printlogo


کد خبر: 171619تاریخ: 1395/11/18 00:00
داستانی تکراری درباره دره گرگ‌ها

وحید محرابیان: یکی از پرتکرارترین سوال‌هایی که اغلب تماشاگران سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر بعد از دیدن آثار این دوره با آن مواجهه می‌شوند، این است که «چه ضرورتی برای ساخت چنین فیلمی بود؟». «سارا و آیدا» مازیار میری هم یکی از پرچمداران اصلی این طیف از فیلم‌هاست. گذشته از ضعف‌های بزرگ منطقی فیلمنامه «سارا و آیدا»، داستان فیلم به قدری تکراری و کسالتبار انتخاب شده که از نیمه‌های فیلم پایان‌بندی آن کاملا مشخص است.  هرچند امیر عربی تلاش کرده است در این اثر به زمانبندی  و قواعد تکنیکی فیلمنامه توجه زیادی داشته باشد و گره‌ها را بموقع در فیلم به کار ببرد اما این تلاش با سهل‌انگاری در انتخاب داستانی دم‌دستی ضایع شده و باعث شده است فیلم در لحظات پایانی با دیالوگ‌های طلایی‌اش تماشاگران به ستوه آمده را بخنداند‌.  دیالوگ‌های گل‌درشت و شعاری «در شهری که همه دست‌شان در جیب یکدیگر است، باید بدانی دستت را در جیب چه‌کسی کنی» و «در این شهر همه مثل گرگ منتظر هستند تا تکه‌پاره‌ات کنند» نشان از اولویت ارائه پیام به جای داستانگویی برای فیلمساز برای مخاطبان دارد. بنابراین شخصیت‌های داستان هم براساس همین پیام انتخاب شده‌اند. شخصیت‌هایی مذبذب که گویا اصلا دلیلی برای تصمیم‌های لحظه‌ای خود ندارند.  برادر «سارا»، «میثاق» که کارخانه‌داری ورشکسته است آنها را با بدهی‌های سنگین در شهری پر از گرگ تنها گذاشته و دخترک معصوم برای رهایی از این بدهی مجبور است به خواسته نامشروع دیگران تن دهد و بی‌دلیل از عصبی بودن نامزدش بترسد و مشکلش را با او در میان نگذارد. جالب است که در انتهای فیلم مشخص می‌شود نامزد او هم مردی ذی‌نفوذ است و حتی با مدیر شرکت بزرگی که سارا و جمیع کاراکترهای فیلم در آن کار می‌کنند، دوست است و براحتی می‌توانسته مشکل او را برطرف کند.  غیر از «سارا»ی معصوم، «آیدا» هم نقش مهمی در فیلم بازی می‌کند. دختری که رابطه‌های شلخته‌ای با پسران دارد و حالا دوست پسری پولدار را گیر آورده که می‌خواهد با او ازدواج کند؛ قهرمان نیم‌بندی که خانه‌اش پر از عکس‌های مرلین مونرو است، دختری شاد ولی ناکام.  آوازخوانی گاه و بیگاه غزل شاکری، موسیقی فیلم و حضور مصطفی زمانی در جمع بازیگران اصلی «سارا و آیدا»، بیش از آنچه بتوان آن را تصادفی دانست یادآور سریال «شهرزاد» برای مخاطبان است. شاید اگر کمی فیلمنامه را کشدارتر می‌نوشتند، میری می‌توانست سریال خوبی مناسب صداوسیما یا شبکه خانگی از «سارا و آیدا» بسازد که برعکس این اثر مورد توجه و رضایت قرار بگیرد.


Page Generated in 0/0062 sec