حسن روانشید: سرآغاز تحولات ناموزون در نظام آموزشوپرورش در دولتهای هفتم و هشتم و با تضعیف شاخه پرورش آغاز شد و این اقدام آگاهانه یا ناخودآگاه توانست آثاری نامطلوب بر کل نظام آموزشوپرورش داشته باشد! اما تحولات منفی چگونه آغاز شد که پس از به حاشیه رفتن معاونت پرورشی و خارج شدن بعضی مدیران مدارس غیرانتفاعی از اتوبان به کورهراه خاکی، بعد آموزش دانشآموزان را هم نشانه رفت! برنامهریزان این وزارتخانه عریض و طویل بویژه شورایعالی آن قبلاً علقه خاصی به نهاد امور تربیتی داشتند اما چند سالی است این مهر کمرنگ شده، اگرنه براحتی از گردونه فرهنگ به حاشیه نمیرفت! وقتی در بعضی از جلسات این شورا موضوع مطرح میشود، معدودی از اعضا که شناختی از فلسفه تربیتی اسلام بهاندازه کافی ندارند شبکههای اجتماعی را مقصر میدانند، درحالیکه اینچنین نمیتواند باشد، زیرا قبل از ورود اینترنت به محیط زندگی خانوادهها حضور تلویزیون و ویدئو نتوانست نوجوانان و جوانانی را که بوی عطر پرورش و تربیت را از فلسفههای اسلام ناب در دوران پرشکوه دفاعمقدس و حضور پررنگ شهادت استشمام کرده بودند، به ظواهر غرب بسپارد، بنابراین میتوان ادعا کرد دستگاههای تربیتی وزارت آموزشوپرورش و در نهایت ارگان تصمیمگیر و برنامهریز آن یعنی شورایعالی، قادر نبوده کیفیت تربیتی مربیان پرورشی را همچون گذشته حفظ کرده و ارتقا دهد و با ایجاد خلل و فرجها و حضور سایه سیاست در آن مسیر، قطار از ریل اصلی خارج و به بروکراسی اداری سپرده میشود! مقایسه درصد بودجهای که در دهههای 60، 70 و قسمتی از 80 به نهاد امور تربیتی در وزارت آموزشوپرورش اختصاص مییافت، با بودجه کنونی آن میتواند این ادعا را به ثبوت برساند. حتی توجهات مدیران کلان کشوری، استانی، شهرستانی و واحدهای آموزشی به امر تربیت و مربیان پرورشی تغییر کرده و میزان خواستههایشان از آنها تقلیل یافته است! این نکات ریز و پارامترهای دیگر که ذکر آنها در این مقوله جایگاهی ندارد باعث شد بهمرور زمان مربیان پرورشی خود را در حاشیه و با عنوان چرخ پنجم مدارس فرض کنند که از سوی مدیران هیچگونه مشورتی پیرامون مسائل و مشکلات دانشآموزان با آنها نشود و تصمیمات تنبیهی و تشویقی بدون در نظر گرفتن شرع مقدس اسلام از سوی مدیر و معاونان گرفته و به مرحله اجرا گذاشته شود! نهتنها مربیان پرورشی مدارس بلکه معاونان این رشته در مدیریتهای استان، شهرستان، نواحی و در پارهای از موارد وزارتخانه هم آن جایگاه سابق را ندارند که قبلاً موظف بودند در همه جلسات اداری و حتی محرمانه حضور مستمر داشته و نظرات صائبشان را ارائه دهند! در آن دهههای طلایی که پرورش نقش عمدهای در تربیت دانشآموزان به عهده داشت، اگر در جلسهای از جانب اصحاب پرورش با طرحی مخالفت میشد بدون استثنا آن را از دستور جلسه حذف میکردند تا مجدداً بررسی شود. امروز صاحبان پستهای پرورشی در هیچیک از جلسات اداری جز جشنها و مراسم مذهبی حضور ندارند که در این مجالس هم نقش میهمان را داشته و تصمیمات اجرایی توسط معاونان دیگر بویژه پشتیبانی و مالی- اداری گرفته میشود! همانگونه که اشاره شد کارمندان اداری شاخه معاونت پرورشی هر واحد در گوشه و کنار کشور افراد محدودی بودند که هرکدام چند وظیفه رسمی و غیررسمی را به عهده داشتند و در بعضی واحدها امام جماعت هم بوده و حتی شبها را در محل کارشان بیتوته میکردند اما امروز ادارات مذکور با جمعیت مازاد و کارکنانی روبهرو هستند که تنها نشسته و مشغول مطالعه دروس دانشگاهی خود برای ادامه تحصیل و ارتقای گروه هستند! البته نمیتوان آنها را مقصر دانست؛ این تعدد نیرو برای معاونت پرورشی کشور نهتنها زیاد نیست بلکه کافی هم نخواهد بود، زیرا تلاش و پویایی گذشته در این شاخه مهم برای تزکیه نوجوانان وجود ندارد و اگر برنامهای هم باشد کپی و تکراری از همان دهههاست که از سوابق بازنویسی و اجرا میشود و چون دانش آموزان نقشی در تدوین و تولیدش ندارند دلچسبشان نخواهد بود! لذا جذابیت شبکههای اجتماعی و بازیهای رایانهای را به آنها ترجیح میدهند! البته این پروسه نوجوانان و جوانانی را که از مهدهای اسلامی و خانوادههای متدین کسب فیض میکنند، شامل نمیشود! اگر همتی باشد و مسؤولان را مقید کند مربیان پرورشی را با استفاده از روشهای آموزشی ملتزم به دیانت و با کمک حوزهها آموزش دهند شاید بشود خلأ ایجادشده در دهههای 80 و 90 را پر کرد. راهکار نوجوان برای زندگی سالم و ایدهآل در آینده چیزی نیست جز اینکه پرورش بر آموزش مقدم باشد.