مصطفی خدایی: همانطور که میدانید یکی از مهمترین و پر سر و صداترین وعدههای انتخاباتی ترامپ لغو توافق هستهای ایران و غرب بود که با عبارت «توافق هستهای را پاره میکنم» شکل گرفت. در این باره اظهارنظرها، یادداشتها و تحلیلهای بسیاری منتشر شده است. نگارنده این یادداشت نیز بنا به دلایلی روشن معتقد است ترامپ این توافق را لغو نمیکند. در ادامه به شرح مختصر دلایل عدم لغو توافق هستهای توسط دولت جدید آمریکا پرداخته و سپس عنوان میکنیم عدم لغو توافق هستهای از سوی آمریکا چه مخاطراتی برای ایران دارد. ترامپ حتی اگر قدرتش را داشته باشد این توافق را لغو نمیکند، چراکه وجود یک توافقنامه با ظرفیتهای بالای امتیازگیری برای آمریکا، بسیار با ارزشتر از لغو آن است. ترامپ آنقدر سادهلوح نیست و مشاوران و دولت وی آنقدر ضعیف نیستند که توافق هستهای را اصطلاحا پاره کنند. آنها خوب میدانند لغو توافق ایران و 1+5، مساوی است با مقابله بهمثل ایران؛ یعنی آغاز فرآیندهایی پاسخگونه که منتج به افزایش توان هستهای کشورمان میشود. ترامپ مدیرعامل و مالک شرکتهای موفق بسیاری است و هزاران قرارداد منجر به پیروزی بسته است. ترامپ اساسا مرد مذاکره است و باید از قدرت او در مجادلات دیپلماتیک ترسید. او هرگز قراردادهای سودمند را پاره نمیکند. برجام معاملهای است که بیش از همه، آمریکا را منتفع کرده است. چگونه میتوان پذیرفت قراردادی که با سهلانگاری مذاکرهکنندگان ایرانی، بردی تاریخی را برای آمریکا رقم زده، توسط رئیسجمهور این کشور لغو شود؟ اکنون باید پرسید اگر ترامپ برنامهای عملی برای پاره کردن توافق هستهای ندارد پس این وعدهها و شاخ و شانه کشیدنها علیه برجام برای چیست؟ این رویه انتخاب کابینه از میان ضدایرانیترین سیاستمداران آمریکا از چهرو است؟ افرادی که بیشترین زاویه ممکن را با توافق هستهای ایران و غرب دارند. ترامپ از همین ابتدا سعی دارد دست پیش را بگیرد تا پس نیفتد. چرا؟ چون او دو برنامه اساسی دارد. او قرار است در مرحله اول تا جاییکه میتواند برجام و تعهدات غرب را نقض کند. او این کار را خواهد کرد و همزمان به وعدههای خود در باب لغو توافق هستهای ادامه خواهد داد. اما در مرحله دوم، اقدام بعدی ترامپ نه لغو برجام بلکه تغییر آن است تا حدی که بیشترین امتیازهای ممکن را برای آمریکا رقم بزند. او تیم مذاکرهکننده بسیار نیرومندی خواهد ساخت و تیم ایران را وادار به پذیرش تغییرات جدیدی خواهد کرد. این همان خطری است که در ابتدای این یادداشت به آن اشاره شد؛ یعنی تغییر بسیاری از بندهای توافق هستهای و تضعیف حداکثری قدرت هستهای ایران. ترامپ نیز همچون بسیاری از کارشناسان داخلی متوجه ضعفهای دولت یازدهم– بویژه در وزارت خارجه- شده و بخوبی میداند بازی را به کدام سمت هدایت کند. او با نقضهای پی در پی و گسترش تحریمهای ایران، دولت ما را وادار به ورود مجدد به مذاکره میکند. تیم مذاکرهکننده ما –بهرغم مقاومت در برابر انجام دور جدید مذاکرات- مجددا به بازی بازمیگردد. ترامپ ضعف این تیم را فهمیده است؛ نرمش غیرقهرمانانه. او در مذاکرات بعدی انتخابهای زمختتری پیش روی تیم ظریف ما قرار میدهد. در واقع دو انتخاب؛ لغو یکجای برجام یا تغییرات گسترده آن. اینجا جایی است که ضعف دولت روحانی مجددا کار دست ما میدهد، یعنی نپذیرفتن لغو برجام و پذیرش تغییرات تحت فشار. دولت روحانی هرگز حاضر به لغو برجام نمیشود. در واقع میتوان گفت لغو برجام کابوس این دولت است، چراکه روحانی بزرگترین افتخار و دستاوردش را همین سند برجام میداند و اگر این هم لغو شد وی میماند و انبوهی از مشکلات. مشکلاتی که مدام توسط دولت و با ابزار برجام استتار میشود. این در حالی است که برجام را نمیتوان یک دستاورد و افتخار دانست و بسیاری از مردم آگاه ایران این امر را بخوبی میدانند. اصرار دولت روحانی بر موفقیتآمیز بودن توافق هستهای فقط برای این است که دست دولت خالی نماند. این همان نقطه ضعفی است که ترامپ از آن آگاه شده و احتمالا قصد دارد از همین نقطه، ضربهای مهیب به فعالیتهای هستهای ایران وارد کند. بنابراین نباید نگران پاره کردن برجام بود. حتی باید دعا کرد ترامپ برجام را لغو کند تا هم قدرت هستهای ایران بازگردد هم ضربهای دیگر بر ما و از سمت دولت یازدهم وارد نشود. به بیان دیگر، لغو برجام بهترین اتفاقی است که برای ایران خواهد افتاد اما جای بسی تاسف است که ترامپ نیز بر این امر واقف است. او هرگز برجام را پاره نخواهد کرد، چرا که از قدرت گرفتن ایران در حوزه هستهای میترسد. او میزان قدرت نظامی ایران را نیز درک کرده است، بنابراین از شروع جنگ با ایران واهمه دارد و از سوی دیگر بسیار نگران اسرائیل است که مبادا بهانهای دست ایران دهد. ترامپ شمشیر خود را علیه برجام از رو بسته، فقط برای اینکه باز هم تیم هستهای ما را وارد مذاکره کرده و باز هم یک شکست دیگر به ما تحمیل کند. بنابراین چیزی که باید نگران آن باشیم لغو برجام نیست بلکه فشار آمریکا بر دولت یازدهم برای پذیرش تغییرات برجام است که چنانچه مسؤولان و آگاهان و دلسوزان نظام از همین حالا چارهای برای بحران مذاکرات مجدد ایران با غرب نیندیشند و تیم قدرتمندتر و دوراندیشتری برنگزینند خطرات برجام افزایش یافته و ممکن است شاهد تضعیف مجدد نظام هستهای کشورمان باشیم. شاید بهتر باشد دولت یازدهم پیش از آنکه حضور 4 سالهاش را به پایان برساند پاسخی به بدعهدیهای مکرر آمریکا بدهد و تعهدات ناخوشایند را کنار گذاشته، با افزایش غنیسازی اورانیوم و فعال کردن مجدد سانتریفیوژها و بهحرکت درآوردن چرخ تمام نیروگاههای هستهای کشور با تمام قوا، یک دستاورد افتخارآمیز واقعی را در کارنامه خود ثبت کند.