printlogo


کد خبر: 171297تاریخ: 1395/11/12 00:00
نگاهی به بحران سوریه از دریچه نگاه روسیه

احمد رشیدی‌نژاد*: آنچه به طور خاص موجبات حضور مستقیم و موثر روسیه در جنگ سوریه را فراهم آورد، موقعیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک این کشور برای روسیه است. حضوری که در نهایت سوریه را به میدان رقابت قدرت‌ها و یکی از جدی‌ترین بسترهای رویارویی روسیه و غرب (بعد از فروپاشی شوروی) مبدل کرده است. طی جنگ سرد بسیاری از اروپاییان نگران بودند اروپا به عنوان نزدیک‌ترین محل تلاقی شرق و غرب به عرصه اصلی کشمکش‌های جنگ سرد مبدل شود اما در عمل این کشورهای کمتر توسعه یافته بودند که به میدان رقابت ابرقدرت‌ها مبدل شدند. در این راستا ده‌ها جنگ مختلف در کشورهای به اصطلاح در حال توسعه رخ داد که طی این درگیری‌ها، میلیون‌ها نفر از مردمان این مناطق، کشته و زخمی شدند و خانه و اموال خود را از دست دادند. با این وجود تخاصمات این دوره (جنگ سرد)، بیشتر در چند منطقه مشخص معروف به «کمربندهای شکننده» متمرکز شده بود. مناطق شکننده، مناطق استراتژیکی بودند که به لحاظ داخلی عمیقا دچار اختلاف و ناآرامی (گاه تاریخی) بوده و ساختار شکننده و بی‌‌ثبات کشورهای واقع در آن، اجازه نفوذ و رقابت قدرت‌های بزرگ را فراهم می‌آورد. در این رابطه خاورمیانه، جنوب شرق آسیا، آفریقای جنوبی و جنوب غرب اروپا (بالکان)، 4 منطقه‌ای بودند که این عنوان در موردشان اطلاق می‌شد. در واقع به نوعی می‌توان گفت این مناطق از جمله‌ مناطقی بودند که نفوذ هیچ‌یک از 2 ابرقدرت در آن تحکیم نیافته بود و هر دو ابرقدرت تلاش داشتند در صورت امکان این مناطق را به حوزه نفوذ خود (بلوک شرق و غرب) ضمیمه کنند. با این وجود با خاتمه جنگ سرد و فروپاشی شوروی هم در تعداد و در ابعاد مناطق شکننده تغییرات اساسی بروز کرد تا آنجا  که برخی‌ همچون سائول بی‌کوهن (ژئوپلیسین آمریکایی) مشخصا تنها خاورمیانه را کمربند شکننده باقی مانده دانسته و 3 منطقه جنوب شرق آسیا، جنوب آفریقا و جنوب غربی اروپا را بخشی از قلمروی ژئواستراتژیک غرب در نظر گرفته‌اند، چرا که روسیه به عنوان وارث شوروی سابق، دیگر تمایل یا چنان توانی برای نفوذ در آن مناطق نداشت.  در این میان خاورمیانه با رقابت قطب‌های قدرت درون منطقه‌ای، اختلافات و تنش‌های دیرینه (قومی، مذهبی، مرزی، ارضی) و نیز منابع و مناطق ارزشمند ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک، زمین بازی مناسبی را در اختیار قدرت‌های جهانی رقیب قرار داده است. از طرفی مشهود است که به جهت بعد نیز از وسعت کمربندهای شکننده کاسته شده است، به شکلی که در حوزه رقابت روسیه و غرب در حال حاضر نه تمام خاورمیانه که تنها بخش‌هایی از غرب آسیا (عراق و بویژه سوریه) و نه تمام اروپای شرقی (بلکه تنها اوکراین) در این چارچوب قرار می‌گیرند به طوری که در مجموع در حال حاضر مشخصاً تنها کمربند شکننده بالفعل محدوده عراق و سوریه بوده و فعلیت سایر نوارهای شکننده به تلاش‌های غرب برای نفوذ در این مناطق بستگی دارد (چنانکه پیش‌تر مشکلات اوکراین، منطقه را تا آستانه جنگی تمام عیار و تبدیل به نواری شکننده پیش برد). در این بین آنچه به طور خاص سوریه را به عرصه رقابت و کشمکش روسیه و غرب تبدیل کرده است، اهمیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک این کشور برای روسیه است.  از بعد ژئواستراتژیک اگر شرایط در سوریه به گونه‌ای پیش برود که روس‌ها بتوانند نفوذ خود را از طریق پایگاه‌های نظامی همچون پایگاه دریایی طرطوس گسترش دهند، ناتو عملا مهم‌ترین برگ برنده خود جهت مهار روسیه را در پشت تنگه‌های بسفر و داردانل از دست خواهد داد، چرا که سواحل سوریه در دریای مدیترانه، روسیه را از تنگنای ژئواستراتژیک تاریخی جهت دسترسی به آب‌های آزاد بی‌نیاز کرده، قدرت مانور این کشور را افزایش می‌دهد.  به لحاظ ژئواکونومیک نیز سوریه دارای ارزش حیاتی برای روسیه است. در این راستا گفته می‌شود از جمله دلایل شکل‌گیری و تداوم بحران سوریه، حمایت و پشتیبانی کشورهایی همچون ترکیه، قطر و عربستان است که قصد دارند از طریق خاک سوریه و ترکیه، گاز کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بویژه قطر را به اروپا برسانند. موضوعی که اگر به مرحله اجرایی برسد کاهش هژمونی روس‌ها را در زمینه تامین انرژی اروپا (و موازنه قدرت با غرب) با خطر مواجه می‌کند. موضوعی که پیش‌تر ترک‌ها با تامین بخشی از سبد انرژی اروپا از طریق خط لوله «ناباکو» کام روس‌ها را تلخ کرده بودند(این خط لوله از مناطق خزر و قفقاز سرچشمه می‌گیرد). از این رو روس‌ها خوش ندارند «کریدور ژئواکونومیک سوریه» از طریق طرح‌های تجزیه سوریه تکرار شود. لازم به ذکر است پس از فروپاشی شوروی، شراکت استراتژیک روسیه در زمینه تامین انرژی اتحادیه اروپایی (حدود 30 درصد گاز) نقش مهمی در احیای مجدد این کشور در عرصه بین‌الملل داشته است. اهرمی که علاوه بر منافع فراوان اقتصادی، بارها در پیشبرد خواست سیاسی روس‌ها برابر رقبا موثر افتاده و تنها با انحصار و ممانعت از ورود سایر رقبا به این بازار (گاز اروپا) توانمند خواهد ماند. کشورهای غربی احساس ناامنی روسیه را از استراتژی گسترش حوزه ژئواستراتژیک خود دست کم گرفته‌اند. درست است در سال‌های اولیه فروپاشی شوروی، روسیه تضعیف شده رسما اعتراضی به اینگونه اقدامات نمی‌کرد اما یک قدرت بزرگ نمی‌تواند همواره درباره اینگونه تحولات بی‌تفاوت باشد. حال در جریان بحران سوریه، به عنوان یکی از مناطق نفوذ سنتی این کشور و حضور مستقیم و موثر این کشور در این جنگ، سوریه عملا به میدان رقابت قدرت‌ها و یک کمربند شکننده فعال مبدل شده است. عرصه‌ای که تا این زمان بزرگ‌ترین و جدی‌ترین بستر رویارویی روسیه و غرب بوده است.
*دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی
دانشگاه خوارزمی


Page Generated in 0/0067 sec