت هستهای را به بار آوردهاند، دست بر جعبه بار مسافر هواپیما داشته باشد و آن را وارسی کند؟!
فارغ از نوع قرارداد و معاملهای که درباره هواپیماهای ایرباس صورت گرفته و نقدهای بسیاری که در این چند ماه به این نوع از قرارداد وارد آمده است و پاسخ درخوری هم از سوی مسؤولان ارائه نشده، در روزهای بعد از 23 دیماه و انتشار تصاویر استقبال از ایرباس 321، هیچیک از نقدها به سمت نوع قرارداد و سود و زیان این معامله نبود! بلکه نقدها نسبت به عملکرد مسؤولان و شوی تحقیری بود که آنها برای ملت ایران رقم زدند و شادی مردم را نیز به تاسف مبدل کردند.
«وطن امروز»، رسانهها و مردم در این مدت منتقد این رفتار شدند اما رسانههای حامی دولت بهجای پرداختن به صورت مساله، آن را وارونه جلوه دادند و در مطالبی بسیار منتقدان رفتار مسؤولان را «مخالفان خرید هواپیما» عنوان کردند، حال آنکه خود نیز یک اماره از مخالفت منتقدان نسبت به خرید هواپیما نداشتند و تنها با رفتاری فرافکنانه به دوگانهسازیهایی از این جنس که «وطنامروز مخالف خرید هواپیماست»، «وطنامروزیها به توپولفهای سقوط کردهشان بچسبند»، «ایرباس را در هوا بزنید» و نمونههای مشابه دیگر پرداختند.
ما گفتیم «منتقد رفتار غلط مسؤولان در مراسم استقبالیم» گفتند «اینها مخالف خرید هواپیما» هستند! رفتاری از جنس واکنشهایی که در مسیر مذاکرات هستهای هم از سوی همین رسانهها صورت گرفت و «وطنامروز» و وطن امروزیهایی را که در نقد «توافق بد» مینگاشتند و تلاش میکردند یک «توافق خوب» رقم بخورد، متهم میکردند به «مخالفان توافق هستهای» و دوگانه «توافق و عدم توافق» را صورتبندی میکردند تا نقدها شنیده نشود و مردم نیز در دوگانه «این» یا «آن» قرار بگیرند و مسؤولان نیز تنها به تعجیل برای منعقد کردن برجام متوسل شوند که نتیجهاش شد یک توافق بد با هزار نقص فنی، حقوقی و اقتصادی که دولتمردان را به «عایدی هیچ» آن معترف کرد!
اما آیا نمیشود در دوگانه توافق یا عدم توافق نبود و برای یک توافق خوب در برابر یک توافق بد جنگید؟ اساسا آیا نمیشود ما «نه این» باشیم «نه آن»! نمیشود بین اینها هم شرایط دیگری وجود داشته باشد؟ حتما باید یا صفر باشیم یا صد؟ یا آنکه منفعت حزبی و جناحی و سیاسی اقتضا میکند برای فرافکنی از پاسخ به نقدها بازی را به دوگانههای صفر یا صدی برد؟
آنان که اندک اطلاعی از علم داشته باشند و چند کلاس دانشگاهی رفته باشند میفهمند میشود بهجای صفر و یک بودن مبتنی بر منطق فازی عمل کرد. منطق فازی از فضای بین 2 ارزش «برویم» یا «نرویم»، ارزشهای جدید «شاید برویم» یا «میرویم اگر» یا حتی «احتمال دارد برویم» را استخراج کرده و به کار میگیرد. بدین ترتیب به عنوان مثال مدیر بانک پس از بررسی رایانهای بیلان اقتصادی یک بازرگان میتواند فراتر از منطق «وام میدهیم» یا «وام نمیدهیم» رفته و بگوید: «وام میدهیم اگر...» یا «وام نمیدهیم ولی...» و مذاکرهکننده هستهای هم میتوانست بگوید توافقی خوب است و ما آن را منعقد میکنیم به شرط اینکه فلان شرایط در آن لحاظ شده باشد! و قرارداد هواپیما بسته میشود به شرط اینکه فلان موارد در آن لحاظ شود و مسؤول محترمی که قصد اعزام و شرکت در مراسم استقبال از هواپیما را داشت نیز میتوانست بهجای «رفتن» یا «نرفتن» به این گزاره نیز فکر کند که «رفتن خوب است به شرط اینکه عزت ملیمان را حفظ کند» و اگر نرفتن عزت ملیمان را حفظ میکند بهتر است من در این مراسم شرکت نکنم! یا حتی بروم اما رفتاری از خود نشان دهم که نمایانگر ذوقزدگی و عقبماندگیمان نباشد!
میشود باز هم حرفها را جور دیگری جلوه داد، میشود باز هم دوگانهسازیهای ناواقع مدنظر خودمان را جلو ببریم و میشود صفر یا صدی به مسائل نگریست اما قطعا تا موقعی که در پاسخ هر نقدی که در بالابردن کیفیت مدیریت کشور مطرح میشود، این دوگانههای صفر و یکی برای تخطئه آن نقد و نه اصلاح امور مطرح شود وضعیت به سمت بهبود نمیرود! و قطعا این نگاه ناسالم کمکی به کشور نمیکند، حالا شما میتوانید این مسیر را ادامه دهید... .