مهدی طاهرخانی: بازگشت رویایی و تبدیل نتیجه باخت 2 بر یک به پیروزی 3 بر 2 آن هم در زمین حریف، قطعا شیرینترین نوع پیروزی محسوب میشود. پرسپولیس یک بازگشت رویایی داشت و بیانصافی است اگر این پیروزی درخشان را صرفا به شانس و اقبال مربوط دانست. اگر قرمزها کمی خوششانس بودند شاید در همان نیمه نخست براحتی با 3 گل از میزبان خود پیش میافتادند و دیگر لازم به تحمل آن دقایق جهنمی نبود اما چرایی و تحلیل این بازگشت شاید کار واجبی باشد که مدیران پرسپولیس باید به آن توجه کنند تا در تصمیمات آتیشان آن را لحاظ کنند.
تا قبل از ورود برانکو و کلا در 6، 5 سال اخیر، پرسپولیس در لیگ و آسیا بیشتر روی فوتبال مستقیم سعی در جبران مافات داشت. فوتبال احساسی و مبتنی بر شانس که شاید به پیروزی هم منجر میشد اما در بسیاری از بازیها، این ارسالهای بلند و بیهدف، تنها به سود حریفان بود اما در بازی مقابل الوحده، روی دیگری از سکه نمایان شد. پرسپولیس بازی برتر و پرموقعیتش را در نیمه اول ارائه داد و تنها ماحصلش یک برد خفیف یک بر صفر بود ولی در ادامه ناگهان طی 2 حمله غافلگیر شد و اشتباه مدافعانش موجب از دست رفتن همه اندوخته شد.
در گل نخست، صادق محرمی خط آفساید را شکست تا اسماعیل مطر براحتی پشت مدافعان صاحب توپ شود و خروج بیرانوند هم موثر واقع نشد. در گل دوم، سیدجلال حسینی اشتباهی را مرتکب شد که پیش از این نمونه مشابهش را کمتر به یاد داریم. همین کافی بود تا ناگهان یک شوک منفی به تیم وارد شود. آنهایی که از تهران و از پای گیرندههای خود شاهد نبرد بودند شاید صبرشان تمام شده بود و از برانکو میخواستند با چند تعویض رو به فوتبال مستقیم بیاورد؛ ارسال توپ بلند برای طارمی و امیری اما هرگز این اتفاق رخ نداد. پرسپولیس وارد بازی هیجانی نشد. اصولش را زیر پا نگذاشت. شاید با ادامه این روند حتی بازی را واگذار میکرد اما بهترین نوع مقابله با تیمی که در حال دفاع است، همان نوع بازی توام با آرامش بود. آنها روی یک کار صددرصد تاکتیکی و تمرینشده موفق به زدن گل مساوی شدند. طارمی که توپهای به مراتب سادهتر را از دست داده بود به گونهای به توپ ارسالی ضربه زد که شاید در فوتبال ایران کمتر کسی قادر به تکرارش باشد. حتی وقتی کار به تساوی رسید باز هم آرامش در جریان بود. اینکه ماهینی و انصاری به عنوان دو مدافع ذاتا کناری تبدیل به مدافع آخر شوند، یک ضعف است و شاید روی همین ضعف بود که بیرانوند مجبور به خروج شد و شاید کار به اخراش هم میکشید. اما تیم برانکو روی اصولش باقی ماند و در آخرین دقیقه زمانی که آنها صاحب یک ضربه ایستگاهی شدند، هیچکس تصورش را نمیکرد توپ به صورت مستقیم شلیک نشود.
اما نبود رامین رضاییان و محسن مسلمان به عنوان افرادی که زننده صددرصدی آن ضربات از آن ناحیه بودند، این فرصت را به سروش رفیعی داد تا نبوغش را در بهترین زمان ممکن نشان دهد. رفیعی خودخواه نبود. برعکس کمال کامیابینیا که در نیمه نخست بازیکنان کنار دستیاش را ندید و خودخواهانه به توپ ضربه زد و برخلاف طارمی که خودش در چند نبرد اصرار به زدن ضربه نهایی داشت، سروش فداکاری کرد و توپ را به پشت دیوار دفاعی الوحده فرستاد. همان پاس هم پرسپولیس را نجات داد و هم مهدی طارمی را مبدل به بهترین بازیکن زمین کرد. طارمی 2 گل زد و یک پاس گل داد آن هم در روزی که چندین توپ را براحتی خراب کرد و حتی نامزد بدترین بازیکن زمین هم بود. بزرگترین ارمغان برانکو برای پرسپولیس همین آرامش است آرامشی که چندین سال بود جای خود را به فوتبال احساسی داده بود و ثمرهاش شکستهای پرتعداد و بد بود. شکستهایی مقابل همین تیمهای عربی اما حالا یک مربی آمده و روش اشتباه را اصلاح کرده است. برانکو همیشه به عنوان سرمربی قرمزها باقی نمیماند اما مدیران فعلی و آتی پرسپولیس باید از نوع فوتبال امروز این تیم درس بگیرند. انتخاب مربیانی از این جنس برای تیم پرهواداری که براحتی به سمت فوتبال احساسی میرود، قادر است آینده آنها را به کل تغییر دهد.
شاید برانکو در انتخاب بازیکنان و بعضی از پستها ایرادات جامعی هم داشته باشد اما در کل این پرسپولیس محصول او است. تیمی که با گذشته نهچندان دورش گویی هزاران سال نوری فاصله گرفته است. اگر آنها در ابوظبی احساسی میشدند شاید یک باخت پر گل در انتظارشان بود و طبیعتا پسلرزهاش در لیگ برتر مشاهده میشد و خلق یک تراژدی دنبالهدار و باورنکردنی.
این آرامش به اندازه چندین زلزله 8 ریشتری برای حریفان مخربتر است.