سرمربی چلسی در آستانه قهرمانی تیمش در لیگ برتر رویکرد متفاوتی یافته است. میگویند همه داستانهای بشری گفته شده و هر آنچه از زبانی به شکلی نامکرر شنیده میشود، بیان نوع دیگر همان قصههای قدیمی است وگرنه اصولا داستان جدیدی وجود ندارد! داستانهای تاکتیکی فوتبال هم از این قاعده مستثنا نیستند. همه تاکتیکها رو شده و البته اینجا برخلاف سایر ژانرها نه تنها قصههای قدیمی به شکل دیگری گفته میشود، بلکه گاهی همان قصههای قدیمی بار دیگر به داستان روز تغییر ماهیت میدهد.
روزهای پایانی خوب
کونته به چلسی رفت و پس از 3 پیروزی ابتدایی با 2 شکست و یک تساوی، داد لندنیها را درآورد. یکی از آن 2 شکست، آنتونیو و چلسی را به خودشان آورد. تحول تاکتیکی کونته دقیقا از دقیقه 55 داربی لندن مقابل آرسنال شروع شد؛ آلونسو جای فابرگاس وارد بازی شد تا کونته رسما تیمش را با همان شیوه معروف 2-5-3 به مصاف رقیب بفرستد. در حال حاضر هیچ تیمی به اندازه چلسی از 2-5-3 استفاده درست نمیکند. تیم قبلی که با این شیوه نتیجه میگرفت را یادتان هست؟ بله! یوونتوس کونته. سرمربی به قول پیرلو دو زنه فوتبال اروپا، ابتدای فصل در چلسی بازی با 4 دفاع را آزمایش کرد اما وقتی دید با این شیوه مقابل تیمهایی با توانایی بالای پرس نتیجه نمیگیرد، آرمانگرایی را کنار گذاشت و داوید لوئیس، آزپیلیکوئتا و کیهیل را به عنوان 3 مرد اول خط دفاعی برگزید. لوئیس با اعتماد به نفس خاصی مرکز خط دفاعی را رهبری میکند و 2 مدافع دیگر، کنار او خیلی خوب حرکت میکنند. تازه این آزپیلیکوئتایی که در کنارهها خیلی خوب کارش را انجام میدهد، سالها در مرکز خط دفاعی بازی کرده و میتواند به وقت لزوم در این منطقه برتری عددی به وجود بیاورد. انگار با این وضعیت جان تری باید هرچه زودتر خداحافظی کند و ایوانوویچ هم جایی را برای پایانی آبرومند انتخاب کند. به یک خط جلوتر برویم. موزس و آلونسو در نقش بالهای تدافعی آنقدر به کنارههای تیمشان قدرت دادند و توجه مهاجمان حریف به آنها جلب شده که آزار براحتی میتواند در وسط زمین هنرهایش را نشان دهد. پس استحاله بازیکن بلژیکی را باید ناشی از همکاری موزس و آلونسو دانست. وسط زمین کانته هم «ماکهلهلهوار» جای 2 بازیکن دوندگی دارد. او و ماتیچ هماهنگی خاصی را برقرار کردهاند پس کونته حق دارد به فابرگاس بازی ندهد. در خط حمله، کاستا خیلی درخشان است اما اگر پشت سرش آزار را نداشت، چه اتفاقی میافتاد؟ کافی است بدانید مرد بلژیکی به جبران یک سال گل نزدن، 4 بازی پشت سرهم گل زد و گل فوقالعادهاش به ساوتهمپتون هم که قطعا از یاد کسی نرفته است. در سیستم کونته خیلی نیازی نیست ادن به عقب بازگردد اما اگر بخواهد هم با توجه به سرعتش به بهترین شکل این کار را انجام میدهد. آخرین قطعه این پازل زیبا، پدرو است؛ بازیکنی کمتر دفاعی و بیشتر خلاق که دوباره همان بازیکن سابق بارسلونا شده و ویلیان تکنیکی را نیمکتنشین کرده است. درخشانترین نمونه این تعاریف از چلسی، قطعا بازی با تاتنهام نبود. دلهعلی 2 تا گل زد تا چلسی پس از 13 پیروزی شکست بخورد. چلسی از وقتی برای نخستینبار پس از فصل رویایی 2015-2014 به صدر جدول لیگ برتر آمد، نهتنها پایین نیامده بلکه مدام در حال بهتر شدن به لحاظ سبک بازی است. آبیها با مرد سختکوش روی نیمکتشان، فعلا در صف اول گریز سالم از این مهلکه قرار دارند.
سبک برنده
با این میزان روحیه جنگجویی، کونته در لیگ برتر انگلیس و در حضور مربیانی مثل کلوپ، پوچتینو، گوآردیولا، ونگر و مورینیو هم کم نیاورده و با اختلاف تیمش را در صدر جدول قرار داده است. سبک او در حالت کلی شبیه سبک پرفشار و پرپرس کلوپ و گوآردیولاست اما در نوع اجرا تفاوت دارد. کونته از بازیکنان کناری بهترین بهره ممکن را میبرد و این بازیکنان مانند عناصر اضافی به تیم رقیب فشار میآورند. آنتونیو مانند لیورپول تیم سریعالانتقالی ندارد اما خیلی خوب توانسته با عناصر قدرتی، جنگهای میانه میدان را به سود خودش خاتمه دهد و به همین دلیل میبینیم بالاترین میزان بردن جنگهای میانه میدان از آن بازیکنان تیم سرمربی ایتالیایی است. کونته مربی، ادامه همان کونته بازیکن محسوب میشود؛ همانی که هیچ جنگ تن به تن در میانه میدان را نمیباخت. در نخستین فصل مربیگری در یوونتوس کاری کرد که از فصل 1992-1991 در سری A سابقه نداشت؛ قهرمانی بدون باخت در لیگ. در سومین فصل او و تیمش رکورد بیشترین امتیاز در تاریخ سری A را شکستند و سرانجام در تیمملی ایتالیا هم یک ستاره جوان عرصه مربیگری را رهبر گروهی نهچندان پرستاره دیدیم. شاید بهترین توصیف درباره او از زبان خودش در مصاحبه چندی قبل با گاتزتادلواسپورت به کار رفته است: «من به نظم و انضباط علاقه زیادی دارم و به نظرم در هر تیمی باید نظم به عنوان یک قانون به اجرا درآید».