printlogo


کد خبر: 173014تاریخ: 1395/12/17 00:00
دق‌الباب وحدت

حسین قدیانی: اگر قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری 92 تمنای ما از دوستان مبنی بر وحدت، برای این بود که یک جریان دارای علقه بیشتر به انقلاب و مصمم‌تر در رفع مشکلات مردم، سکاندار امور اجرایی کشور شود، اینک محض رضای همه کشور و همه نظام، از این آقایان عزیز می‌خواهیم که در نهایت، تنها با یک نامزد در صحنه باقی بمانند. آری! 92 اگر دوست‌می‌داشتیم فلان جناح انتخابات را ببرد و بهمان جناح نه، اینک شرایط جوری است که لاجرم باید از سر دلسوزی برای همه کشور و همه نظام، آقایان را دعوت به اتحاد کنیم. من حالا بنای بر توضیح واضحات ندارم، چرا که متاثر از کار هیچ و کارنامه تقریبا هیچ دولت اعتدال که از بزرگ گرفته تا کوچک، صدای همه را درآورده، قطعا و طبعا خود این دوستان محترم، بهتر از ما می‌دانند که در چه شرایط حساس و خطیری قرار داریم. مساله بسیار واضح است؛ آنقدر که بعید می‌دانم در تمام عمر جمهوری اسلامی، مساله‌ای از این واضح‌تر وجود داشته باشد! فضا را نمی‌بینید؟! متوجه اوضاع نیستید؟! الحمدلله، هم می‌بینید فضا را و هم متوجه هستید اوضاع را، پس برای تفرقه و تفرق، هیچ بهانه‌ای پذیرفتنی نیست! من در این مقال، کاری با تاکتیک حضرات در رقابت انتخاباتی ندارم که چگونه و با چند نامزد، قصد ورود دارند؛ بحثم سر روزهای آخر است و همان مقوله همیشگی بصیرت که حتما حکم می‌کند به ماندن با تنها یک نامزد. القصه! ناظر بر کار هیچ و کارنامه تقریبا هیچ دولت فعلی، هم «نیاز به تغییر» در آحاد مردم بخوبی احساس می‌شود، هم «امید به تغییر». منتهای مراتب، آنچه این «امید» را زنده‌تر می‌کند، وحدت «منادیان تغییر قوه مجریه» است و الا متاثر از چنددستگی، شک ندارم که امید مدنظر، هرگز از عرصه نظر به میدان عمل نخواهد آمد و عملیاتی نخواهد شد. بنابراین، هم چشم جوانان انقلابی و هم چشم توده مردم، به دست تصمیم دوستانی است که ان‌شاءالله متوجه صحنه هستند و الحمدلله می‌بینیم که تا حد زیادی هم هستند. اساسا هر آن اقدامی که احتمال برد ما را بیشتر می‌کند، اقدام مبارکی است اما بهترین این اقدامات، عقل سلیم، حکم می‌کند که «اتحاد» است و «ید واحده» شدن! از من حقیر گرفته تا آن پیرزن روستایی، بویژه وقتی احتیاج به تغییر را بیشتر حس می‌کنیم، لاجرم بیشتر حرکات منادیان این تغییر را رصد می‌کنیم! واضح است که هرچه وحدت و همدلی آقایان، دل من و ما را قرص‌تر می‌کند، کوبیدن بر طبل اختلاف و منم‌منم، موجبات غصه و ناراحتی را فراهم می‌کند! از اینها که دارم می‌نویسم، چیز واضح‌تری هم هست؟! و نکته ساده‌تری هم هست؟! همین جا تاکید کنم که فصل انتخابات، بیش از هر چیز، فصل نمایش مقتدرانه و موج‌آفرین وحدت است، نه مجالی برای صرف بیان حرف‌ها! حرف را که خب! قبل و بعد انتخابات ریاست‌جمهوری، در طول تقریبا 4 سال، می‌شود زد! گفتن‌ها و گفتمان‌ها به روی چشم ما، لیکن وقتی وارد عرصه رقابت می‌شویم، موسم برداشت حرف‌ها و نقدهای پیش از این مطرح‌شده است، نه صرف حضور، تنها برای بیان گفتمان! بگذریم که «گفتمان» یعنی «تلاش برای بردن انتخابات» و الا کیست که از گفتمان و حرف مثلا جدید، تهی باشد؟! پس گفتمان یعنی پرسیدن این سوال از خود که آیا عاقبت و ناظر بر گل روی این مردم و این انقلاب، بساط عاری از کار و ادب فعلی را می‌خواهیم جمع کنیم یا نه؟! و متاثر از این مهم می‌خواهیم حرکت کنیم یا نه، اعلام حضور کرده‌ایم فقط برای زدن حرفی؟! و بیان گفتمانی؟! این هم باز، مساله کاملا واضحی است! من حکایت همان نوشته‌های انتخابات قبلی، تاکید دوباره می‌کنم که «چند نامزدی تا روز آخر» 2 خطر در پی دارد.خطر اول: تقسیم آرایی است که می‌تواند فقط روی یک نامزد، متمرکز شود. این کجا که تو با یک نامزد در صحنه باقی مانده باشی و او هم مثلا 20 میلیون رای متمرکز داشته باشد و این کجا که این
20 میلیون، تقسیم شود بین چند نامزد از یک طیف؟! خطر دوم: عرصه انتخابات، از آنجا که جوآفرین و موج‌درست‌کن است، لزوما عدد 20 را به 4 تا 5 تقسیم نمی‌کند، بلکه یک‌وقت دیدی تفرقه چنان بلایی بر سر ما بیاورد که حتی مجموع آرای نامزدهای ما حتی همان عدد 20 هم نشود! یعنی آرای ما به جای «تقسیم میان نامزدهای خودمان»، متاثر از عوارض بلیه تفرق بویژه در مقطع انتخابات، سر از سبد رای نامزد یا نامزدهای رقیب درآورد! پس وادی انتخابات، لزوما وادی ریاضیات نیست! در ریاضی، 2 بعلاوه 2 همیشه 4 می‌شود اما در انتخابات، همچنان که سال 92 مشاهده کردیم، طرف می‌گوید «رای اصلی من به فلان نامزد اصولگرا بود اما چون از رای‌آوردن «الف» ترسیدم، به «ب» رای دادم!» متاثر از همین مسائل است که معتقدم در عالم انتخابات، گاهی 2 بعلاوه 2، حتی 3 هم نمی‌شود!
چرا؟! چون وقتی خود دوستان ما با هم متحد نباشند، آیا خنده‌دار نیست از توده مردم بخواهیم که در رای ‌دادن به این چند نفر نامزد ما، وحدت رای خود را حفظ کنند و به رقیب رای ندهند؟! بنابراین به جد باید مراقب خطر «رویگردانی آرا» بود که از عوارض طبیعی خطر «تقسیم آرا» است!
و در نهایت، نکته‌ای و عرضم تمام! آن روز که اصلاح‌طلبان از عارف- بخوانید نامزد جریانی یا کاندیدای گفتمانی خود!- خواستند به نفع روحانی کنار برود یا آن روز که ترانه علیدوستی به آیت‌الله موحدی رای داد، آیا یعنی اصلاح‌طلبان، هیچ نقدی به روحانی، بویژه به جنبه‌هایی از خلق و خوی شخصی وی نداشتند؟! و آیا یعنی هنرپیشه مذکوره، خود را مرید آیت‌الله موحدی می‌دانست؟! پس گفتمان را باید با رای خودمان نشان دهیم و با عقل خودمان! آقایان! این بار رقیب که در صحنه هست هیچ، رکود و بیکاری و تورم و هزار و یک معضل دیگر هم در صحنه است! نیک می‌دانم این کشور و این مردم و این نظام را آنقدر دوست ‌می‌دارید که ولو شده با گذشت و ایثار- که از ملزومات بصیرت، یکی همین گذشت و ایثار است!- در نهایت کار، تنها با یک نامزد در صحنه باقی بمانید و همه هم متحد و یکدل از او حمایت کنید! اینجاست که صدای خوش اتحاد شما، به گوش آن پیرزن روستایی هم می‌رسد! همان که امیدها دارد به تغییر این بساط! واقعا این بساط سرشار از کم‌کاری و کج‌کاری و تلخی و درد و دوری، زیبنده این مردم و کشور و نظام است؟! پس دست روی زانوی اتحاد و وحدت بگذارید و بلند، همگی با هم بگویید یا علی! مجتمع باشیم ما، خداوند منان، قول پیروزی داده! با هم باشیم ما، خداوند منان قول یاری داده! و الا حضرت باری‌تعالی، اصلا و ابدا از جماعتی که خودشان هم خودشان را قبول ندارند، دستگیری نخواهد کرد! بعد از 15 سال روزنامه‌نگاری، اعتراف می‌کنم هرگز مساله به این سادگی و روشنی و آسانی، با مخاطب خود در میان نگذاشته بودم! پس دوباره یا علی!


Page Generated in 0/0062 sec