printlogo


کد خبر: 172636تاریخ: 1395/12/9 00:00
میزگرد بررسی اندیشه‌ها و شخصیت فرج‌الله سلحشور
ماجرای خداحافظی کتایون ریاحی از بازیگری

به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت فرج‌الله سلحشور نشستی با حضور عوامل و دوستان نزدیک او در سریال یوسف پیامبر(ع) برگزار شد. به گزارش فارس، در این مراسم، جمال شورجه، حسین زندباف (تدوینگر)، منصور براهیمی (پژوهشگر و مدرس سینما)، محمد مختاری (کارگردان قصه‌های تبیان)، نصیری (کارگردان قصه‌های تبیان) و سلمان امیری (مدیر روابط عمومی مؤسسه تبیان) حضور داشتند.
در ابتدای این نشست، جمال شورجه کارگردان سینما و تلویزیون از آشنایی خود با سلحشور گفت: سابقه آشنایی من با او به 30 سال پیش بازمی‌گردد. سلحشور آن زمان مشغول فعالیت‌های تئاتری بود و در کنار آن اغلب کارهای حوزه را از کارهای فنی گرفته تا حل اختلاف بین بچه‌ها به عهده داشت. شورجه در ادامه بیان داشت: سلحشور تحصیلات آکادمیک در زمینه هنر نداشت و از طریق کشف و شهود و تجربه توانسته بود به اینجا برسد. او در مسجد جوادالائمه با قرآن و روایات و مباحث دینی آشنا شده بود. وی با اشاره به مخالفت سلحشور با مجموعه «کلید اسرار»، گفت: او از کلید اسرار خوشش نمی‌آمد و معتقد بود قصه‌های آن به لحاظ فرم، شباهت‌هایی به قصه‌های ما دارد اما در محتوا نه. منصور براهیمی، پژوهشگر سریال یوسف پیامبر و مدرس سینما با اشاره به سریال حضرت موسی(ع) نیز گفت: سلحشور قصه این سریال را با قرآن و آیات قرآنی نوشته است، پیوندی که او با قرآن داشت همچنان یگانه مانده است و متأسفم که الان در بین ما حضور ندارد تا خودش این سریال را بسازد. در همان زمان که یوسف پیامبر را ساخته بود، خیلی افراد نقدهای مختلفی درباره این سریال داشتند و منتقدان اصلاً فکر نمی‌کردند این سریال اثری ماندگار شود. او همیشه حرف‌های مخالفان خود را نیز می‌شنید. حسین زندباف، تدوینگر سریال «یوسف پیامبر(ع)» در ادامه این نشست گفت: من از زمان ساخت «یوسف پیامبر(ع)» با ایشان همکار شدم و همین الان هم اگر صدایش را بشنوم حس و حال دیگری پیدا می‌کنم. ما نمی‌توانیم پرونده بزرگان کشورمان را ببندیم. یادم است کتایون ریاحی در آخرین جلسه‌ای که عوامل یوسف پیامبر با عزت‌الله ضرغامی (رئیس وقت سازمان صداوسیما) داشتند، گفت بعد از بازی در نقش زلیخا از بازیگری خداحافظی می‌کنم، در حقیقت آنقدر این اثر برایش جذابیت داشت که نمی‌خواست خاطره دیگری اضافه‌تر از یوسف داشته باشد. وی با یادآوری سکانس معجزه جوان شدن زلیخا در این سریال بیان داشت: یادم است زمانی که گروه مشغول دکوپاژ این سکانس بودند، چشمم به سلحشور افتاد و دیدم که گریه می‌کند، هنگام مونتاژ، خودم با دیدن این سکانس گریه کردم و زمان پخش نیز خانواده و اطرافیانم تحت تأثیر این سکانس قرار گرفتند، همانجا متوجه شدم که این موضوع از سلحشور به همه مردم انتقال پیدا کرده و همه را تحت‌تأثیر خود قرار داده است. نصیری، کارگردان «قصه‌های تبیان» گفت: سلحشور معتقد بود سینما از جنس ما نیست اما اندیشه آن می‌تواند از جنس ما باشد. تأکید او روی این بود که همه آنچه یاد گرفتیم را به اصل و ذات‌مان برگردانیم. او می‌گفت خودمان باید از درون باشیم و این را در کارهای‌مان نشان دهیم. حتی در تولید کارهایش بر نیروی انسانی تأکید داشت. برای مثال؛ یک بازیگر چهره و شناخته‌شده را برای یکی از نقش‌های قصه‌های تبیان انتخاب می‌کردیم اما او می‌گفت این بازیگر با اندیشه‌های ما در به نتیجه رسیدن این نقش تفاوت دارد.  مختاری در ابتدای صحبت‌های خود گفت: سلحشور برای جذب نیروهای جوان از آبروی خود مایه گذاشت. او به ما اعتماد کرد و الان هر وقت یادش می‌افتم دعایش می‌کنم. او در حق جوان‌هایی که هیچ آشنایی غیر از خدا نداشتند، لطف بسیاری کرد و کاری کرد تا ما بتوانیم زیر نظر اساتید هنر که روزی دیدار با آنها برای‌مان آرزو بود، کار کنیم.  امیری در ادامه این نشست گفت: حین تولید «یوسف پیامبر»، توفان‌هایی به سمت ما می‌آمد که اگر سلحشور نبود کار به نتیجه نمی‌رسید. او فرد دورویی نبود و با کسی بازی نمی‌کرد، اگر دوست نداشت با کسی کار کند به‌راحتی به او می‌گفت و او را بازی نمی‌داد.  وی ادامه داد: در دورانی که بیماری‌اش اوج گرفته بود، از دارالقرآنی واقع در کرج با ما تماس گرفتند و گفتند عده‌ای از بچه‌ها دوست دارند کلاس فیلمنامه‌نویسی را از مرحوم سلحشور یاد بگیرند. با اینکه حال خوبی نداشت اما
5 جلسه این کلاس‌ها را برگزار کرد و معتقد بود از این هنرجوها، نویسنده‌های خوبی وارد حیطه هنر می‌شوند.  وی افزود: حتی برخلاف بسیاری از کارگردان‌های حاضر، برای اینکه حق‌الناس به گردنش نباشد، هزینه دستمزد همه عوامل را قرض می‌کرد و به آنها می‌داد، سلحشور یک فرد نبود، یک گفتمان و جریان بود که باید ادامه پیدا می‌کرد. او کادرسازی کرد و افراد متخصص و متعهد را در هنر شناسایی کرد. پس بیاییم به تفکر سلحشور بها دهیم. یادم است اواخر زندگی خود حتی به سختی راه می‌رفت اما همچنان کار می‌کرد و نظرهای خود را ارائه می‌داد.
 


Page Generated in 0/0059 sec