printlogo


کد خبر: 172228تاریخ: 1395/12/1 00:00
درباره « کویرس؛ وطن کوچک من» که در میان داوری‌های شگفت‌انگیز جشنواره سی‌وپنجم دیده نشد
مستند داستانی در اوج حادثه

گروه فرهنگ و هنر: «کویرس؛ وطن کوچک من» یکی از بهترین مستند‌های جشنواره سی‌وپنجم فیلم فجر بود که مورد پسند مخاطبان بسیاری قرار گرفت؛ اگرچه داوران بخش مستند همانند اتفاقاتی که در بخش سودای سیمرغ برای برخی فیلم‌ها به وجود آوردند، این مستند را نادیده گرفتند. این مستند درباره یک دانشکده نیروی هوایی است که توسط گروه‌های مختلف تروریستی در سوریه محاصره شده بود. دانشکده‌ای که هر چه گروه‌های تروریستی از جمله داعش طی 3 سال و نیم تلاش کردند نتوانستند آن را تصرف کنند. داستان این فیلم محاصره طولانی این دانشکده است. در این فیلم کار‌های فنی و استفاده از پهپاد و تصاویر هوایی به صورت عجیب و برای نخستین‌بار در یک مستند صورت گرفته است. این مستند به کارگردانی سعید صادقی و تهیه‌کنندگی مرتضی شعبانی ساخته شده است. در زیر 2 یادداشت کوتاه درباره «کویرس؛ وطن کوچک من» را می‌خوانیم:
امیر ابیلی، منتقد و نویسنده سینما در یادداشتی کوتاه درباره این مستند می‌نویسد: فیلم‌های مستند با محوریت داعش در چند سال اخیر را عموما تولیداتی شامل می‌شدند که صرفا راش‌هایی از صحنه نبرد در سوریه و عراق بودند. به این معنا که نه اطلاعات جدیدی از وضعیت کلی جبهه نبرد در این دو کشور به مخاطب داده می‌شد و نه تحلیلی از کل وقایع و ماجرا ارائه می‌دادند. تولیداتی که صرفا به نمایش صحنه‌هایی حالا دیگر تکراری شده از دل نبرد بسنده می‌کردند و تلاش داشتند بر احساسات مخاطب بیشترین تاثیر را بگذارند که در این راه هم ناکام بودند. در این بین اما «کویرس؛ وطن کوچک من» هدف اصلی خود را بیان یک داستان از یک اتفاق مشخص در دل جنگ سوریه با همه‌ جوانبش قرار داده است؛ از بهترین مستندهای داستانگوی سال‌های اخیر سینمای مستند ایران که باید آن را بهترین مستند تولیدشده درباره مساله‌ داعش هم به حساب بیاوریم. «کویرس...» به کارگردانی سعید صادقی و با تدوین تحسین‌برانگیز مرتضی پایه‌شناس که ساخت مستند ستایش‌شده‌ «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» را در کارنامه دارد بهتر از اکثریت مطلق آثار داستانی جشنواره فجر امسال شخصیت می‌سازد و داستان می‌گوید. قصه محاصره 3 ساله یک پادگان آموزشی و مقاومت 1500 دانشجوی افسری این دانشگاه با دست خالی. داستانی با تعلیق و فراز و فرودی که ساختار فیلم‌های بلند داستانی را به یاد می‌آورد، ساختاری که بسیاری از فیلمسازان داستانی هم توانایی رعایت کردن حداقلی آن را هم ندارند و حالا سعید صادقی در فیلم درخشانش بخوبی به آن پایبند است و 80 دقیقه مخاطب را درگیر فیلمی می‌کند که می‌تواند مشت نمونه خروار کل ماجرای سوریه و جنگ داعش باشد. صادقی برخلاف مستندهای با موضوع مشابه تنها به نمایش درگیری و جنگ میدانی بسنده نکرده است و بخوبی همه اطلاعات لازم را از منطقه محل وقوع حادثه به مخاطب می‌دهد و به مکان هویت می‌دهد. شخصیت اصلی و جزئیات زندگی‌اش را معرفی می‌کند و حالا از دل تصاویر موبایلی سربازان داستان 3 سال زندگی در محاصره داعش را روایت می‌کند. مستندی که طبعا حقش حضور در میان نامزدهای بهترین فیلم و کارگردانی بخش مستند هم بود و با نظر به فاجعه داوری بخش داستانی، عدم حضورش در میان کاندیداهای مستند بخوبی قابل حدس می‌نمود.
سوری‌ها برای سوریه
یاسر فریادرس نیز در نوشته‌ای به نکات مهمی درباره این مستند اشاره کرده است. سوریه برای سوریه، این گزاره به طور قطع مهم‌ترین وجه مستند «کویرس؛ وطن کوچک من» است. مفهوم مهمی که شاید در عالم سیاست نیز تکلیف استراتژی ایران و سوریه را مشخص می‌کند. کویرس روایتی از یک اردوگاه فرودگاهی که 3 سال در منطقه‌ای به همین نام زیر محاصره انواع متجاوزان از داعش تا النصره استوار می‌ماند و سقوط نمی‌کند. این مستند با روایت اول شخص و قصه‌گویی واقعی از ماجرای محاصره از دیگر آثاری که درباره سوریه ساخته شده است، متمایز است. قصه‌ای پر از فراز و فرود با اتفاقات پر کشش که پتانسیل تنزل به آثار بیشمار این حوزه را داشت. کویرس می‌شد ملغمه‌ای باشد از راش‌های جذاب به هم چسبیده اما روایت گرم و روان آن، به همه تصاویر در قالب سینمای مستند جان داده است. متن روان مستند با تک‌تک پلان‌های تصویری مستند در هم آمیخته شده است و صدای گرم راوی، مخاطب را مانند ساکنان اردوگاه صبور و آرام می‌کند و منتظر می‌ماند تا پاسخ تعلیق ایجاد شده در تدوین را در پس فراز و نشیب‌های قصه روی پرده ببیند.  اگر چه برخی جزئیات مانند تعداد ساکنان اردوگاه و چگونگی وضعیت ارتباطی آنان با بیرون از دل مستند بیرون نمی‌آید ولی هدف فیلم نیز در مرحله اول یک مستند اطلاع‌محور نیست بلکه روایت برای همذات‌پنداری و درک کار بزرگ دانشجویان ساکن اردوگاه طراحی شده است. به همین منظور است که دوربین کویرس درون اردوگاه محصور نمی‌شود و سراغ آنچه به روایت مظلومیت کویرس کمک می‌کند رفته است؛ از مادری که طی این 3 سال یک لقمه خوش از گلویش پایین نرفت تا بیان شقاوت داعشی‌ها و کشتارهای آنان در موقعیت‌های مشابه. عجز از پرواز در خانه هواپیماها، مهم‌ترین وجه دراماتیک قصه است که نماهای پرتعداد هلی‌شات بخوبی روی آن تاکید می‌کند و درک درستی از فضای فرودگاه به مخاطب ارائه می‌دهد. سرافراز ماندن کویرس، در حملات مختلف اقسام گروه‌های تکفیری که روز و شب و با تمام قدرت به فرودگاه می‌تازند در مقابل آرامش و زندگی ساکنان در محاصره که در موقعیت جنگی قلیان می‌کشند، فوتبال بازی می‌کنند، مرغ پرورش می‌دهند و مته می‌نوشند، موقعیتی عجیب پدید آورده است که حاصل آن پیروزی وطن کوچک آنان است. وطنی که به قول ستوان نیروی هوایی فقط متعلق به سوریه و مردمان کویرس است.
 


Page Generated in 0/0084 sec