printlogo


کد خبر: 170927تاریخ: 1395/11/5 00:00
قاچاقچیان شایعه!

دکتر زهرا طباخی: معمولا پس از بروز هر حادثه طبیعی یا فاجعه غیرمترقبه تیم‌هایی با تخصص در حوزه‌های متنوع به بررسی عملکرد جامعه، رسانه‌ها، مدیران امنیتی و اجرایی و ارائه بازخورد ملی و حتی فراملی هر تصمیم می‌پردازند. هنوز از منظر «رسانه‌ای» واکنش‌ها به حادثه پلاسکو پایان نیافته اما با توجه به حجم کنش و واکنش، بد ندیدیم تا همین بخش از زمان طی شده، حساب و کتابی داشته باشیم.
  بی‌فرهنگی یا تجارت ممنوعه؟
اولین موضوعی که بلافاصله پس از بروز حادثه در بازار تهران نیروهای امدادی، آتش‌نشانی و پلیس را به دردسر انداخت، تجمع جمعیت قابل توجهی از موبایل به دست‌ها بود که بی‌اعتنا به روح و روان ملت ایران و خانواده‌های نیروهای مستقر در محل، پخش شایعات و فیلم و اخبار ضد و نقیض را آغاز کردند. طبیعتا بخشی از این مشکل، «فرهنگی» است و برای تربیت این قسم از هموطنان‌مان باید تلاش کنیم و آموزش تعهد اجتماعی را در دستور کار قرار دهیم. اما آیا ادامه تجمع موبایل به دستان تا صبح روز بعد، بدون وقفه، عادی است؟
صحنه‌های تلخ مسدود شدن مسیر خودروهای آتش‌نشانی و اورژانس و نیروهای امدادرسان پشت لشکر دوربین به دست به این زودی‌ها از یاد ایرانیان نمی‌رود و امید می‌رود این روند مورد توجه وزارت ارشاد و سایر نهادهای مسؤول قرار گیرد. راز عذرخواهی نسبتا سریع «دویچه وله» خبرگزاری رسمی آلمان از مردم ایران، پس از انتشار آگهی درخواست ارسال فیلم و تصویر از محل حادثه نیز در افشای نقش نان‌خوران این کسب و کار غیررسمی در ایجاد ترافیک و اخلال شهری است. موضوعی که به عصبانیت مدیریت بی‌بی‌سی فارسی انجامید و در برنامه «نوبت شما»، قاچاق خبر را روندی عمومی در همه جهان برشمرد!
  شایعه‌سازی هدفمند
اما آیا «قاچاق شایعه» تنها منجر به ایجاد ترافیک شهری می‌شود؟ در ساعات پایانی روز دوم حادثه، حجم شایعات انتشار‌یافته به حدی گسترش یافت که به هیچ خبری از محل حادثه و حواشی آواربرداری، بدون انتظار برای انتشار تکذیبیه توسط مقامات رسمی نمی‌شد اعتماد کرد. فیلم و تصویر ساختگی از جنازه‌های کشف شده، آمار و ارقام عجیب و غریب از میزان کشته‌شدگان و حتی ادعای محبوس شدن جمعیت زیر آوار و درخواست کمک از آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی(!) همگی مکرر پخش و سپس تکذیب می‌شد و در بازه انتشار، پنجه بر روح و روان ایرانیان دردمند می‌کشید. انتشاردهنده شایعات نیز رسانه‌های بدون مجوز و البته حرفه‌ای معاند بودند که می‌کوشیدند مردم را قانع کنند «اخبار رسمی» برای اطلاع از زوایای حادثه پلاسکو کافی نیست و مسؤولان و صدا و سیما مسائل زیادی را از جامعه پنهان می‌کنند! تئوری‌های متعددی از «تروریستی بودن فاجعه» نیز متناسب با همین فضای خبری شکل گرفته ذیل تحرک قاچاقچیان شایعه، در جامعه گسترش یافت که به «آشوب فکری» در کشور کمک کرد.
  حمله به چشم فتنه
دست آخر زمانی که در پایان روز دوم، لشکر موبایل به دستان بی‌سر و صاحب از منطقه اخراج شدند و «مرجعیت نخبگانی» در امر خبر با ارائه موقعیت رصد از نزدیک ماجرا به خبرنگاران رسمی صداوسیما، خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها و روزنامه‌های مجوزدار برپا شد، حجم شایعات به ناگهان فروکش کرد. این واکنش صحیح اما دیرهنگام مدیران بحران حادثه پلاسکو همراه با پوشش بسیار خوب 24 ساعته صدا و سیما از محل آواربرداری موجب شد افکار عمومی تا حد زیادی از وضعیت بحرانی و آشوب‌زدگی رهایی یابد.
اما بلافاصله پس از مدیریت صحنه، رسانه‌های معاند تخریب وسیع صدا وسیما را آغاز و ملت را تحریک به بی‌نظمی و ایجاد تجمع با شعاردهی علیه مسؤولان کردند تا انتقام اخراج از مرز قاچاق خبر را ستانده باشند.
  شایعه‌سازی بی‌هزینه!
با پایان دوره بحرانی، زمان بررسی حقوقی عملکرد «شایعه‌سازان» و تاثیر تشویش اذهان عمومی بر مولفه‌های مهم اجتماعی همچون امنیت، آرامش روانی و کنترل بحران فراخواهد رسید.
پر واضح است «غیرحرفه‌ای شدن» محیط خبری جامعه پس از بروز حوادث دردناک اما با درصد شیوع قابل توجه جهانی همچون سیل، زلزله، آتش‌سوزی و مواردی مشابه به افکار عمومی صدمات جبران‌ناپذیری وارد کرده است. فضای شبکه‌های اجتماعی که ایرانیان در آن فعال هستند برخلاف رفتار سایر جوامع، صرفا به محیط خبرنگاری و تحلیلگری عوام تحت تاثیر عملیات روانی دشمن تبدیل شده به نحوی که «مسؤولیت انتشار» و «توزیع» اخبار و شایعات بی‌اعتبار به کلی در ذیل بی‌اعتنایی دولت از بین رفته است. اقشار مختلف جامعه در شبکه‌های اجتماعی با یکدیگر گفت‌وگو نمی‌کنند بلکه صرفا بسته‌های خبری متناظر با عملیات روانی دشمن یا تولید شده در پاسخ به آن را بین یکدیگر در کانال‌ها و گروه‌ها می‌چرخانند! در حقیقت در یک دور تسلسل خودساخته با مدیریت غیرملی، جامعه خودی را گرفتار کرده‌ایم و در میانه بازی در زمین دشمن، کنترل را از دست داده‌ایم.
قانونگذار کجاست؟!
 این در حالی است که مهم‌ترین عاملی که مانع انتشار تحلیل‌های توهم‌زده و شایعات توسط رسانه‌های رسمی با هدف جنجال‌آفرینی، جذب مخاطب انبوه و موج‌سازی کاذب می‌شود، «قانون» است. رسانه «بی‌اعتبار» به سرعت مخاطبان انبوهی را که در بحبوحه حوادث و وقایع سیاسی کسب کرده از دست می‌دهد، اما در جامعه‌ای که مرز واقعیت و دروغ با فضاسازی سیاسی از بین برود، قورباغه ابوعطا می‌خواند و معاندان یا حمقای شهرت‌طلب به سادگی افکار عمومی را با مطرح کردن تئوری‌های توهمی، به بازی خواهند گرفت.
وقایع پلاسکو ثابت کرد در حوزه مدیریت بحران، نیازمند آموزش و تحقیق و به‌روزرسانی نسخه‌های صدساله هستیم. مدیران جامعه ایرانی نسخه‌ای برای مقابله با «قاچاقچیان شایعه» دست‌کم در هنگامه بروز بحران، ندارند. از نقش «فعالان اجتماعی» در مدیریت احساسات جامعه کم‌اطلاع هستند و توجه ندارند که کوشش خودجوش حزب‌اللهی‌ها و روشنفکران مستقل و هنرمندان منصف در افشای «لشکر موبایل به دست‌ها» تا چه حد موثر بود.
ما کماکان «سیاست‌باز» هستیم و حتی در لحظه وقوع حادثه و پیش از آغاز پروژه نجات، به دنبال مقصر می‌گردیم. به همان میزان که بررسی ابعاد حادثه در پایان بحران، برای تشخیص مقصران احتمالی مهم است، هدایت افکار مردم به سمت همدلی و صبوری و تخلیه احساسات منفی در هنگامه بروز حادثه پراهمیت است. تحریک رسانه‌های دشمن و عوامل معاند در شبکه‌های اجتماعی به سیاست‌بازی در لحظه، جامعه را به سمت بروز آشوب و تقابل با مدیران بحران به علت تجمع تصاعدی احساسات منفی سوق می‌دهد و سلامت روانی جامعه را با بحرانی جدید دچار مشکل خواهد کرد. آیا زمان اجرای قانون و تلاش برای احیای «مرجعیت نخبگان» در حوزه خبر فرانرسیده است؟


Page Generated in 0/0060 sec