زهرا طباخی: آنچه کشورهای دارای برنامه ملی در حوزه سایبر را به ایجاد زیرساختهای بومی پرهزینه به جای استفاده از خدمات رایگان ارائه شده توسط سایر قدرتها از جمله آمریکا واداشته، اهمیت «مرزهای حاکمیتی» در فضای مجازی است. موتورهای جستوجوگر، انواع اپلیکیشنها و نرمافزارهای اینترنتی، شبکههای اجتماعی، دایرهالمعارفهای آنلاین و سایر درگاههای خدماترسان را «ملی» میکنند نه از این جهت که با توسعه و پیشرفت در فضای سایبر مخالفند، بلکه از این منظر که قدرت «حاکمیت» در آینده به واسطه قابلیت «مرزستیزی» فضای مجازی با میزان ظهور و بروز در سایبر سنجیده خواهد شد.
وابسته یا توانگر؟
آنها که «مصرفکننده» محصولات دیگران باشند ناگزیر از پذیرش حاکمیت، قوانین و ارزشهای بیگانه یا دشمن هستند و تولیدکنندگان سرویسهای اینترنتی، مرزهای حاکمیتی خود را تا خصوصیترین مراکز حاکمیتی سایر کشورها که در جهان حقیقی برای حضور در آنها باید «جنگ» چندده ساله به راه بیندازند، پیش خواهند برد. جنگهای آینده جنگ اپلیکیشنها و دانشنامههای آنلاین و سرویسدهندههای مخابراتی است! پس ترغیب جامعه ایرانی به پذیرش قوانین و ارزشهای سایبری «بنیاد ویکی»، «گوگل» یا «توئیتر» و «فیسبوک» و «یوتیوب» و امثال شرکتهای چندملیتی پشت پرده سرویسدهندههای مذکور راه خوبی برای گسترش و توسعه حاکمیت سایبری ایرانیان نیست، بلکه برخلاف منافع ملی نیز ارزیابی میشود.
خطر مهندسی اطلاعات
اما چرا «ویکیپدیا» حتی از گوگل و فیسبوک و یوتیوب نیز مهمتر است؟ مردم همچون محققان و دانشمندان آموزش «جستوجوگری در منابع آزاد» ندیدهاند، به همین منظور برای دریافت اطلاعات دقیق در یک موضوع به طور معمول به دهها منبع مختلف سرک نمیکشند و آسانترین راه را در پیش میگیرند! پس هیچ منبع اطلاعاتی نمیتواند رقیب خوبی برای یک «دایرهالمعارف آنلاین» باشد که مفاهیم و دادهها را دستهبندیشده و مرتب به زبان فارسی به آنها ارائه میدهد. دایرهالمعارفی که به نام «مردم» و بر اساس ارزشهای بنیادین خود در تغییر منابع اصیل، جزئیات و کلیات اطلاعات دریافتی جامعه فارسیزبانان را مهندسی میکند. مستندات این واقعیت نیز به حدی گسترده و در دسترس است که تاکنون هیچ کاربری آن را انکار نکرده است. با این احتساب میتوان «ویکیپدیا» را بزرگترین مانع در مسیر تحقق شعار غربی «اینترنت» ابزار «انتشار آزاد اطلاعات» و «دسترسی به منابع متنوع» به حساب آورد.
قانون یا توسعه نامحدود؟
اهمیت جلوگیری از دسترسی به منابع متنوع اطلاعات و ارائه اخبار گزینشی به مردم یک جامعه توسط دولت یا شرکتی خدماترسان در فضای سایبر به حدی زیاد است که حاکمیتها را راسا به درگیری با متخلفان وادار کرده است. به عنوان نمونه بهمنماه سال گذشته، رگولاتوری مخابراتی کشور هند که مسؤولیت قانونگذاری سایبری در این کشور را عهدهدار است، ارائه خدمات اینترنتی «رایگان» اما «محدود» فیسبوک به نام Free Basics و سرویسهای شبیه آن را ممنوع اعلام کرد و اظهار داشت اینگونه برنامهها از قوانین شبکه کشور آنها تخطی میکنند. مشکل اینجا بود که فیسبوک در این سرویس اینترنتی رایگان تنها امکان دسترسی به محتوای محدود برخی سایتهای خبری، انتشار ویدئو و... را به کاربر ارائه میکرد که مطابق نظر دولت هند به مهندسی اخبار و اطلاعات دریافتی اقشار فقیر جامعه هندوستان منجر میشد. البته این مشکل تنها به هند محدود نشد و برخی خدمات ارائه شده توسط اپراتور T-Mobile در آمریکا نیز با حکم دادگاه فدرال ممنوع شد. هندیها و آمریکاییها پس از ممنوع کردن سرویسهای مورد بحث هنوز به مردم خود «اینترنت رایگان» یا «سرویس مشابه» ارائه نکردهاند و به واسطه اعمال حاکمیت در فضای سایبری ملی خود با بحران «مقابله با فناوری» نیز مواجه نشدند! پس «قانون» برتر از «توسعه کور» است!
چانهزنی متقلبانه
«ویکیپدیا» مطابق ارزشها و قوانین خود تقریبا دادههای مرتبط با همه بخشهای زندگی ایرانیان را مهندسی میکند. از اطلاعات دینی و سبک زندگی گرفته تا تاریخ فتنه 88 و برجام و مبارزات فلسطینیها با اسرائیل و وقایع انقلاب اسلامی و زندگینامه شخصیتهای مطرح نظام و اتفاقات فراملی!
مدیران بنیاد ویکی مدعیاند هر کاربری میتواند برای اعمال نظر خود مبارزه کند اما حقیقت این است که در این مبارزه نابرابر، امکان چندانی برای تغییر ارزشهای حاکمیتی ویکی برای کاربران وجود ندارد. به همین دلیل است که روزها بحث ایرانیها برای بازگرداندن صفحه «عاشق مبارزه با صهیونیستها» که تاریخ ابداع این عبارت و صفحات آن را در شبکههای اجتماعی مختلف بیان میکرد، بینتیجه ماند، چرا که مطابق ارزشهای ویکی اصل این عبارت مبین «نفرتپراکنی علیه صهیونیسم» است.
تقریبا همه مخالفان نظام جمهوری اسلامی نیز همچون قهرمانانی آزادیطلب در «ویکیپدیا» معرفی شدهاند. ویکی برای حل این مشکل نیز از ایرانیان میخواهد مذاکره کنند و محتوای بیشتری به زبان فارسی تولید کنند اما آیا واقعا وضعیت موجود تنها حاصل سلیقه نویسندگان فعلی متون ویکی است و نظام در داخل کشور در اقلیت قرار گرفته و ملت برای روایت تاریخ انقلاب به «بیبیسی» و «هرانا» و روایتهای جعلی سایر سایتهای فیلتر شده مراجعه میکنند؟!
پازل نفوذ سایبری
«جامعه مدنی» یکی از 3 بخش مهم همایش جهانی «سران جامعه اطلاعاتی» یا WSIS است که در حوزه «حاکمیت اینترنت» هر ساله برگزار میشود. پیشتر «وطنامروز» این اجلاس را «باشگاه بازندگان سایبری» نامید، چرا که کشورهای فاقد برنامه حاکمیت سایبری در آن متعهد میشوند با تقویت NGOهای فعال در این حوزه، بخشی از وظایف حاکمیتی را به گروههایی خاص از جامعه واگذار کنند که در مواقع نیاز خود را «صدای مردم» معرفی میکنند. مدیریت خواستههای مردم در حوزه حاکمیت اینترنت، با همین بخش است و اعضا ترویج حاکمیت سایبری بیگانه را به عنوان بخشی ضروری از «توسعه فناورانه» از نظامات ملی خود طلب میکنند. در سند WSIS+10 که متناظر بر مفاد اجلاس تونس و ژنو تهیه شده، وزارت ارتباطات از جانب حاکمیت متعهد به تشکیل و تقویت جامعه مدنی و ترویج ارزشهایی همچون برابری جنسیتی، مفاهیم حقوقبشری، مبارزه با سانسور و فیلترینگ و... در جامعه ایرانی شده است. با این احتساب عجیب نیست که نام مرتبطان ایرانی پروژه «نزار ذکا» و برخی مدیران نفوذی متعهد به WSIS، در پشت صحنه برگزارکنندگان همایش اهواز و مروجان ویکیپدیا به عنوان ارائهدهنده انحصاری اطلاعات گزینشی به جامعه ایرانی به چشم میخورد! صحبت از تشکیلات مشترک «ن- ج» و «محسن- م» و پدرش است که از مسیرهای متنوع در حال جنگ با حاکمیت سایبری ملی ایرانیان هستند.
مذاکره ملت با بیگانه؟!
برخلاف آنچه در ایران میبینیم، هیچ حاکمیت مقتدری در جهان برای نگارش واقعگرایانه تاریخ گذشته و حال جامعه خود، ملت را به مذاکره با سرویسدهنده خارجی ترغیب نمیکند! کما اینکه اصلا چنین وظیفهای برعهده «مردم» نیست. پرواضح است که دعوت از مردم برای چانهزنی با حقوقبگیران فارسیزبان «بنیاد ویکی» و «حضور فعالانه» در این جنگ نابرابر و بیهوده، برای رسمیتبخشی به فعالیتهای سرویسدهنده خارجی است که بخوبی میداند مرزهای رسمی کشور در فضای سایبر را نقض کرده و به پایگاه رسمی ارائه اطلاعات ضدملی و ترویج گفتمان اپوزیسیون معاند تبدیل شده است. نقشه این است که تعداد مقالات فارسی ویکی زیاد شده و روایتهای کذب ضدملی به نام مردم ایران در جوامع فارسیزبان اصالت بیابد و پس از مدتی فیلترینگ چنین درگاهی منطقی نباشد.
ما هیچ اجباری برای تن دادن به قوانین و ارزشهای برآمده از حاکمیت سایبری بیگانه و دشمن نداریم و بسادگی میتوانیم سرویسهای نامطلوب را همچون سایر کشورهای مقتدر حذف، قطع موقت یا کنترل کنیم. در نبود دایرهالمعارف آنلاینی که مانع جریان آزاد اطلاعات در کشور شده، فضا برای رقابت و رشد و توسعه سرویسدهندههای بومی فراهم میشود و فرصت مهندسی تاریخ ایرانیان از بنیادی که یک سر آن به ارتش هاسبارای صهیونیستها متصل است و سر دیگر آن در برنامه دیپلماسی عمومی آمریکاست، سلب میشود. حاکمیت سایبری را جدی بگیریم و نتیجه ساختارسازی حاصل از امضای اسناد و دستورالعملهای ضدملی توسط مدیران نفوذی در جامعه ایرانی را با چشم باز ببینیم!