printlogo


کد خبر: 172985تاریخ: 1395/12/16 00:00
مصادیقی نو برای خروجی مدیریت نیاورانی

محمد زعیم‌زاده: اواخر هفته گذشته رضا صالحی‌امیری، وزیر ارشاد اعلام کرد 6 وزیر کابینه روحانی که چیزی حدود 30 درصد ظرفیت دولت را شامل می‌شود، برای حل مشکل بازی «کلش‌آو‌کلنز» وقت گذاشته‌اند!
در همین اثنا، وزیر بهداشت در سفری استانی به ایلام در مقابل درخواست امکانات فرماندار یک شهرستان محروم، او را به بدترین شکل تحقیر می‌کند و به تند‌ترین شکل می‌نوازد و امنیت شغلی‌اش را هم به خطر می‌اندازد. بعد هم در نمایشی مثلا از دل فرماندار بخت برگشته درمی‌آورد که بله! شتر دیدی ندیدی!
مجلس دهم هم چهارشنبه هفته گذشته حماسه را کامل کرد و با حمایت قاطع نمایندگان نزدیک به دولت مصوبه‌ای را تصویب کرد که مبتنی بر آن مدیران می‌توانستند تا سقف روزی 800 هزار تومان حقوق بگیرند یعنی 30 برابر کف حقوق کارگران و کارمندان؛ هر چند مجلس بعدا تحت فشار افکار عمومی تا حدودی مصوبه خود را تعدیل کرد اما پروسه‌ای که طی شد همچنان تلاش برای قانونی کردن نجومی گرفتن را در افکار عمومی ته‌نشین می‌کند.
شاید این سه اتفاق به شکل تصادفی در فاصله نزدیکی شکل گرفته باشد و البته شاید در نگاه اول خیلی ربطی هم به هم نداشته باشند ولی در یک نگاه ماکروسکوپی و با اندکی تامل در این سه اتفاق می‌توان بخوبی مولفه‌های اصلی مدیریت به سبک مکتب نیاوران را در آنها یافت؛ مدیریتی که به خود اجازه می‌دهد وسط بحبوحه بحران خوزستان، سیل بلوچستان، برف گیلان و... ظرفیت 30 درصدی قوه اجرایی کشور را سرگرم بازی کلش‌آو‌کلنز کند، همان مدیریت و همان طرز تفکر و همان مبنای نظری است که خروجی‌اش برای مطالبات و انتظارات انباشته مردم در بحث برخورد با حقوق‌های نجومی، می‌شود قانونی کردن فاصله 30 برابری دریافت‌ها در جامعه و همان طرز تفکری است که برای مطالبه حداقلی درباره تخصیص امکانات در مناطق محروم مسیر توهین و تحقیر را پی می‌گیرد.
این همان مدیریتی است که بعد از 4 سال در اختیار داشتن قوه اجرایی کشور و برخوردار بودن از بزرگ‌ترین امتیازات و اجازه‌ها هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی، باز هم در سال پایانی بیانیه می‌خواند و به سبک نامزدهای انتخاباتی قول و وعده و وعید می‌دهد. این همان تفکر و سبک مدیریتی است که برایش زنگ حسابی وجود ندارد و همه زنگ‌ها زنگ انشاست و همچنان همه کاستی‌ها و گرفتاری‌ها به گردن دولت قبل و 8 سال گذشته است.
از همه اینها بدتر تلاش همیشگی این جریان برای گریز از پاسخگویی و همیشه در موضع اپوزیسیون بودن است. این طنز تلخ روزگار است که تفکر و سبک مدیریتی که طی 28 سال پس از جنگ 20 سال به شکل مطلق مدیریت اجرایی کشور را برعهده داشته، هیچ چیز را گردن نگیرد و سعی کند همواره خود را دگر وضع موجود تصویر کند، اینگونه القا کند که اگر توفیق نجومی یا حقوق نجومی در نظام است به آنها تعلق دارد و اگر گرفتاری و کاستی‌ای هم هست بر گردن آن 8 سال است؛ 8 سالی که به گواه آمار و ارقام از منظر مولفه‌های انقلاب اسلامی و حتی آنچه رفقای حضرات مولفه‌های توسعه می‌خوانند 4 سالش جزو درخشان‌ترین سال‌های دولتداری در تاریخ انقلاب بوده است و در بدترین سال 4 سال دوم هم شرایط رکود و بیکاری‌اش از شرایط کنونی بهتر بوده است.
آنچه از مولفه‌های مکتب مدیریتی نیاوران قبلا در همین جریده گفتیم و برخی مصادیقش را خود مردم در این چند روز دیده‌اند شاید برای عده‌ای تازگی داشته باشد و برای برخی لطیفه‌ای ولو تلخ باشد ولی برای آنهایی که سن و سالی دارند و همین مناسبات را در 20 ساله فوق‌الذکر درک کرده‌اند همه‌اش خاطره است. نجومی‌بگیری مدیران و کارگزاران، وقت‌گذاری برای مسائل بی‌اولویت و دسته چندم که تنها مساله قشر خاصی است و برخورد متفرعنانه با کسی که از محرومیت‌ها می‌گوید، همه مصادیق متعددی هم در این دولت و هم در دولت‌های سازندگی و اصلاحات دارد که ذکر یک به یکش از این مقال خارج است و بیانش آسوده‌سری خواهد و مهتاب‌شبی! اما عجالتا در این 20 سال سیاق مدیریتی حضرات مبتنی بر همین روش‌ها بوده است؛ روش‌هایی که مبانی نظری‌اش را نه در خطبه 53 نهج‌البلاغه بلکه در خطبه‌های معروف نماز جمعه مانور تجمل باید جست!
 


Page Generated in 0/0065 sec