printlogo


کد خبر: 171131تاریخ: 1395/11/9 00:00
تاریخ مشروطه

دکتر موسی نجفی: ذکر تفصیلی این متن در اینجا ضرورتی ندارد؛ ولی به یک بخش از آنکه بحثی است میان سفیر انگلیس و آیت‌الله کاشف‌الغطاء اشاره می‌کنیم.  در این بحث مرحوم کاشف‌الغطاء از عواطف مردم عراق و سیاست سلطه انگلیس در ابتدا و انتهای حاکمیت در عراق پرده بر می‌دارد و می‌گوید:  زمانی که در 70 سال قبل متولد شدم، زمان حکومت عبدالحمید بود. وی و اعوان و انصارش بر عراق سلطه داشتند و حکومت استبدادی و سلطه‌گرانه‌شان بر مردم عراق، باعث رشد تبلیغات انگلیسی‌ها در عراق شد و محبوبیت انگلیسی‌ها و الگو قرار گرفتن نژاد انگلوساکسون، تبعات بعدی ماجرا بود. رشد قضیه تا آنجا بود که این مطلب در لسان مردم عراق شیوع یافت که دولت عادله یعنی دولت بریتانیا؛ و وقتی هم که یک نفر عراقی می‌خواست نامی از انگلیس ببرد، می‌گفت: دولت عادله بریتانیا. این آشفتگی اذهان تا آنجا ادامه یافت که حتی یک رهگذر خیابانی هم معتقد شده بود که اگر انگلیسی‌ها بر عراق حکومت کنند، عراق را به بهشت تبدیل می‌نمایند و حتی یک وجب خرابی باقی نمی‌ماند و این آبادانی دوران‌های اولیه و زمان باغ‌های معلق بابل را زنده خواهد کرد. با این تمهیدات بود که زمانی انگلستان با کشتی‌های جنگی خود از فاو به بصره حمله نمود، بزرگان عراقی در ظاهر با ترک‌های عثمانی و در باطن قلوب‌شان متوجه انگلیسی‌ها بود. وقتی کار بالا گرفت، مردم فکر می‌کردند که با روی کار آمدن دولت جدید، سعادت را برای آنها به ارمغان می‌آورد. این بود که ترک‌ها را طرد نمودند؛ در حالی که آنان در هر حال مسلمانان بودند. به هر حال، اگر مساعدت و انقلابات پی درپی عراقی‌ها بر ضدترک‌ها بویژه در نجف و حله نبود، امکان غلبه انگلستان بر عراق فراهم نمی‌شد. در همان روزها، یکی از بزرگان انگلیسی در حضور عموم عراقی‌ها در یک سخنرانی اعلام کرد: ما آزادکننده شما هستیم و نه فاتح بر شما؛ ما آبادکننده کشور شما هستیم نه استعمارکننده. اما در اثر گذشت زمان، عراقی‌ها آنچه که یافتند، انتقال از بد به بدتر بود. اما عمران آنها، صحرا بعد صحرا، خشکی بعد از خشکی، بیابان بعد از بیابان... این مطالب گفته شده، اشاره کوتاهی بود برای اینکه بدانیم عراق بعد از داخل شدن آزادکنندگان(!) و آبادکنندگانش(!) به چه چیزی رسید؟
سفیر پاسخ داد: شما به ما گفتید که بیایید و ما را از دست ترکان خلاص کنید. پس ما آمدیم و اموالمان و جان‌های مردان‌مان را که قبرهای‌شان در بلاد شما گواهی آن است، در این راه بذل نمودیم؛ [و] آنگاه که خواستیم کشور شما را آباد کنیم و همه فرزندان‌تان را تربیت کنیم، شما در مقابل، انقلاب پی درپی علیه ما انجام دادید و طلب استقلال نمودید و گفتید که می‌خواهیم خودمان در کشورمان حکومت نماییم و ترقی و حکومت را خودمان تجربه کنیم. پس ما هم اینها را به شما عطا نمودیم؛ لذا کوتاهی در آبادانی و عمران اگر شده است، ملامت و سرزنش آن بر خود شما خواهد بود نه بر ما.  پس امام تبسمی نمود و گفت که من با تو از واقعیات سخن گفتم و از بطن مسائل با تو گفت‌وگو نمودم؛ و اما گویی تو با من به نحو مغالطه سفسطه سخن می‌گویی و با پشت‌سر هم اندازی و با پیچیدگی و ابهام پاسخ می‌دهی...
نقد لیبرالیسم غرب در نامه آیت‌الله شیخ‌الشریعه به فرماندار انگلیسی عراق
متن تاریخی این قسمت مربوط می‌شود به دوران انقلاب عراق که در آن انقلابیون شیعه تحت فرمان علمای دینی، علیه سلطه انگلستان قیام کرده بودند. در این زمان، بویژه بعد از رحلت مرحوم آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی، فرماندار انگلیسی عراق کلنل ولسن نامه‌ای خطاب به آیت‌الله شیخ‌الشریعه اصفهانی- رهبر انقلاب مردم عراق- سرنوشت و در آن از عدالت و لیبرالیزم و آزادی غربی سخن به میان می‌آورد. متن این نامه و جواب تاریخی مرحوم شیخ که نشان گویای دیگری است از نقد تفکر غرب و افشای تناقض اندیشه و سیاست مغرب زمین و اروپا در بلاد اسلامی، پایان بخش این کتاب است:
«نامه لی‌تی ولسن، فرماندار کل عراق
حضور حضرت شیخ‌الشریعه اصفهانی
پس از تقدیم سلام و استعلام از صحت آن حضرت، امیدواریم نامه‌ای را که به وسیله آن، احساسات دوستی و تبریکات صمیمانه به مناسبت مقام قبیح و شرف رفیع که هم اکنون شما حائزید و پیشوایی مسلمین را بر عهده دارید تقدیم نموده بودیم، رسیده باشد. ولی در حقیقت مرتبه عالی در روزها مستوجب تسلیت است، نه تبریک.
ادامه دارد
منبع: کتاب مشروطه‌شناسی، نشر آرما
 


Page Generated in 0/0070 sec