حسین قدیانی: «صحن انقلاب» یک فرقی با «خیابان انقلاب» دارد و آن اینکه به برکت وجود حضرت شمسالشموس، اینجا همیشه «راهپیمایی» است و همیشه «روز پیروزی» است و همیشه «یومالله» است و همیشه «تجلی وحدت و حماسه». الحق هر چه خداوند منان را بابت نعمت تام و تمام آقا علی بن موسیالرضا شکر کنیم، باز کم است و بیمقدار. چه بسیار «خیر» که متاثر از حضور سلطان جان و جهان در ایران، بر ما جاری شده و ما از آن غافلیم و چه بسیار «شر» که به یمن همین حضور، از سر ما دفع شده و باز ما از آن غافلیم. ضمن اعتراف به این غفلت، لیکن این را هم باید اذعان کرد که ایرانیجماعت، هویت خود را جز زیر برج ثامن تعریف نمیکند. اگر برای «خدمات متقابل اسلام و ایران» بخواهیم دنبال شاهد بگردیم، هیچکجای ایران عزیز، اندازه صحن و سرای باصفای رضوی، نمیتواند گواه این مهم باشد. از هنر تا معماری و حتی تا انقلاب، آنچه هر ایرانی را به صحنه آورده، از برکت همین صحن مطهر است. بیخود نیست که نخبگان وطن، مدال و افتخار خود را تقدیم موزه آستان قدس میکنند و بیخود نیست که پروفسور سمیعی میگوید «وقتی اسم امام رضا میآید، همه ما محو ایشان میشویم». آری! بیخود نیست که اینهمه شهدا اصرار داشتند در «صحن انقلاب» عکسی از خود به یادگار بگذارند. این صحن، حقا که برای ایران و ایرانی، صحنه حضور و حماسه دائم است؛ آن هم از نوع صددرصد ملی و صددرصد سراسری. اینجا، تو هم فارس میبینی و هم دیگر اقوام از ترک و بلوچ و لر و ترکمن. دیشب اما در همین صحن رویایی، با یک عرب چفیه بر سر، گرم گرفته بودم. میگفت: «آمدهام پیش آقا، یکی هم بهمنظور شکایت از دولت که اصلا انگار نه انگار در قبال مشکلات ما وظیفه چارهجویی دارند! حتی دریغ دارند از ابراز همدردی!» من از صحبت هموطن خوزستانی به نکتهای رسیدم. اینکه اگر رئیسجمهور بودم، اعضای کابینهام را هر از چند گاه بیاورم اینجا، تا در آن واحد، پای حرف تقریبا همه مردم از همه جای ایران بنشینند. برای نیل به این مهم، کجا بهتر از صحن انقلاب که همیشه خدا از همه جای ایران، زائری یعنی نمایندهای دارد؟! در سایه بیعهد کدخدا، نتیجه مذاکره با شیاطین عالم معلوم شد؛ اینک وقت آن است دولت، دمی هم زیر برج ثامن و اندکی هم پای درددل مردم خود بنشیند.
چهرهبهچهره! روبهرو! واقعا گناه این مردم چیست که دولتشان، وقت برای اجنبی بیشتر میگذارد تا ابنای وطن خود؟! آیا این مردم، فقط وقت رای دادن به آقای روحانی، «مردم» حساب میشوند؟! و بعد از رای دادن، اعتراضشان به بیکاری و رکود و هزار و یک مشکل دیگر منجمله مشکلات زیستمحیطی، یا باید «شعر»و«شعار» خوانده شود یا اصلا بههیچ گرفته شود؟! همالان در صحن انقلاب، چشم به مردم دوختهام! این مردم خوب! این مردم نازنین! این مردم همیشه در صحنه انقلاب! و همیشه در صحن انقلاب! دولت اما کجاست؟! در کدام صحنه است؟! در کدام صحن است؟! شگفتا! اوباما رفت و ترامپ آمد؛ آخرین ماه سال ۹۵ هم عنقریب خواهد آمد لیکن دریغ از معرفی فقط و فقط یک مدیر نجومی توسط قوه مجریه به قوه قضائیه! آنوقت آقای روحانی در جمع مردم کرمانشاه وعده میدهند دولت اعتدال در امر مبارزه با فساد، اهل تعارف نیست! اینگونه؟! تعجب من از داعیهداران «مجلس در راس امور» است که چرا چنین مواقعی، موتورشان بهشکل خودجوش، خاموش میشود! طرفه حکایت اینجاست! درست در همان روزهایی که دولت، شبانهروز، مردم را به انصراف از گرفتن ۴۵ هزار تومان یارانه دعوت میکرد، شمار قابل توجهی از مدیرانش، حقوق ماهی ۱۰۰ میلیون و ۱۵۰ میلیون و ۲۰۰ میلیون میگرفتند! همین دولت اما ۳ سال است که هر ماه، جماعتی از مردم را بدون اعلام هیچ معیاری، از گرفتن یارانه محروم میکند! چرا؟ واقعا چرا دولت به مردم توضیح نمیدهد حذف یارانهبگیران، عاقبت با چه معیاری انجام میشود؟! یعنی این مردمان عزیز صحن انقلاب و همیشه حاضر در صحنه انقلاب، اینقدر نزد دولت اعتدال، فاقد ارزش و اعتبارند که حتی ندانند برای چه و بر اساس کدام فرمول، از ماه بعد یارانه نمیگیرند؟! یا امام رضا! شکایت به بارگاه تو آوردهاند این مردم... از دست دولتی که نه در صحن انقلاب است و نه در صحنه خدمت! واقعا کجاست دولت؟! خانه سفرا؟! کاش از دست این دولت، فقط قلب رآکتور اراک گرفته بود! کاش فقط برجام بود که برای ملت، عایدی «تقریبا هیچ» داشت! در امر مبارزه با فساد هم، در امر راستگویی هم، در امر اشتغال هم و در امر مقابله با رکود هم، نمره آقایان چیزی در همان مایههای «هیچ» است! با خود میاندیشیدم دولت اعتدال هم اگر بخواهد یک مدال به موزه آستان قدس تقدیم کند، شاید یک «کلید»باشد! یا چه بدانم؛ یک «کلاه»!