کسی که به مدت 10 سال بدون هیچ اشتباهی عکسها، ارتباطات و قصد و نیت خود را از چشم سازمانهای عریض و طویل اطلاعاتی پنهان نگاه داشته، چرا باید چمدانی از اطلاعات را تا قربانگاه خود به یدک بکشد و سرانجام آن را براحتی در فرودگاه رها کند تا به چنگ ماموران FBI بیفتد؟ FBI بر این باور است که محمد عطا هر چند با تاخیر خود را به محل قرار رسانده اما به دوستانش میپیوندد و ماجرای گم شدن چمدان فراموش میشود. پس چمدان برای کسی که در آستانه خودکشی است چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ در نهایت FBI گویی نسلی از گوسفندان را مخاطب قرار داده، ادعا میکند گذرنامه محمد عطا را از میان آوارهای برج تجارت جهانی
(W TO) سالم و دست نخورده پیدا کرده است! حتی اگر باور کنیم گذرنامه محمد عطا در آن انفجار عظیم سالم مانده باشد، چطور میتوان باور کرد که در میان آن همه آوار دوباره به دست آمده باشد؟ ناگفته پیداست این اطلاعات پراکنده و غیرمنسجم، ساخته و پرداخته ذهن خسته و آشفته ماموران ارشد سازمان عریض و طویل FBI است. فاجعه یازدهم سپتامبر تاثیرات جبرانناپذیری بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دولتی و حتی علمی آمریکا وارد کرد، لیکن دراین سیل مخرب نخستین ساختاری که بیشترین صدمه را متحمل شد ساختارهای امنیتی بویژه سازمان FBI بود. لذا اینگونه موضعگیریهای شتابزده و غیرمعقول را باید به دلیل ترس و وحشت ناشی از فروپاشی و از دست دادن اعتبار این سازمان نزد مردم آمریکا و جهانیان ناظر بر این ماجرا دانست. در چنین شرایطی تمام تلاش مدیران و مسؤولان این سازمان جلوگیری از اضمحلال و فروپاشی آن است تا ارائه تصمیم صحیح و بموقع.
تلاش FBI در بسیج دهها هزار نفر از نیروهای امنیتی و قضایی و اداره مهاجرت، همچنین فعال کردن 4 هزار نیرو در بزرگترین تحقیقات جنایی تاریخ، قبل از هر چیز نوعی مانور سیاسی- اجتماعی با هدف اعلام وجود و زنده ماندن سازمان محسوب میشود. مروری بر مقالهها و کتابهای منتشر شده بعد از یازدهم سپتامبر، ضرورت چنین رزمایشی را توجیه میکند. تمام افراد در فهرست 19 نفره FBI مردان جوان بین 25 تا 35 ساله، تبعه عربستان سعودی و تحصیلکرده دانشگاهی بودند. در این گزارش انگیزه عملیات تروریستها عقیدتی و آرمانی و نه از سر ناامیدی عنوان شده بود. این موضوع برای مدتی طولانی، ستونهای تفسیری روزنامههای بینالمللی را به خود اختصاص داد اما به تدریج اصل فهرست و اسامی و اطلاعات FBI مورد سوال قرار گرفت و شک و تردیدها درباره آن بالا گرفت. بویژه بعد از اینکه ثابت شد چند نفر از آنها یعنی عبدالعزیز العمری، ولید الشهری، سالم الحمیزی و سعید القمدی همگی زنده و سالم در کشور خود به کار مشغولند(!) این اطلاعات توسط سفارت عربستان در واشنگتن تایید شد. شغل ولید.م.الشهری خلبانی است اما او سالهاست که به استخدام خطوط هواپیمایی سلطنتی مراکش درآمده و زمان حادثه در شهر کازابلانکا بوده است. ولید در مصاحبهای با روزنامه عرب زبان القدس العربی که در لندن منتشر میشود، اتهامات FBI را تکذیب کرد. سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی در بیانیهای رسمی گفت: ثابت شده که این افراد که نام آنها در فهرست FBI آمده، هیچ رابطهای با حادثه یازدهم سپتامبر نداشتهاند. همچنین نایف، وزیر کشور عربستان پس از ملاقات با هیات اعزامی آمریکا به عربستان اعلام کرد: ما به فرستادگان واشنگتن گفتیم که تا این لحظه هیچگونه شواهدی دال بر روابط نامبرده با حادثه یازدهم سپتامبر پیدا نکردهایم و متقابلا آمریکاییها هم چیزی در رد صحبتهای ما نداشتند. مواضع عربستان و گفتههای وزرای خارجه و کشور، در روزنامه نیویورکتایمز 10 دسامبر 2001 توسط داگلاس جل گرد آمده است. داگلاس به نقل از وزیر کشور عربستان مینویسد: با سوابق و شناختی که ما از بنلادن داریم، اصولا او نمیتواند مغز متفکر القاعده باشد، او فقط ابزاری است در دست القاعده!
فصل سوم
اگر به یاد داشته باشید در فهرست اسامی قربانیانی که از سوی شرکتهای مربوط به حادثه 11 سپتامبر منتشر شد، هیچیک از اسامی هواپیماربایان وجود نداشت. «شاید
قصد آنها از این گزینش مشخص شدن مسافران بیگناه از تروریستها بود». تعداد قربانیان بیگناه در اطلاعیه 13 سپتامبر از این قرار است:
- پرواز شماره 11 هواپیمای آمریکن ایرلاین که به برج شمالی WTO اصابت کرد، 78نفر
ادامه دارد