محمد پورمحمد*: حضور مستشاران نظامی آمریکا در ایران دوره محمدرضا پهلوی را میتوان بخشی از سیاست میلیتاریستی شاه دانست. با پایان جنگ دوم جهانی و افول قدرتهای استعماری سنتی، ایالات متحده آمریکا و شوروی بهعنوان دو ابرقدرت مسلط در رقابتهای منطقهای ظاهر شدند. در این بین، ایران با توجه به موقعیت استراتژیک خود، از بُعد امنیتی برای دولتمردان آمریکایی حائز اهمیت بود. از سوی دیگر، ضعف بنیه نظامی و فنی حکومت شاه و وضعیت داخلی ایران، نقشآفرینی پررنگ آمریکا در این عرصه را ضروری میساخت. بخشی از این نقشآفرینی در قالب فعالیت مستشاران نظامی آمریکایی در ایران بود. این نوشتار روایت مختصری از حضور مستشاران آمریکایی در ایران را در این مقطع تاریخی ارائه میکند.
پیشینه حضور
فکر خرید جنگافزار از ایالات متحده آمریکا و اعزام مستشاران آمریکایی به ایران، سال 1300 شمسی، هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، قوت گرفت اما نتیجهای نداشت، چراکه آمریکاییها بر مبنای سیاست عدم مداخله، به درخواست ایران جواب منفی دادند. دیری نگذشت که در اثنای اشغال ایران، پای نیروهای آمریکایی به ایران باز شد. موقعیت استراتژیک ایران و خاورمیانه، نفت و منافع سیاسی و اقتصادی و بازدارندگی از نفوذ شوروی، این کشور را ترغیب کرد تا بنیه نظامی کشورهای منطقه از جمله ایران را تقویت کند و برای آموزش ارتش، مستشاران نظامی اعزام کند. نخستین گروه مستشاری نظامی آمریکا هیات مستشاری ژاندارمری با هدف تجدید سازمان ژاندارمری ایران در پاییز 1322 بود که ریاست آن را سرهنگ «نورمن شوارتسکف» برعهده داشت. بر مبنای ماده یک قرارداد 30 مادهای مزبور، این هیات زیر نظر وزیر کشور ایران خدمت میکرد. مدت اعتبار قرارداد 2 سال بود و آمریکا هر زمان که میخواست میتوانست نیروهایش را فرابخواند (ماده 2 و 3). طبق ماده 21 نیز ایران متعهد شده بود از سایر کشورها مستشار نظامی استخدام نکند. 4 سال بعد در 1326، قرارداد دیگری درباره اعزام هیات مستشاری از آمریکا در جهت افزایش سطح کارآیی ارتش ایران به مدت 2 سال به امضا رسید. حق ایران برای تمدید و آمریکا برای فسخ یکجانبه در آن به رسمیت شناخته شده بود. در ماده 11 این قرارداد آمده بود: در صورتی که اعضای هیات مستشاری در ایران مرتکب جرم و جنایتی شوند، از ادامه خدمت در ایران معاف و به آمریکا اعزام میشوند. همچنین اعضای هیات، حق بازرسی همه تأسیسات نظامی ایران را داشتند. بر مبنای ماده 24 قرارداد، ایران حق استخدام اتباع سایر کشورها را بهعنوان مستشار نظامی نداشت. وقوع نهضت ملی ایران در سال 1330 و روی کار آمدن دولت مصدق، روند فعالیتهای مستشاران نظامی آمریکا را دچار رکود کرد. آمریکا پس از کودتا، با توان بیشتری در عرصههای سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران حضور یافت. در این مقطع، همگام با گسترش کمکهای اقتصادی و نظامی آمریکا، آموزش نظامیان ایران در امور نظامی و اطلاعاتی نیز مورد توجه قرار گرفت. از سویی دولت زاهدی نیز بار دیگر قراردادهای مربوط به مستشاران را بهصورت رسمی تمدید کرد. همچنین آمادگی ایالات متحده به اعطای کمکهای نظامی و فروش جنگافزارهای پیشرفته، دولت ایران را قادر ساخت بودجه نظامی خود را از 2/14 میلیارد ریال در سالهای 40-39 به 9/23 میلیارد ریال در سالهای 46-45 افزایش دهد. در واقع با افزایش قدرت شاه و بویژه با توجه به سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و نقش ایران در ژاندارمی منطقه، افزایش بودجه نظامی و به تناسب آن نیروهای مستشاری نظامی افزایش مییابد.
مروری بر آمار مستشاران
میسیون نظامی آمریکا پس از پیوستن ایران به پیمان مرکزی سنتو و انعقاد قرارداد دوجانبه ایران و آمریکا، بر فعالیتهای خود به مقیاس وسیعتری افزود. در سالهای 1344-1329 سه گروه از مستشاران نظامی آمریکا به آموزش کارمندان ارتش و ژاندارمری مشغول بودند. براساس آمار و ارقامی که در روزنامههای ایران درج شده است، تعداد مستشاران تا سال 38 به 1200 نفر رسید. در سالهای بعد، این رقم افزایش یافت. مستشاران نظامی آمریکا تمام آموزشگاهها و مدارس نظامی و دانشکده افسری را در ایران کنترل میکردند و تمام امور ارتش و ساختمانهای نظامی و استراتژیک را تحت نظر قرار میدادند. اما این روند نه تنها موجب کاهش مستشاران آمریکایی در ایران نشد، بلکه بر تعداد آنها افزود. کمک نظامی آمریکا به ایران در اواسط سال 1340 جای خود را به یک برنامه فروش نظامی داد و آموزش پرسنل نظامی ایران در آمریکا نیز کاهش یافت. برای نمونه، محمدرضاشاه در سال 42، مبلغ 200 میلیون دلار وام از بانکهای آمریکا به ضمانت دولت آمریکا برای خرید اسلحه از آن دولت دریافت کرد و سپس تعدادی از نظامیان آمریکا را با عنوان مستشاران نظامی برای آموزش ارتش ایران استخدام کرد که با خانوادههای خود به ایران آمدند. عده این مستشاران را بین 52 تا 30 هزار نفر تخمین میزدند. افزون بر این، طبق تحقیقات سنای آمریکا، تعداد این مستشاران در ایران از 16 هزار نفر در سال 50 به 24 هزار نفر در سال 54 افزایش یافت. همچنین در گزارش سنا آمده بود تعداد آمریکاییها در ایران باید بهواسطه خرید بیشتر اسلحه از آمریکا تا سال 58 به 60 هزار نفر برسد که این به معنای رشدی معادل 10 هزار نفر در سال بود. در دهه 50 و با افزایش بهای نفت، خرید جنگافزارها و تسلیحات نظامی از آمریکا افزایش یافت. ارسال جنگافزارهای مدرن به ایران مستلزم آموزش افسران و درجهداران برای استفاده از اینگونه وسایل بود و لزوم اعزام افراد متخصص نظامی و غیرنظامی را به ایران ایجاب میکرد. بدینمنظور وزارت دفاع آمریکا و کارخانجات فروشنده تسلیحات و تجهیزات نظامی هیاتهایی را به ایران فرستادند. بنابراین از این دهه، حضور مستشاران نظامی در ایران افزایش یافت. در مقطعی که ورود مستشاران نظامی به ایران شتاب گرفته بود، یعنی در سال 1352، رسماً اعلام شد 2100 متخصص آمریکایی در ارتش ایران مشغول به خدمت هستند. طبق نوشته روزنامه «اینترنشنال هرالدتریبون» در تاریخ 6 نوامبر 1957 (1354)، دولت آمریکا هزار نظامی فعال را که بهصورت مزدوران شاه عمل میکردند، به ایران فرستاد. 30 شرکت آمریکایی که به شاه اسلحه و هواپیما و کشتی میفروختند نیز در مجموع بیش از 3 هزار متخصص شخصی و مکانیکی به ایران فرستادند که کاربرد سلاحهای پیچیده نظامی را به نیروهای ایرانی آموزش دهند. طبق آمار رسمی تعداد افراد آمریکایی اعم از مستشاران نظامی و هیاتهایی که از سوی پنتاگون و کارخانجات دیگر میآمدند، رو به افزایش میرفت؛ بهطوریکه تعداد این افراد که سال 51، 16 هزار تن بود در سال 55 به 24 هزار تن رسید. حتی پیشبینی شده بود این رقم در سال 58 بالغ بر 50 هزار تن شود.کارشناسان پنتاگون نیز پیشبینی میکردند تا سال 58 (1980) تعداد مستشاران نظامی آمریکایی در سراسر منطقه خلیجفارس به 150 هزار نفر خواهد رسید. از این تعداد 60 هزار نفر در ایران مستقر میشدند. برمبنای آمار و ارقام پراکندهای که پیرامون تعداد مستشاران نظامی آمریکا موجود است، مستشارانی که در ارتش و سازمانهای وابسته به آن مشغول بودند، سال 56 (1978) 45 هزار نفر برآورد شدهاند. اگر حد متوسط حقوق هر یک از آنها در سال 56، 6 هزار دلار باشد، دولت ایران برای 45 هزار مستشار سالانه 244/3 میلیارد دلار میپرداخت. این در حالی بود که بودجه سالانه دولت برای آموزشوپرورش 8/1 میلیارد دلار و بهداشت و درمان 362 میلیون دلار بود که در مجموع 8 درصد کل بودجه را شامل میشد. مقایسه حقوق مستشاران با بودجه آموزش و بهداشت و تفاوت آشکار این دو، نشانهای بر سیاست نظامی و غیرعقلایی شاه بود. حتی هزینه مستشاران آمریکایی مقیم ایران در سال 56 بیش از هزینه پرسنل نظامی ارتش ایران بود. در صورتی که 170 میلیارد ریال هزینه مستشاران آمریکایی بود، هزینه پرسنل نظامی ارتش ایران 140 میلیارد ریال بود که خود میتواند شکاف میان بخشهای نظامی داخلی و آمریکایی را نشان دهد. این مستشاران شامل کارمندان غیرنظامی وزارت دفاع آمریکا، نظامیان یونیفورمپوش و کارمندان بخش خصوصی اعزامی از سوی کمپانیهای تسلیحاتی به ایران بودند. بخش اعظم مستشاران و متخصصان فنی- نظامی آمریکایی مقیم ایران را کارمندان قراردادی وزارت دفاع آمریکا تشکیل میدادند که بهطور عمده راهنمایی و مشاوره ارتش ایران در مسائل دفاعی، تشکیلاتی و طرح پروژهها و برنامههای نظامی را برعهده داشتند. حضور بیش از 45 هزار مستشار در سال 56 که اکثر آنها در جنگ ویتنام حضور داشتند و دخالت در تمامی امور سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور و سیطره بر ارتش، ژاندارمری، شهربانی و ساواک، بیانگر دو نوع وظیفه و عملکرد آنها بود؛ یکی حفظ و حراست از منافع دولت آمریکا و ایجاد زمینههای کافی برای گسترش سرمایههای خارجی در ایران و دیگری شرکت مستقیم در سلطه سیاسی بر مردم و اجرای نظم. هرچند با ورود سلاحهای جدید در مقیاسی وسیع، سیل مستشاران نظامی آمریکا برای آموزش نحوه استفاده از این سلاحها بهسوی ایران سرازیر شد. اما نحوه آموزش بهصورتی بود که معلومات فنی در اختیار ایرانیان قرار نمیگرفت. حتی بعضی از سیستمها نظیر سیستمهای کنترل الکترونیکی بهطور مستقیم توسط مستشاران به کار گرفته میشد. در نتیجه، ارتش ایران آگاهی لازم را در این زمینه کسب نمیکرد بنابراین توجیه حضور مستشاران در عمل، نمودی نداشت.
پیامدهای حضور
بهانه افزایش فوقالعاده تعداد مستشاران آمریکایی، ارائه آموزشهای نظامی بود اما در عمل مستشاران سربازان مطیعی بودند که جهت منافع کشور خود، درصدد تسلط بر تمام اوضاع ایران بودند. چه؛ ورود مستشاران آمریکایی به ایران، موجب تشدید نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در ایران گردید. چنانکه تجارت خارجی با ایالات متحده در سال 1324، بالغ بر 25 درصد تجارت خارجی ایران را به خود اختصاص داد. در حقیقت در سالهای پس از جنگ دوم جهانی و بعد از آن، دولت آمریکا مقامی را به دست آورد که قبل از جنگ، دولت آلمان هیتلری توانسته بود با همان سرعت در اقتصاد و سیاست ایران کسب کند. بتدریج با افزایش تعداد آنها، مسائل و معضلاتی نصیب جامعه ایرانی شد که گاه دامان دولت را نیز میگرفت. برای نمونه، برخی از آنها بهجای تدریس، تمام وقت خود را صرف مشروبخواری و دعوا میکردند. طرز رفتار و بیبندوباری آنها در جوامع سنتی مانند اصفهان و شیراز، اعتراض مردمی را به بار آورد. علاوه بر اینها، برخی مزایای منظورشده برای آنها، خود به چالشی برای حکومت نیز بدل شد.
کاپیتولاسیون
در یادداشت شماره 423 سفارت آمریکا در اسفندماه 40، درخواستی مطرح شد مبنی بر اینکه نظامیان آمریکا از امتیازات و مصونیتهای مأموران سیاسی پیشبینیشده در قرارداد وین برخوردار باشند. منظور آنان ماده 37 پیمان وین بود که بر مبنای آن، دیپلماتهای هر کشور در کشور دیگر از مصونیت برخوردارند و نه نظامیان. این درخواست پس از مذاکرات و مکاتبات عدیده در قالب لایحه کاپیتولاسیون و استفاده مستشاران نظامی و خانوادههای آنان، افزون بر مأموران سیاسی و دیپلماتهای آمریکایی، در کابینه «امیراسدالله علم» در 13 مهر 42 به تصویب رسید و مرداد 43 در مجلس سنا مورد تصویب سناتورها قرار گرفت. این لایحه 21 مهر 43 در زمان نخستوزیری «حسنعلی منصور» به مجلس شورای ملی برده شد. لایحه کاپیتولاسیون به دولت اجازه میداد رئیس و اعضای هیاتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران از مصونیتها و معافیتهای شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند «و» ماده اول قرارداد وین، برخوردار کند. تصویب این لایحه موجب اعتراض حضرت امام خمینی شد. امام 4 آبان 43 با صدور بیانیه و سخنرانی، مخالفت خود را بهصورت رسمی با این قانون اعلام کردند. اعلامیه حضرت امام و اعتراضات مردمی موجب لغو این قانون نشد. دولت تصمیم به تبعید امام خمینی گرفت. امام تبعید شد و کاپیتولاسیون برجای ماند. تا اینکه پس از پیروزی انقلاب، نه تنها امتیازات، بلکه فلسفه وجودی مستشاران آمریکایی در ایران نیز برچیده شد.
فرجام سخن
مستشاران آمریکایی میراث تحولات پس از جنگ دوم جهانی و ورود بهظاهر مصلحانه اما مسلحانه آمریکا به جرگه ابرقدرتی بود. میراث حکومت شاهانهای که در پی آرزوهای موهوم خود، سرزمینش را خزانه باروت کرده بود. مستشاران به نام معلم و مصلح قرار بود رمز و راز تسلیحات را بگویند و ارتش بسازند اما آنها بیشتر مهرههایی برای اعمال سیاستهای خرد و کلان آمریکا بودند و گاهی نیز دلالانی برای مبادلات کلان اسلحه. گویی ایران بهشت گمشده سربازان از جنگ برگشته ویتنام بود که قرار بود مزد نبردشان را در میدان صلح و سخاوت شاهانه محمدرضا کسب کنند. فلسفه وجودی آنها برای منافع ملی ایران هیچگاه در عرصه عمل به بار ننشست و تنها به یک بار اضافی پرهزینه بدل شدند که مجری امیال کشورشان بودند. روایت مستشاران آمریکایی، روایت وابستگی و دستنشاندگی دولت پهلوی است؛ دولتی که هرچند داعیه سیاست مستقل ملی داشت اما داستان دلدادگی و وادادگیاش مثال هر گذر بود و شهره شهر. حضور پرتعداد اما بیکیفیت مستشاران، سیاست میلیتاریستی شاه را به نمایش میگذاشت که چه وقیحانه، منابع ملی را برای سوداهای خاماندیشانه خود حراج میکرد.
*پژوهشگر تاریخ معاصر
منبع: برهان