محسن خسروی: ساخت فیلم اشراقی نیاز به «جرات»، «سواد» و «اخلاص» دارد که اگر پای هر کدام از آنها لنگ بزند، فیلم سقوط مستقیمی خواهد داشت، به همین دلیل است که بسیاری ترجیح میدهند موضوعات دیگری را برای اثر سینمایی خود انتخاب کنند. کودکی که از بدو تولد میتواند آینده را ببیند، در جوانی با «جنازهها» سخن بگوید و در پیری عارف بالله شود، در حالی که این توانایی از کودکی در او بوده و برای رسیدن به آن نیاز به هیچگونه تهجد و معنویتی نداشته است. مریم دوستی تخیل خود را برای سینماییسازی موضوعی معنوی دخیل کرده است، تخیلی که نسبتی با واقعیت نداشته، زیرا هیچ کدام از عرفا «چشم برزخی» و مقام والای خود را در بدو تولد به همراه نداشتهاند. دریاچه ماهی در نهایت میتواند یک فانتزی از دنیای غیرمعنوی باشد که ماوراءالطبیعه در آن دخالت دارد. از سوی دیگر اسطوره هیچوقت نمیتواند براحتی راوی فیلم باشد، اساسا هاله قداست زمانی ایجاد میشود که ما همه چیز را درباره او ندانیم و دیگران به اندازه فهم خود از آن روایت داشته باشند. شاید بتوان گفت نهتنها سینما که هیچ رسانهای اقتضا ندارد که قهرمان مقدس، خود راوی زندگیاش باشد، زیرا در آن صورت مجبوریم به ریا و شعارزدگی روآوریم. تخیل بیتوجه به واقعیت و از سویی ندانستن زبان سینما در پرورش قهرمان مقدس، «دریاچه ماهی» را ریاکار و ناتوان جلوه داده است. «عرفان بیجامعه»، از معضلات بزرگ در پرداختن به مساله معنویت است که سالها روایت دفاعمقدس را تسخیر کرده بود. زندگی در عزلت یا همان گلخانه بیرون از شهر، متفاوت بودن از همه انسانها و داشتن ویژگیهایی که هیچگاه اکتسابی نبوده از جمله نشانههایی است که همواره برای «انسان عارف» به کار برده میشود، روایتهایی که شهدا را نیز دست نیافتنی کرده و از آنها «اسطورههای غیر قابل دسترس» میسازد. این درحالی است که نهتنها عرفا، بلکه ائمه و خاندان پیامبر نیز همواره از بطن مردم و به ظاهر شبیه آنها بودهاند، پوشش، خوراک، مسکن و تعاملات اجتماعی آنها دور از عامه مردم نیست، کما اینکه شهدا هم از این قاعده مستثنا نبودهاند اما با استمداد تخیل، ساختن شخصیتی اسطورهای در جامعه امروزی نه تنها «دریاچه ماهی» را غیرباورپذیر میسازد، بلکه بر روایتهای شهدای غیر قابل دسترس میافزاید و هر روز نسل جدید را از دستیابی به مقامات معنوی دور میکند. باید پذیرفت هر «دریاچه ماهی» یک «ضدگلوله خلق میکند»، هر افراطی، تفریطی دارد و این جمله شهید آوینی را باید سرلوحه قرار داد که اگرچه مضمون، اخلاقی و دینی باشد اما عدم احاطه بر تکنیک سینما، فیلم را «مبتذل» میسازد.