با این حال این خلبان هم هواپیما را به نقطهای حساستر از پیش و در ارتفاع پایینتر و در وسط برج دوم کوبید. در نظرخواهی از خلبانان پرتجربه درباره کیفیت و دقت عمل هواپیماربایان در این ماجرا، اغلب معتقد بودند در این حرفه کمتر کسی پیدا میشود که بتواند مدعی چنین پرواز دقیقی باشد؛ چه رسد به خلبانهای تازه کار و آماتور. البته برای انجام چنین پرواز دقیقی، روش مطمئنی وجود دارد: استفاده از امواج رادیویی هدایتگر هواپیما؛ امواجی که از محل هدف منتشر شده و هواپیما را بهصورت خودکار به سمت خود هدایت میکند. به منظور جلوگیری از کشف محل استقرار فرستنده هدایتگر امواج، این امکان وجود دارد که فرستندهها فقط در لحظه مورد نیاز روشن و فعال شده باشند. به هر حال از گروه هواپیماربایان، باید کسی یا کسانی هم از روی زمین، بخشی از عملیات را هدایت میکردند. اگر چنین باشد و بخشی از هدایت از طریق فرستندههای رادیویی انجام شده باشد، دیگر چه نیازی است به افراد متعددی از خلبانان کارآموز در داخل هواپیما؟ فقط کافی است یک الی 2 نفر از هواپیماربایان پس از در دست گرفتن کنترل هواپیما، آن را بهحالت پرواز اتوماتیک درآوردند. در واقع برای هدایت چنین پرواز دقیقی در اصل، هیچ نیازی به ربودن هواپیما و گروگانگیری نیست. کافی است، قبل از پرواز با دستکاری سیستم کامپیوتری هواپیما، قصد طراحان عملیات عملی شود و حتی با تکنولوژی جدید گلوبال هاوس نیازی به عملیات نامطمئن دستکاری کامپیوتری هواپیما روی زمین هم نیست! این سلاح جدید وزارت دفاع آمریکا قادر است هواپیمای در حال پرواز را تحت کنترل مرکز هدایتگر زمینی یا هوایی خود درآورد. هواپیمای بوئینگ نیز احتمالا تحت چنین شرایطی بهصورت کنترل از راه دور و شبیه هواپیماهای بدون خلبان به سمت هدف هدایت شده است.
شاهکار خطوط هوایی آمریکا
پس از فروریختن برجها، آژانس مدیریت حوادث غیرمترقبه آمریکا (FEMA) هیاتی مرکب از اعضای انجمن مهندسان عمران آمریکا را مامور تحقیق و تفحص پیرامون حادثه کرد. در گزارش اولیه این انجمن، چنین آمده بود که حرارت بسیار شدید حاصل از انفجار سوخت هواپیما، ساختار فلزی مرکز ساختمان را تا جایی تضعیف کرد که قادر به تحمل بار فوقانی طبقات بالا نبود اما این فرضیه، از طرف انجمن آتشنشانان نیویورک بشدت مورد انتقاد قرار گرفت و نشریه
Fire Engineeing با ارائه جداول و محاسبات نشان داد، ستونهای مرکزی برج پس از آن حرارت هنوز مقاوم بوده و قادر بودند مدتهای طولانی دوام بیاورند. ماموران آتشنشانی که زودتر از بقیه در محل حاضر شده بودند، کاملا مطمئن بودند لحظاتی قبل از فروریختن برج، صدای انفجاری از طبقات زیرین ساختمان شنیدهاند. آنها حتی خواستار بررسی این موضوع توسط مراکز تحقیقاتی مستقل شدند. سازمان آتشنشانی نیویورک درصدد بود نوع ماده انفجاری در انفجار زیرزمین را بیابد اما هیچ جوابی بهدست نیامد، همچنین درباره انفجاری که منجر به کشته شدن گروهی از ماموران نجات در طبقه همکف برج شد هم سوالها بیپاسخ ماند. وان رومرو، چهره سرشناس موسسه تحقیقات و فناوری معدن واقع در نیومکزیکو هم معتقد بود که این کار فقط در قالب انفجار میتوانست صورت گرفته باشد. مرکز تجارت جهانی که ظاهرا کاربری غیرنظامی داشته، جایگاهی نظامی را هم در دل خود پنهان داشته بود و به این ترتیب از هزاران قربانی این حادثه، بدون آنکه بدانند، به عنوان دیوار دفاعی استفاده میشده است. مخفیگاههای CIA نهتنها در برج شماره 7 که در دیگر ساختمانها و در طبقات زیرین گسترده بود. پایگاه اطلاعاتی CIA در برج شماره 7، از سال 1950 ماموریت داشت تردد هیاتهای خارجی در سازمان ملل را زیرنظر بگیرد اما در زمان ریاستجمهوری بیل کلینتون به طور غیرقانونی، دامنه فعالیتهایش را به جاسوسی الکترونیکی در سطح منطقه منهتن گسترش داد و در عمل، تمام ساز و برگها و مکانیزمهای ضدشوروی در زمان جنگ سرد، یکجا در خدمت جاسوسی اقتصادی قرار گرفت. به این ترتیب، پایگاه اطلاعاتی CIA واقع در نیویورک به مهمترین پایگاه اطلاعات جاسوسی اقتصادی تبدیل شد.
این تجدید ساختار غیرقانونی و خودسرانه، زمینهساز درگیریهای شدیدی بین این مرکز و دیگر شاخههای ساختار سنتی CIA شد.
ادامه دارد