با توجه به سوابق و افتخارات A.B KKrongard و نزدیکی او به سازمان CIA از یک سو و مدیر عاملی او در Deutsche Bank از سوی دیگر، باید تخلفات مالی الکس براون، سرمایهدار این بانک در بازار بورس از دید مدیرعامل این بانک و مشاور ارشد CIA مخفی نمیماند و او زودتر از ماموران FBI و گروه تحقیقات IOSCO، گزارش مفصلی از گردش مالی بانک در اختیار مقامات دولتی قرار میداد، اما چنین نشد و به طرز مرموزی تحقیقات کمیسیون امنیتی سهام (IOSCO) بی هیچ دستاوردی در نیمه راه رها شد و FBI از تحقیق و بررسی بیشتر در این زمینه دست کشید. پیگیری نقل و انتقالات مالی میان بانکها، برای سازمانهایی نظیر FBI و IOSCO کار دشواری نیست، چرا که تمام این مبادلات از طریق 2 موسسه بزرگ دولتی به طور رسمی پیگیری و ثبت میشود، اما وارد شدن FBI و IOSCO به حریم امن Deutsche Bank باعث برملاشدن تمام نقل و انتقالات سری پولهایی میشد که فقط CIA، مشاور ارشد این سازمان، A.B Krongard و Alex Brown، سهامدار اصلی این بانک از آن اطلاع داشتند.
فصل چهارم؛لطف و بخشش یا انتقام؟
زمان: غروب 11 سپتامبر
مکان: کاخ سفید
جورج دبلیو بوش، روزی پرخطر را پشت سر گذارده است و حالا نوبت آن رسیده که در مقام رئیسجمهور آمریکا با پیام خود مردم را دلگرم و به آرامش دعوت کند. بوش با لحنی عرفانی و کلامی شمرده پیام تلویزیونی خود را این طور آغاز میکند:«هدفگیری و حمله به آمریکا برای آن است که ما درخشانترین چراغ آزادی و فعالترین خالق فرصتهای
پرارزش در جهان هستیم. ملت ما امروز یکی از پلیدترین صورتهای ممکن از خطاهای انسانی را شاهد بود و آن را با بهترین رفتار آمریکایی پاسخ گفت: با شهامت و از خودگذشتگی گروههای نجات، با گذشت و فداکاری افراد گمنامی که با اهدای خون خود و...، برای شناسایی عاملان این اعمال غیرانسانی، تحقیقات آغاز شده است. برای دستگیری و محاکمه مسببان این حادثه، خواستهام که تمام امکانات اطلاعاتی و قضایی بسیج شوند.
از نظر ما هیچ تفاوتی میان عاملان مستقیم این حادثه با کسانی که به نوعی به آنها یاری رساندهاند، نیست. امشب از شما تقاضا دارم تا برای قربانیان و بازماندگان عزادار این حادثه دعا کنید. دعا کنید برای کودکانی که دنیای آرام آنها از هم پاشیده شده، دعا کنید برای کسانی که حاشیه امن زندگی آنها مورد تجاوز قرار گرفته است. امیدوارم آنها با پشتگرمی به حمایت او که از همه ما قدرتمندتر و تواناتر است، آرامش خود را بازیابند. همان طور که در نیایش
بیست و سوم از کتاب مقدس آمده، حتی آن زمان که در میان درهای از مرگ و تاریکی قدم میگذارم، چون تو مرا هدایت میکنی از هیچ چیز هراسی به دل راه نمیدهم. اکنون، تمام مردم آمریکا با هر مرام و مذهبی که دارند، با خواست و تصمیم ما در دفاع از آزادی و اجرای عدالت با ما همراه و متحدند. ما بارها دشمنان خود را به پای میز محاکمه کشاندهایم و این بار نیز چنین خواهیم کرد. ما این روز را فراموش نخواهیم کرد، کمین در دفاع از آزادی. تا آنجا که عدل و انصاف اجازه میدهد، به پیش خواهیم رفت. متشکرم، شب خوش و خدا آمریکا را حفظ کند».
اگر چه محتوای پیام بوش دعوت به وحدت و همکاری بود و بیشتر اطرافیان رئیسجمهور، حول محور اولین و تنها فرضیه FBI مبنی بر گناهکار بودن اسامه بنلادن به توافق رسیده بودند، لیکن نسبت به نحوه برخورد با بنلادن و سازمان القاعده، اختلاف نظرهایی بین 2 جناح میانه رو و تندرو کابینه بوش به وجود آمد. کالین پاول و هارسلتون، رئیس ستاد مشترک سابق از جناح میانه رو بر این عقیده بودند که در برخورد با القاعده و بنلادن باید همان سیاست برخورد بیل کلینتون (رئیسجمهور سابق) در سال 1998 را در پیش گیرند. در سال 1998، پس از حمله القاعده به 2 پایگاه آمریکایی واقع در دارالسلام و نایروبی، کلینتون دستور داد پایگاههای آموزشی القاعده در افغانستان و مجموعه داروسازی الشفا در سودان هدف قرار گیرند. این اهداف توسط موشکهای تاماهاوک و از طریق زیردریاییهای مستقر در دریای عمان در هم کوبیده شدند. گروههای تندرو در دولت بوش، پیشنهاد وزیر خارجه را نپذیرفتند؛ به نظر آنها حملات محدود موشکی به پایگاههای القاعده کارساز نبوده و به همین دلیل آنها توانستند بار دیگر علیه ما اقدام کنند.
ادامه دارد