محمد زعیمزاده: مسؤولان دولتی هر چند این روزها سعی میکنند در مواضع اعلامی اوضاع کارکردی دولت را در افکار عمومی مثبت تصویر کنند و با اعتماد به نفس از عدم شرمندگی خود در پیشگاه مردم سخن برانند و در رسانههای خودی پمپاژ کنند اوضاع اقتصادی که دولت پدید آورده مناسب است اما آنچه در ته ذهن آنها وجود دارد و بعضا ناخودآگاه خود را نشان میدهد خبر از عصبانیت جدی آنها دارد. همین روز شنبه بود که مسؤولان ارشد دولت در جمع مسؤولان اجرایی انتخابات و در حالی که چندصد هزار کارگزار دولت 4 سال است در اقصی نقاط کشور در حال تبلیغ برای جناب روحانی و تخطئه رقبا هستند، از احتمال دخالت دگرانی در صحنه انتخابات احساس نگرانی میکنند یا در سخنرانی در جمع مسؤولان و متولیان حوزه سلامت از استراتژی نه چندان جدید تیم عملیاتی دولت رونمایی میکنند؛ استراتژی رقابت با دشمن خودساخته و فرضی!
« برخی فکر میکنند هرچه قفلهای دروازه کشور بیشتر باشد امنیت و سلامت بیشتر است، نه! اینگونه نیست... یک عده از صبح تا شب ذهنشان آشفته و نگران است و نگرانی هم تولید میکنند... عدهای به ما ایراد گرفتند که چرا بر سر دریاچه ارومیه این همه سرمایهگذاری کردید... عدهای میگویند نباید بخریم، پس چهکار کنیم؟... عدهای میگویند کهنه مصرف کردن خیلی افتخار است، ما اهلش نیستیم و...».
اینها بخشهایی از سخنرانی جناب رئیسجمهور در نشست تخصصی حوزه سلامت است. به نظر میرسد بار دیگر دولت سعی دارد به جای جنگیدن در مسیر کارآمدی و کار واقعی باز هم با دشمن فرضی و ابلهی که خودش میسازد بجنگد. چند ماه قبل بود که پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و قطعی شدن انسداد مسیر تهران- واشنگتن، دولت برای بار اول این روش را امتحان کرد و در برخی منبرهای دوستداشتنی یکطرفه سعی میکرد موارد و مطالبی به منتقدان نسبت دهد و جبههای فرضی از دیدگاههایی ابلهانه در مقابل دولت تصویر کند و جناب رئیس هم به تخطئه این دیدگاهها بپردازد و مشغول مناظره با رقیب فرضی شود؛ عباراتی با مضمون «عدهای میگویند همهچیز غرب بد است یا عدهای میگویند بگذارید تحریم در کشور باقی باشد یا عدهای مخالف ورود هواپیمای نو در کشور هستند و...» در حالی بارها از زبان دولتمردان نقل میشد که در فضای واقعی هیچ گویندهای نداشت.
حالا به نظر میرسد دولت باز هم به همان مسیر بازگشته است و دوست دارد همان راه را ادامه دهد، بالاخره انجام چند سخنرانی تهییجی با این مضامین و جنگیدن با کسی و چیزی که نیست، حتما راحتتر از کار و تلاش در مسیر واقعیتهاست.
از طرفی به نظر میرسد دولت تلاش برای پی گرفتن یک مسیر دوجانبه را هم در پی گرفته است. به نظر میرسد تا اردیبهشت 96 در حوزه مباحث فرهنگی و آزادیهای اجتماعی بهرغم اینکه سابقه اکثر اعضای کابینه با جنس حرفهایی که زده میشود و گفته خواهد شد کاملا متفاوت است و تضاد جدی دارد اما دولت احتمالا همان مسیر مانور آزادی بیان را در پیش خواهد گرفت، یعنی تلاش حداکثری برای ارائه تصویر باز فرهنگی از رویکردهای دولت به بهانههای واهی و استفاده از برخی ناپختگیهای طرف مقابل از یک سو و از سوی دیگر سعی و تلاش مجدانه برای کنترل منتقدان واقعی متخصص و کنترل فضا و فشار بر رسانهها از جمله رسانه ملی، تلاشهایی که عموما سعی میشد تا قبل از این در خفا انجام شود ولی ظاهرا در رویکرد جدید ابایی هم از علنی گفتن آنها وجود ندارد. پرخاشگری مسؤولان ارشد اجرایی کشور از ارائه گزارش گرانیها ولو با کمترین ضریب در رسانه ملی و امر به سانسور در حالی صورت میگیرد که کار گرانی به نقطهای رسیده است که بسیاری از رسانههای حامی دولت که شیفته و واله برجامی و غیر برجامی دولت هستند هم دیگر نمیتوانند آن را پوشش ندهند. دولت در حالی فرمان علیه فهم به رسانهها میدهد که اوضاع رکود و بیکاری آنقدر درام است و توسط مردم حس میشود که اصلا نیازی به گفتن رسانهها نیست، در ضمن احتمالا دولتمردان خیلی خوب میدانند که بسیاری از همین رسانههای منتقد بیش از همکارانشان در دولت خواستشان در راستای چارچوبهای امنیت ملی است. حتما کسی که با ضریب متعادلی از گرانیها میگوید دلش برای امنیت ملی بیشتر از کسانی میسوزد که میگویند
5 دقیقه هم توان مقابله با آمریکا را نداریم، حتما بیشتر از کسانی که تنها هنر ایرانی را آبگوشت بزباش میداند دلش به حال عزت ملی سوخته و وطنش را بیشتر از کسانی دوست دارد که نهایت تعهدش دستور واردات مدیر خارجی است.