مهدی طاهرخانی: عجیبترین اتفاق ممکن که کمتر کسی قادر به حدسش بود رخ داد؛ پرسپولیس که یک از درخشانترین دوران فوتبالش را پشت سر میگذارد ناگهان در داربی بازنده شد. اگرچه شکست 3 بر 2 با حداقل تفاضل است اما تیمی که در 20 بازی گذشته تنها 5 بار دروازهاش باز شده بود، در بهت و ناباوری در کمتر از 45 دقیقه 3 بار تسلیم شد و این بدترین سناریوی ممکن برای برانکو و هواداران پرسپولیس بود. یک شگفتی تمامعیار برای تیمی که عادت به گل خوردن نداشت اما چه شد که این بار آنها اسیر یک شگفتی تمام عیار شدند؟ پیشبینی این بود که اگر قرمزها زود به گل برسند یک پیروزی پر گل دیگر در انتظارشان است. گل دقیقه 4 سروش رفیعی دقیقا همان چیزی بود که نباید اتفاق میافتاد. اگر چه تیم برانکو بعد از این گل هم حاکم مطلق میدان بود و مهدی طارمی فقط چند سانتیمتر با گل دوم بازی فاصله داشت اما عاقلانه نبود در داربی فضا اینگونه احساسی و قابل حدس شود. تا قبل از گل نخست استقلال هیچ کس نمیتوانست کوچکترین ایرادی از بازی شاگردان برانکو بگیرد. همه چیز ایدهآل پیش میرفت، ناگهان یک غرور از جنس همانی که در داربی معروف ایمون زاید، سراغ آبیها آمد، بر مغز و ساق بازیکنان پرسپولیس چیره شد.
گلی که شانسی نبود
آنها مطمئن بودند قرار نیست توپی وارد دروازهشان شود اما نخستین شوت و حمله جدی استقلال، ناگهان تبدیل به یک سوپرگل از پشت محوطه 18 قدم پرسپولیس شد. آیا این گل شانسی بود؟ جواب قطعا خیر است. پرسپولیس تا قبل از داربی تنها 5گل خورده بود که تقریبا اکثر آنها شوتهای ناگهانی و از راه دور بود. گل احسان حاجصفی در بازی با سپاهان، گل احسان پهلوان در بازی با ذوبآهن و گل رحیم زهیوی مقابل استقلال خوزستان. شاید تعدادش کم بود اما این یعنی بیرانوند هنگام شوتهای ناگهانی عکسالعملش مناسب نیست. استقلال این را میدانست و شانسش را امتحان کرد و همیشه قرار نیست آمار و برتری و اعداد برنده یک مسابقه را تعیین کند. فرشید اسماعیلی در صورتی که حسین ماهینی هیچ مزاحمتی برایش ایجاد نکرد شوت زد و توپ همان جایی رفت که باید. پرسپولیس داربی را باخت چون منتظر این گل نبود. آنها باز هم روی یک شوت از راه دور تسلیم شدند و شرایط روحیشان متناسب با دریافت گل مساوی نبود. همین شوک چند دقیقهای موجب شد استقلال این بار روی یک کار تمرین شده به گل دوم برسد. گلی که نقش کلیدی در بازی داشت. محسن مسلمان و سروش رفیعی به فکر فانتزی در میانه میدان بودند و مهدی طارمی خیلی اصرار داشت گل زیبا بزند اما حالا تیم برتر زمین براحتی در عرض چند دقیقه برتریاش را از دست داده بود. همیشه نباختن چندین ساله برای یک تیم چیز خوبی نیست. این رکورد روی شانههای پرسپولیس سنگینی میکرد و تیمی که تا امروز بهترین بازیهای لیگ شانزدهم را ارائه داده و با قدرت بر صدر جدول تکیه زده، آمادگی روانی عقب افتادن در داربی را نداشت.
دلیل ناکامیهای تکراری مقابل منصوریان
فوتبال منصوریان در نفت تهران هم دقیقا روی همین موضوع استوار بود؛ دفاع یکپارچه و سپس ضدحملات برقآسا. برانکو فصل قبل در آزادی مقابل منصوریان جام را براحتی داد و این بار دقیقا بعد از عقب افتادن 2 بر یک همان فوتبالی را بازی کرد که منصوریان منتظرش بود. شانس بزرگ قرمزها این بود که نیمه نخست زود به پایان رسید اگرنه با آن حالت روحی به هم ریخته، آبیها براحتی قادر به زدن گل چهارم هم بودند. بیرانوند با همان گل نخست، همه روحیه و غرور ذره ذره جمع شدهاش را از دست داد و در صحنه گل سوم، محمد انصاری با صدای بلند فریاد زد؛ هرگز گزینه مطمئنی برای دفاع آخر نیست. او در مهمترین دوئل زندگیاش براحتی قافیه را به کاوه رضایی باخت. جایی که مدافع باید اختیار عمل را در دست میگرفت و زودتر از مهاجم سراغ توپ میرفت، با ترس انصاری از دریبلخوری توام شد تا کاوه براحتی همان کاری را کند که میلیونها بیننده مطمئن بودند میخواهد انجامش دهد. فرستادن توپ روی پای مخالف و یک ضربه که طبق قانون بازی باید درون دروازه میرفت. مثل همان دو توپ قبلی که بدون هیچ انرژی مخالفی درون دروازه پرسپولیس جا گرفت.
تسلیم برابر اتوبوس
بدترین اتفاق ممکن برای تیم برانکو همین بود؛ عقب افتادن با تفاضل 2 گل در داربی. آنها حالا دقیقا همان جوی را تجربه میکردند که در آخرین بازی لیگ قبل پیش رو داشتند؛ راهآهن باید با تفاضل بیش از 2 گل میباخت و تیم برانکو در چنین لحظاتی در مواجهه با اتوبوس حریفان، چندان خوششانس نیست. اگرچه در تمام طول نیمه دوم، پرسپولیس حاکم مطلق توپ و میدان بود و استقلالیها حتی تا هجده قدم بیرانوند هم نرسیدند اما موضوع مهم رسیدن به گل دوم بود که شاگردان برانکو برای رسیدن به آن نه شانس داشتند و نه نمایشی را که سزاوارش باشند ارائه دادند. شاید مهمترین و کلیدیترین صحنه بازی در نیمه دوم آن تک به تکی بود که مهدی طارمی مانند دهها ضربه دیگرش در طول این چند سال از دست داد. ضربهای که همه منتظر بودند چیپ زده شود تا رحمتی زمین خورده به آن نرسد دقیقا به همان جایی رفت که گلر زمین خورده آبیها منتظرش بود. پرسپولیس داربی را در همین صحنه باخت. چون تنها راه حمله اصولی و باز کردن آن دفاع اتوبوسی، پاس تو در رفیعی و بدن گذاشتن طارمی بود. آنها 90 درصد کار را درست انجام دادند اما 10 درصد آخر که مربوط به ضربه بود با آنها همراهی نکرد. هر چه از دقایق بازی میگذشت تنها به سانترها و کرنرهای بیثمر منجر میشد و منصوریان خیالش جمع بود یکی مثل جانواریو در اکثر ضربات هوایی پیروز است. اگر هم پیروز نباشد ضربات حریف جایی درون دروازه ندارد.
عدالت تاریخ چه میشود؟
یک جایی باید تاریخ عدالت را رعایت کند. چند سال قبل در همین بهمنماه در نهایت بهت و ناباوری، یکی مثل ایمون زاید آمد و فقط 3 ضربه به توپ زد و یک بازگشت تاریخی را رقم زد و حالا بعد از 5 سال، تاریخ به گونه دیگری برعکس و در جای دیگری تکرار شد. این بار نوبت استقلال بود که در همان ابتدای بازی با 3 ضربه و بدون از دست دادن حتی یک موقعیت، به 3 گل برسد. البته در ادامه دفاع اصولی مدافعان آبی و از آن مهمتر موقعیتسوزیهای حالا پرتعداد طارمی، نقش بسزایی در این پیروزی ارزشمند داشت. همیشه پیروز بازی تیمی نیست که برتری مطلق در آمار انتهایی نبرد داشته باشد. نه تعداد موقعیتهای گل، نه ضربات در چارچوب و نه سانتر و کرنر و مالکیت. تیمی برنده است که شوکه نشود حتی برای 5 دقیقه.
پرسپولیس در صدر است به خاطر نمایش و گلهای طارمی و حالا آنها نمیتوانند طارمی را مقصر یک شکست بدانند چون همیشه نباید بار یک تیم را به روی دوش یک نفر انداخت و از او معجزه خواست. اگر تنها یک نفر هم در جهان باشد که میتواند چنین کند آن مسی است و در جای دیگری توپ میزند.
پرسپولیس داربی را با همه برتریاش در میدان باخت و حالا اگر همانند آن 5 دقیقه نیمه اول نتواند خودش را از شوک خارج کند شاید باخت ویرانگرتری به اسم از دست دادن قهرمانی سراغشان بیاید، آن وقت دیگر هیچکس از تیم زیبا و هجومی برانکو به نیکی یاد نمیکند.