محمدرضا کردلو: اگر بخواهیم حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی را بشناسیم، لازم است خاطرهای را مرور کنیم. حجتالله ایوبی تنها کسی است که حاضر شد به تلویزیون بیاید و از طرح «جلونکشیدن ساعتها در نیمه اول سال» روی آنتن زنده دفاع کند. در سال 85 وقتی عدم تغییر ساعتها و ثابت ماندن آن یکی از موارد اختلافی میان دولت و مجلس بود، حجتالله ایوبی به عنوان نماینده دولت از اقدامی که از میان کشورهای دنیا فقط در مغولستان و آنگولا مرسوم است دفاع کرد. او چنان در مقام توجیه این موضوع برآمده بود که بشدت آن را عقلانی میدانست و برای قبولاندن این طرح، چنان زمین و آسمان را به هم میدوخت و استدلالهایی ارائه میداد که انگار دیگر سردمداران دنیا و عقلا عقلشان به این استدلالها نمیرسد و به همین خاطر است که ساعتها را در نیمه اول سال به جلو میکشند. مدیر از فرنگ برگشته از مثالهای عجیب و غریب آنچنان بهره میبرد که گویی برای توجیه همین یک طرح ساخته شدهاند. او مثالی از تلویزیون فرانسه زد؛ جایی که سالها در آن زندگی کرده و درس خوانده. ایوبی میگفت: در یکی از برنامههای تلویزیون فرانسه دیدم که کشاورزی در کنار گاو خود ایستاده بود و اظهار میکرد که چگونه من به این گاو بفهمانم باید یک ساعت زودتر شیر بدهد؟ او حتی تعمیمهای غیرعاقلانهای را برای توجیه استفاده میکرد. وی گفت: من امروز در کلاس خودم از 32 دانشجوی حاضر در کلاس، نظرخواهی کردم که تنها 2 نفر موافق تغییر ساعت بودند که تازه آنان هم دلایل قانعکنندهای نداشتند و کلاس درسش را به جامعه تعمیم میداد. حجتالله ایوبی که آن دفاعیه غیرواقعی و سراسر تخیلی را از طرح «ثابت ماندن ساعتها» روی آنتن زنده به خورد مردم میداد، حالا رئیس سازمان سینمایی دولت یازدهم است اما منطق او در توجیه رفتارهای دولتی که در آن مشغول است، همان منطق پیشین است؛ آنقدر که میتواند یکی از بیاعتبارترین و ضعیفترین جشنوارههای فیلم فجر را با انبوهی از ضعفها در اجرا و در داوری به عنوان بهترین جشنواره معرفی کند و با شعارهایی که صرفا به درد توجیه میخورد از «سینمای امید» صحبت کند!
کاروان پرشتاب سینمای امید؟
حجتالله ایوبی بتازگی در یادداشتی از سینمای تحت مدیریتش تعریف و تمجید کرده و نوشته است: این روزها تلاش سازمان یافتهای شروع شده برای رهایی از حرکت پرشتاب کاروان امید سینمای ایران. درخواست عاجزانه برای توقف چرخ سینما که میچرخد با قدرت و اقتدار. میچرخد و پودر میکند در لابهلای چرخ دندههایش همه دسیسهها را. دهها سالن سینما در دست ساخت است. کارگاههای تولید سینمای ایران پر است از شور و شعف. شاگردان مدرسه ملی سینمای ایران سرشارند از امید برای فردایی روشن. چراغ هنر و تجربه یکی یکی در شهرهای مختلف روشن میشود. سیدرضا میرکریمی به همراه دهها نفر از نامآوران سینمای ایران در تدارک بزرگترین جشن جهانی سینمای ایران است. صف اکران نوروزی طولانی است. دهها درخواست تازه فیلم اولی و دومی در راه است. بزرگان سینما فرمان نور میدهند و حرکت.
او در یادداشتش میافزاید: این حرکت ادامه دارد. و این چرخ همچنان میچرخد با اقتدار. دهه 90 دهه شکوه سینمای ایران است. دهه سینمای امید است.
هزینههای گزاف ایوبی بر سینما
شعاردادنهای ایوبی اگر چه بیسابقه نیست و به قول فرهاد اصلانی بازیگر سینمای ایران که در یکی از نوشتههایش پیرامون مدیریت سینما نوشته بود: «معاونت سینمایی برای حل مسائل سینما فقط اشعار مولانا را از بر میکند» اما همزمانی این تعریف و تمجیدها با وخامت اوضاع سینمای ایران عجیبتر از عجیب است؛ آنجا که کارگردانان و سینماگران با سابقه سینمای ایران هم آن را عجیب عنوان میکنند. در حالی که بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره حتی پس از انتخاب شدن میگوید: «جشنواره برایم اهمیتی ندارد.» وقتی مجتبی راعی درباره اهدای 2 سیمرغ برای یک بخش جشنواره تعبیر «جهان سومی» را انتخاب میکند. در شرایطی که علیرضا رئیسیان داوریهای این دوره از جشنواره را در حد لیگ یک عنوان میکند و میگوید: «داوری در جشنواره امسال از هیچ منطق کارشناسانهای پیروی نمیکرد و در هیچ دورهای تا به این اندازه به آرای داوران اعتراض نکرده بودند و حتی برخی کاندیداها نیز انصراف خود را از این جشنواره اعلام کردند که شکل نامطلوبی را در آینده سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر پیدا میکند.» در شرایطی که علی معلم داوری جشنواره فیلم فجر را «مرثیه» سینمای ایران میخواند و احمدرضا معتمدی در نامهای به روحانی مینویسد: «سینمای ایران را 3 دسته بردهاند؛ ابتذالگرایان، مجیزگویان و وابستگان آن سوی آب. پولشان شسته و ناشسته برجاست و آبشخورشان فیاض و سرریز. سینمای مستقل، هنرجو و اندیشمند، مهجور و متروک، خودیهای دلسوزی که از روی سادگی، زبانی نیز به انتقاد و خردهگیری گشودهاند! کارگزاران شما با نحوه داوری و گزینش جشن سینما که قرین با دهه انقلاب است، متأسفانه تعریفی تازه نیز از دهه فجر به دست دادهاند و این هزینه گزافی بود که بر شما و سایر اصحاب انقلاب تحمیل کردند.» و در همه این اوضاع وخیم که کمتر هنرمند و بازیگر و سینماگری از وضعیت سینما راضی است، آقای ایوبی از «کاروان پرشتاب امید» سخن میگوید و این عبارت آنقدر لطیفه است که باید از آقای ایوبی پرسید: شما حالتان خوب است؟
شبیه مجری تلویزیون کره شمالی
محمدمهدی عسگرپور در گفتوگویی درباره مدیریت تبلیغات محور در سینما میگوید: عسگرپور درباره پیشبینی خود از تغییرات مدیریتی پیش روی سینما میگوید: «ما امیدواریم مدیریتی با پشتوانه درست شکل بگیرد و اصولی داشته باشد، نه مدیریتی که جنبه شعاری، تبلیغاتی و مسائلی از این دست داشته باشد.» او با اشاره به برخورد برخی مدیران سینمایی اضافه میکند: «مدیران ما شبیه مجریان تلویزیون کره شمالی صحبت میکنند و انگار نه انگار که در واقعیت چطور عمل کردهاند. آنان فکر میکنند با شعار دادن، تند صحبت کردن و چهره خندان نشان دادن میتوانند مشکلات را حل شده جلوه دهند اما واقعیت اینها نیست. اگر منصف باشیم میبینیم ما الان وضعیت مناسبی نداریم. واقعا بد به حال مسؤولی که خیلی خیالپردازانه با مشکلات برخورد کند و واقعیتها را نبیند یا بدتر از آن اگر میبیند راجع به آن نتواند صحبت کند و از خیالپردازیهای خود بگوید.»
علیرضا رئیسیان هم با نقد از سیستم مدیریتی حجتالله ایوبی میگوید: گروه مدیریتی حجتالله ایوبی از همان روز اول تا به امروز نشان داد قایل به استفاده و مشارکت همه نیروها و جناحها در سینمای ایران نبوده و متاسفانه خسارات زیاد و جبرانناپذیری را به بدنه سینمای کشور وارد کرده است.رئیس سازمان سینمایی با گروهی خاص و مدنظر خود همسویی داشته که عواقب سختی هم به دنبال داشته است.
مهرهای برای ویرانی سینما؟
هوشنگ توکلی، بازیگر و کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون هم در گفتوگویی با سینماپرس با انتقاد شدید از رئیس سازمان سینمایی میگوید: ایوبی مهرهای بود که توسط مسؤولان ارشد دولت یازدهم انتخاب شد تا سینمای کشور را به اوج بحران، ویرانی و انحطاط بکشاند. امروزه او در کار خود موفق شده چرا که سینما و سازمان سینمایی در اوج به هم ریختگی است! دولت یازدهم پس از حوادث یک ماه اخیر نیاز به بازسازی مجدد دارد و از این رو بعید نیست ایوبی را به عنوان یکی از مهرههای خود که اتفاقاً در کارش خوب عمل کرده و سینما را ویران کرده است در یکی دیگر از بخشها به کار گمارد. این بازیگر با تأکید بر اینکه حجتالله ایوبی یک مشت از نمونه خروار است و نشان میدهد مدیران دولت یازدهم طی 4-3 سال اخیر چه بلایی بر سر کشور آوردهاند، اظهار داشت: آنچه که امروزه توسط کارشناسان در حوزهها و رشتههای تخصصی مختلف باید تحلیل شود این است که مدیران دولت آقای روحانی تا چه میزان در کشور تخریب ایجاد کردهاند و چه بلاهایی را بر سر جامعه آوردهاند؟ کارگردان سریال تلویزیونی «مدرس» خاطرنشان کرد: در این زمانه نباید به آقای ایوبی و امثال آقای ایوبی اجازه داد که از پستهایشان استعفا دهند و در جای دیگری مشغول به کار شوند چرا که آنها باید پاسخگوی تمام بلاهایی که بر سر فرهنگ و هنر این مرز و بوم آوردهاند باشند؛ ما امروز نیازمند آن هستیم که جریان فکری رایج دولت یازدهم و وزارت ارشاد به طور کل عوض شود. ما باید آگاه باشیم که همانطور که با رفتن علی جنتی از وزارت ارشاد هیچ تغییر مثبتی در این وزارتخانه حاصل نشد قطعاً با رفتن ایوبی هم نمیتوانیم شاهد تغییر مثبت در سازمان سینمایی باشیم و باید سرمنشأ دولت و تفکراتش را تغییر دهیم. توکلی به برنامه سینمایی «هفت» اشاره کرده و گفته است: مسؤولان و دستاندرکاران این برنامه از آقای ایوبی خواستند استعفا دهد و از سازمان سینمایی برود اما من به آنها که در روشنگری اتفاقات پشت پرده سازمان سینمایی نقش مهمی را ایفا میکنند توصیه میکنم از آقای ایوبی بخواهند در پست و مسند خودش بماند تا در خاتمه عمر دولت جوابگوی تمام عملکردهای غلطش باشد.