جاناتان ویلسون: گل دقایق پایانی جیمی واردی مقابل سویا به نظر امیدی تازه به لسترسیتی داده بود. شکست 1-2 در زمین حریف نتیجه غیرقابل برگشتی در بازی برگشت نبود اما این گل تقریبا تنها اتفاق درستی بود که امسال برای لستر افتاده بود، روندی که در نهایت به اخراج کلودیو رانیری منجر شد؛ قربانیای قابل پیشبینی برای ترمیم دردهای باشگاه.
اینکه لستر بعد از قهرمانی شگفتانگیزش در فصل گذشته، این فصل نیاز به زمان برای تطبیق با شرایط جدید داشت بر کسی پوشیده نبود، آنچه باعث تعجب شد اما درجه دشواریهایی بود که آنها با آن مواجه شدند. لستر دوشنبه شب در لیگ میزبان لیورپول است، بازیای که با توجه به نتایج احتمالی این هفته میتواند در شرایطی شروع شود که مدافع عنوان قهرمانی را در جمع 3 تیم پایین جدول ببینیم.
وضعیت لستر در نیمه اول این فصل چندان هم بد نبود. آنها کمی پایینتر از نیمه جدول بالا و پایین میرفتند، در شرایطی که چند تا از خریدهای این فصلشان کمکم در تیم جا افتاده بودند و البته فرمشان در چمپیونزلیگ عالی بود و قبل از شکست 5 بر صفر در شب آخر مقابل پورتو سرگروهی خودشان را قطعی کرده بودند اما سال جدید روزهای تاریکی برای لستر رقم زد؛ 5 شکست پیاپی در لیگ، 6 بازی پیاپی بدون حتی یک گل زده و سقوط به رده هفدهم جدول. این افت شدید در شرایطی پدید آمد که سوانزی و هال روندی رو به رشد را پی گرفته بودند و برای همین خطر سقوط کاملا برای لستریها احساس میشد.
اجتنابناپذیر بود که این شرایط کلودیو رانیری را تحت فشار قرار ندهد. این شیوه فوتبال مدرن است، فوتبالی که موفقیت فصل پیش- درباره رانیری عجیبترین قهرمانی تاریخ فوتبال انگلیس- اهمیتی ندارد و به محض خراب شدن اوضاع تنها یک راه باقی میماند و آن اخراج مربی است. فوتبال انگلیس در دورانی قرار دارد که حتی قهرمانی لیگ هم دیگر تضمینی برای بقا نیست. رانیری این فصل به عنوان قهرمان فصل پیش اخراج شد، تجربهای که دقیقا ژوزه مورینیو فصل پیش داشت. فصل قبلش هم مانوئل پیگرینی، مدافع عنوان قهرمانی لیگ، در میانههای راه از جداییاش در پایان فصل خبر داد. قبل از او هم سرالکس فرگوسن بلافاصله بعد از بردن لیگ اعلام بازنشستگی کرد. پیش از پیگرینی، روبرتو مانچینی هم به عنوان مربی قهرمان لیگ بعد از شکست در فینال جام حذفی فصل بعد از کار برکنار شد. دلایل مختلفی برای افت لستر وجود دارد، دلایلی صرفا بیش از سقوط اجتنابناپذیر بعد از رسیدن به قله. لستر در 101 بازیاش در 3 فصل اخیر لیگ برتر، بعد از صعود از چمپیونشیپ، 143 امتیاز گرفته است، یعنی میانگین 4/1 امتیاز در هر بازی، میزانی که برای بقایی تقریبا بیدردسر در هر فصل کافی بود، هدف و خواستهای واقعگرایانه از سوی باشگاه و هوادارانش اما نکتهای که توضیح سادهای ندارد این است که 103 امتیاز از مجموع این 143 امتیاز در تنها 47 بازی لستر در لیگ به دست آمده: در 9 بازی بین آوریل تا مه 2015 که باعث فرار بزرگ آنها از سقوط، به رهبری نایجل پیرسون شد و در 38 بازی بعدی با رانیری که آن قهرمانی شگفتانگیز را برایشان رقم زد. آیا رانیری نابغهای بود که قهرمانی لستر را معماری کرد یا مترسکی بود که در راه نزول و سقوط این فصل کاری از دستش برنمیآمد؟ اگر پاسخ گزینه دوم باشد پس باید مشکل را از فرسایش تدریجی تاثیر نایجل پیرسون در لستر بدانیم و اگر پاسخ گزینه اول بود پس باید بیشتر از این به رانیری برای نجات تیمش وقت داده میشد یا شاید اصلا مربی موضوعیتی ندارد و نتایج همینطور برای خودشان رخ میدهند. در این سناریو مربی صرفا وسیلهای است در خدمت منطقتراشی برای دلایل پدید آمدن نتایج. اگر این گزینه را هم قبول کنیم باز هم اخراج رانیری منطقی جلوه نمیکند. (راستی از منظر تئوری این میتواند سوال و دوراهی جذابی باشد: اگر قرار بود 108 امتیاز را بین 2 فصل تقسیم کنید انتخابتان یک 54، 54 مطمئن بود یا یک 81، 27 که با قهرمانی در یک فصل و سقوط احتمالی در فصل بعد همراه میشد؟)
اخراج رانیری شاید شوکی در کوتاهمدت به تیم وارد کند و باعث بهبود نتایج شود اما به چه بهایی و تا کجا؟ آیا گزینهای بهتر برای لستر وجود دارد؟ مربیای که مثلا با بازیکنان و تیمی در حد آنها قهرمان لیگ شده باشد؟
پیش از اخراج رانیری زمزمههایی از نارضایتی بازیکنان در رختکن لستر به گوش میرسید، اتفاقی که برای تیمی که در روند نتایجی بد قرار گرفته اصلا عجیب نیست و تازگی ندارد. یکی از انتقاداتی که این فصل به رانیری میشد وفاداری بیش از حدش به هسته مرکزی تیمی بود که فصل پیش قهرمان شد، در حالی که اتفاقا در راه این قهرمانی ثبات ترکیب اصلی و اعتماد رانیری به این بازیکنان یکی از مهمترین عوامل و نقاط قدرت او به حساب میآمد.