باربد بهراد: 1- نیمروز و یک شب از داربی گذشته است. التهابات قطعاً فروکش کرده. شور و ذوقزدگی مطمئناً قابل کنترلتر شده. ناراحتیها و افسوسها احتمالاً کمتر شده. نگاه به آنچه در شهرآورد اتفاق افتاده بیتردید منطقیتر شده. استقلال رکورد شکستناپذیری پرسپولیس را شکست. مساله اینجاست که این نتیجه نه استقلال را قهرمان لیگ میکند نه جلوی قهرمانی پرسپولیس را میگیرد. پرسپولیسی که سرشار از ستاره و ملیپوش است آنقدر پتانسیل دارد که در ادامه جایگاهش تهدید نشود اما نکته اینجاست دیگر «رؤیایی» در کار نیست. قهرمانی پرسپولیس در این لیگی که آنچنان مدعی ندارد دیگر حماسی نخواهد بود، دیگر آنچنان شیرین، جانانه و دراماتیک هم نخواهد بود. برانکو ایوانکوویچ ماههاست با رویای نشستن روی نیمکت تیمملی ایران به خلسه رفته بود و با این طرز تفکر مقابل یکی از جوانترین و بیتجربهترین استقلالهای 2 دهه اخیر و مربی جوانش باز شکست خورد. قهرمانی لیگ همینجا میان اشکها و خودزنیهای هوادارانی که این پرسپولیس را رؤیایی میدانستند به انتها رسید. برانکو باز شکست خورد تا نشان دهد مرد روزهای سخت نیست. مرد روزهایی که پای قمار میلیونها هوادار بماند و آنچنان تدبیر بیندیشد که چنین قماری را نبازد، نه نیست. همانی که هنوز میگوید جای کمال خالی نبود و جانشینش بخوبی عمل کرد. همانی که عذرخواهی را با اکراه انجام میدهد. همانی که میگوید جای فرشاد درست بود و تعویضم هم بینقص بود. دیگر بر کسی پوشیده نیست دیروز یکشنبه پرونده برانکو ایوانکوویچ برای نیمکت تیمملی هم برای همیشه بسته شد.
2- شاید امروز بهتر میشود عیار برانکو را سنجید. اگر کمال کامیابینیا در دقایق پایانی بازی با تراکتور با توجه به پست حساسی که داشت تعویض میشد حالا شاهد سورپرایز افتضاح مردی که داعیه بهترین تصمیمات را دارد، نبودیم. پروفسور درباره جانشینی کمال برای داربی بارها از سورپرایز صحبت میکرد اما آنچه مشاهده شد با آن چیزی که وعده داده شده بود بسیار متفاوت بود. مساله اینجاست این نخستینبار نبود که برانکو در شرایط بسیار مهم با تصمیماتی که گرفته بود هواداران را مأیوس میکرد. نمونه بارزش فصل گذشته بود. برانکو مقابل نفت تهران با تدابیری اشتباه آنگونه کوچ کرد، آنگونه تعویض کرد، آنگونه استراتژی برپا کرد که دراماتیکترین فصل فوتبالی حتی در جهان را با دستان خودش از پرسپولیس ربود. یکشنبه تعویض پروفسور در بازی مرگ و زندگی هم تعریفی نداشت. استفاده از فرشاد احمدزاده با توجه به شرایط شهرآورد توجیحی نداشت. تعویض رامین رضاییان بینقص نبود و استفاده از حسین ماهینی در نقش هافبک دفاعی یعنی تکمیل کردن یک فاجعه که سورپرایز نام داشت. این شکست با احترام به شایستگی علی منصوریان بیشتر حاصل ضعف برانکو در بازیهای سرنوشتساز بود که رقم خورد. اتفاقی که بارها دیدهایم و انگار نباید هیچگاه منتظر پایانهای شیرین بود انگار درست میگفتند که باید گاهی برای برانکو تصمیم گرفت. او قابل ترحم نیست چون نیازی ندارد اما لباس در خور ایران را ماهها است پوشیده است. لباسی از جامه ما، از شکل و شمایل ما. باید گاهی برای پروفسور تصمیم گرفت و برخلاف عقیدهاش نظر داد و آن را به کرسی نشاند. نمونهاش سیدجلال حسینی بود که مطلقاً نه او را میخواست و نه به او اعتقاد داشت. امروز که پرسپولیس را حتی یک نیمه بدون سیدجلال تصور میکنیم وحشتناک است. تصمیمی که اگر فصل گذشته برای برانکو میگرفتند رؤیاییترین و دراماتیکترین فصول یک تیم باشگاهی حتی در جهان را مشاهده میکردیم. یا رامین رضاییان؛ که اگر باز برای برانکو تصمیم گرفته نمیشد امروز جایگاه پرسپولیس اینقدر دست نیافتنی نبود. برانکو از لحاظ فنی برای یک باشگاه ایدهآل است. یعنی عالی است اما نمیتوان از کماقتداری و اشتباهات وحشتناکش چشم بست. شاید اگر این اشتباهات از سوی یک مربی داخلی میافتاد چشممان را میبستیم و راحتتر هضمش میکردیم اما وقتی برانکو ایوانکوویچ چنین خطاهای بیانتهایی میکند و از طرفی چشم به نیمکت بینقص و کم نقص تیمملی کشورمان دارد را دیگر نمیتوانیم نادیده بگیریم.
3- مربیهای بزرگ در بازیهای بزرگ خودشان را نشان میدهند، البته جدا از شگفتیها و نتایج عجیب و غریبش. اگر توپ طارمی گل میشد یا اگر آنچنان میشد و اینچنین میشد دیگر مهم نیستند. استقلال فقط 3 امتیاز از پرسپولیس نگرفت بلکه طلسمشکنیکرد، رکورد جابهجا کرد، درس فوتبال داد و مچ برانکو را خواباند. برای هیچ هواداری در شهرآورد اولویت امتیاز نبوده و نخواهد بود. استقلال منصوریان برد تا غرور کاذب برانکو را از بین ببرد. استقلال برد تا شاید برانکو خودش را بتکاند. بتکاند از غرور و خودستایی. همان روز که برانکو در اوج اختلاف با کارلوس کیروش دستش را روی میز میکوبید و فریاد میزد «بهترین مربی کرواسی منم، علمیترین مربی جهان منم» مشخص بود غرور و تکبر را تا خرخره خورانیده بود. یکشنبهای که گذشت، یکشنبه غمانگیز برانکو بود. یکشنبه غمانگیز هواداران پرسپولیس هم بود. باخت در این داربی آنقدر گران بود که با قهرمانی احتمالی پرسپولیس هم آنچنان التیام پیدا نمیکند. امروز میتوان این سوال را پرسید: با توجه به نتیجه داربی، آیا این استقلال که جوانگرایی کرده و به آسیا صعود کرده است، با کسب احتمالی سهمیه آسیایی فصل بعد، موفقتر تلقی میشود یا پرسپولیس کهکشانی که با برانکو قهرمان احتمالی لیگ خواهد شد؟ پاسخ هرچه که باشد دیگر حماسه و شاهکاری در کار نیست آقای پروفسور.
4- پرسپولیس و برانکو سرشار از نقص نبودند، دلیلی ندارد تیم بازنده بیرحمانه نقد شود. اما با اینکه خیلی از ورزشینویسان به آنالیز و خط کشیدنهای ذوزنقه، مثلث و مباحث فنی میپردازند من نمیتوانم اینگونه نگاه کنم. «ایمان قلبی» تنها واژهای است که میتوانم بنویسم. کشوری که از چوار تا پکن برای جام و جان اشک و خون ریخت حقش است امروز یک سیلی بزند. یک سیلی تا فراموش نشود استقلال هم «جنگ زده» بود آقای برانکو. دیروز روزنامهای ننوشت، اخباری نگفت، مردمی ندانستند اما من مینویسم پریروز یکشنبه بود. یکشنبه غمانگیزی که برانکو از چوار تا پایتخت سیلی خورد.