هواپیمای خیالی پنتاگون
کسانی که در بزرگراه نزدیک پنتاگون رانندگی میکردند، صدایی شبیه سوت موتور جت هواپیما را از بالای سر خود شنیده بودند. صدایی شبیه صدای هواپیماهای جنگنده و نه صدای هواپیماهای مسافری. آنهایی که هواپیما را دیده بودند، گفتند، هواپیمای کوچکی بود؛ مثلا هواپیمایی با ظرفیت 8 تا 12 مسافر. قطعا هواپیمای بوئینگ 757 نبود. مامور برج کنترل فرودگاه دالاس، دانیل اوبراین، وضع پرواز هواپیما روی صفحه رادار برج را برای شبکه ABC چنین توصیف میکند: هواپیما با سرعتی حدود 800 کیلومتر در ساعت بهطرف منطقه حفاظت شده اطراف کاخ سفید در پرواز بود اما ناگهان با یک گردش خیلی سریع مسیر خود را به طرف پنتاگون تغییر داد. برای اوبراین و همکارانش کاملا روشن بود که چنین تغییر مسیر و گردش سریعی از عهده هواپیمای مسافری برنخواهد آمد و هواپیما قطعا از انواع جنگنده است.
گفته میشود هواپیما با کمترین صدمه به نمای بنا در دل ساختمان فرو نشسته و با عبور از هر لایه از ساختمان تودرتوی پنتاگون، حفرههایی به ترتیب بزرگ و بزرگتر ایجاد کرده و سرانجام در دهانهای گرد به قطر 5/2 متر از حرکت بازایستاده. هواپیما در برخورد با نخستین حلقه از دیوارهای پنتاگون آتش میگیرد، دامنه وسیعی از آتش از داخل به ساختمان بیرون سرایت میکند و آتش با چنان سرعتی گسترش مییابد که از تجهیزات ایمنی آتشنشانی ساختمان هم کاری ساخته نیست. این شکل آتش سوزی و حالت تخریب و همچنین صورت وقوع حادثه فقط میتواند از عهده آخرین نسل از موشکهای AGM بربیاید، موشکی با کلاهکی از مواد انفجاری هستهای BLU و با هدایت سیستمهای GPS، اگرچه ظاهر این سلاح شبیه هواپیماهای مسافری کوچک است اما مسلما هواپیما نیست. صدای این سلاح در حال پرواز شباهت زیادی به صدای هواپیماهای جنگنده دارد، و دقت هدفگیری این سلاح به کمک GPS به حدی است که میتواند از طریق پنجره وارد ساختمان شود. درهم شکستن قویترین لایههای بتون تمام زرهها و سپرهای دفاعی از مشخصات برجسته این سلاح به شمار میآید. حرارت حاصل از برخورد این سلاح به هدف، از مرز 2 هزار درجه سانتیگراد میگذرد و گسترش سریع آتشسوزی را باعث میشود.
قبلا به ساختار دفاع ضدهوایی پیشرفته پنتاگون که همزمان منطقه کاخ سفید را هم پوشش میدهد اشاره کردیم؛ ساختاری که به قول مقامات ارشد آمریکا هنگام حمله به پنتاگون هیچ نوع عکسالعمل دفاعیای از خود نشان نداده بود. اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که رادارهای دفاع هوایی منطقه پنتاگون با دریافت رمز عبور، فقط به هواپیماها و سلاحهای دولتی اجازه ورود به حریم هوایی منطقه را میدهند. به عبارت دیگر هیچ هواپیمایی بدون ارسال کد رمز به پایگاه ضدهوایی نمیتواند از دیوار آتش ضدهواییها بگذرد. پس میتوان گفت، این حمله احتمالا از سوی گروهی از ماموران ارتش آمریکا علیه گروهی دیگر از ارتشیان تدارک و اجرا شده است. و حالا آیا سرپوش گذاشتن بر حقایق پشت پرده حادثه پنتاگون به قصد پنهان نگهداشتن اختلافات داخلی، محدود به حادثه پنتاگون است یا اینکه بوش و دولت او حقایق و موارد دیگری در رابطه با حوادث 11 سپتامبر را پنهان نگه داشتند؟
موشک یا هواپیما؟
بد نیست یک بار دیگر گزارشهای خبری حمله به نیویورک را مرور کنیم. روز 11 سپتامبر 2001، ساعت 8:50 دقیقه صبح، شبکه خبری CNN، با قطع برنامههای عادی خود، گزارش داد، یک هواپیمای مسافری با برج شمالی سازمان تجارت جهانی برخورد کرده است. از آنجا که هنوز فیلمی از محل حادثه گزارش نشده بود، تصویر ثابتی از برج منهتن در حالی که دود از آن بیرون میزد نشان داده شد. سال 2001 را شاید بتوان بدترین دوران تاریخ خطوط هوایی آمریکا دانست. قبل از 11 سپتامبر شرکتهای هواپیمایی ورشکستگی را در چند قدمی خود احساس میکردند. خدمات فنی هواپیماها در ارزانترین و سطحیترین صورت رفع و رجوع میشدند و برجهای مراقبت فرودگاهها خدمات مطمئنی ارائه نمیکردند و تراکم هوایی بیش از حدی که در اطراف فرودگاه و شهر نیویورک وجود داشت، باعث بینظمی گستردهای شده بود. لذا پس از نخستین گزارش CNN، آنچه ذهن مخاطب را به خود مشغول میکرد، تاسف از این شاهکار خطوط هواپیمایی آمریکا بود.
ادامه دارد