printlogo


کد خبر: 172905تاریخ: 1395/12/15 00:00
متن کتاب «تیه‌ری میسان»، نویسنده فرانسوی درباره حادثه 11سپتامبر
دروغ بزرگ

برخی از نشریات اروپایی در آن زمان به اشتباه محل کشف این یادداشت اخیر را پنتاگون اعلام کردند. این یادداشت‌ها در 4 صفحه تنظیم شده بودند و اغلب محتوای اخلاقی و مذهبی دربر داشتند.
1- تو نذر کرده‌ای که خود را در این راه قربانی کنی، عهد خود را به یاد آور و دوباره آن را تازه کن، بدن خود را از موهای زاید پاک و غسل کن و با عطر، معطر کن.
2- یک بار دیگر جزئیات نقشه را با خود مرور کن، این کار را تا اطمینان کامل و آگاهی از جزء به جزء برنامه ادامه بده، برای لحظه‌های مقابله مستقیم و عکس‌العمل‌های خود در مقابل حرکت‌های احتمالی دشمن آمادگی کامل داشته باش.
3- سوره‌های توبه و انفال را با توجه به معانی آن بخوان و به آنچه خداوند به شهدا وعده داده، امیدوار باش و...
تدارک، تولید و عرضه چنین دستنوشته‌هایی با چنین سبک نگارش و محتوای خاص متعصبان مذهبی، طعمه‌ای بود که در مقابل افکار عمومی معترض به دولتمردان آمریکا رها شد. اندکی آشنایی با اسلام، جعلی بودن متن فوق را آشکار می‌کند. به طور مثال مسلمانان گفتار و نوشته‌های خود را با نام خداوند و
به کارگیری جمله «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» آغاز می‌کنند و نه به نام خود و خانواده؛ نه مسلمانان و نه شاخه‌های منشعب از این دین هیچگاه کلام خود را با نام خود و خانواده‌شان آغاز نمی‌کنند.
روزی که روزنامه واشنگتن پست، دستنوشته‌های مذکور را به چاپ رساند، «Bob Woodword» روزنامه نگار مشهور آمریکایی به این نکته غیرعادی در نامه‌های منتشره اشاره کرد و آن را نوعی بدعت و عملی غیرمعمول خواند، اما در نوشته‌های پرشتاب و هیجان زده نشریات آن روز، کسی بدان توجهی نکرد. در متن دستنوشته‌ها اغلب با گشتارها و جمله‌هایی مواجه می‌شویم که مشابه آن در فرهنگ و زبانی غیر از آمریکایی وجود ندارد.  نظیر این جمله :
«you must face it and understand it»: «تو باید از عواقب آن کاملا آگاه باشی و شهامت برخورد با آن را داشته باشی».
FBI، محمد عطا را سرکرده گروه می‌داند و طبق تحقیقات این سازمان محمد 33 ساله به مدت 10 سال در «salou» اسپانیا اقامت داشته، سپس به سوییس می‌رود و در شهر زوریخ مستقر می‌شود.
او یک قبضه چاقوی سوییسی از یکی از فروشگاه‌ها خریداری می‌کند و بهای آن را با کارت اعتباری می‌پردازد.  از نظر کارشناسان FBI این همان چاقویی است که محمد در عملیات هواپیماربایی به کار گرفته است. او سرانجام از هامبورگ آلمان سر درمی آورد.  در این شهر بود که محمد به اتفاق 2 نفر دیگر از دوستانش دوره‌هایی از مباحث مهندسی الکترونیک را می‌گذرانند. محمد و دوستانش در این سال‌ها توانستند افکار و نیات خود را از دید سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی پنهان نگاه دارند و کسی نسبت به گرایش‌های افراطی آنان مظنون نشود. محمد داستان FBI خود را به شهر «Venice» واقع در ایالت فلوریدا می‌رساند و در آنجا به همراه دیگر دوستانش در کلاس‌های آزاد خلبانی ثبت نام می‌کند. آنها حتی در میامی چند ساعتی پشت شبیه‌ساز هواپیما می‌نشینند. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، محمد عطایی خدا بیامرز گاهی به لاس وگاس می‌رفته و برای ردگم کردن و پنهان کردن عقاید بنیادگرایانه‌اش سری هم به کاباره Olympic Garden (بزرگ‌ترین کاباره جهان) می‌زده. این مزدور عجیب، از طریق پروازهای داخلی خود را به بوستون می‌رساند. روز 11 سپتامبر، محمد چمدان خود را در فاصله 2 پرواز گم کرده و لذا مدتی به دنبال آن می‌گردد. این تاخیر هر چند کوتاه، موجب جا ماندن از هواپیما می‌شود. ولی او با پرواز بعدی خود را به مقصد می‌رساند. محتوای چمدان باعث می‌شود ماموران FBI مدارکی دال بر تروریست بودن محمد پیدا کنند.
این مدارک عبارتند از فیلم ویدئویی آموزش پرواز هواپیمای بوئینگ، کتابی با محتوای تعلیمات اسلامی و نامه‌ای قدیمی که نویسنده آن آرزوی شهادت داشته است. فرمانده عملیات صندلی D 8 پیامی کوتاه از تلفن همراه یکی از خدمه پرواز هواپیمای بوئینگ ربوده شده برای FBI هم فرستاده. هیچ گونه شکی باقی نمانده که فرمانده عملیات همان محمد عطاست. آیا می‌توان اینگونه اطلاعات را جدی تلقی کرد؟ چطور می‌توان پذیرفت فردی چون محمد عطا با توصیفی که FBI از گذشته او می‌دهد مرتکب چنین خطاهای فاحشی شود؟
ادامه دارد


Page Generated in 0/0075 sec