printlogo


کد خبر: 173494تاریخ: 1395/12/26 00:00
بیداری آن هم بدون هذیان‌گویی

محمد امینی: در سیستم‌های انتخاباتی، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های سیاستمداران همواره این است که وضعیت انتخاب‏شان در دوره بعد چگونه خواهد بود. درصدی از پتانسیل یک چهره سیاسی که مقامی را از راه انتخابات تصاحب کرده است همواره همین است. البته با فرض این مساله که در شرایط عادی هر سیاستمداری علاقه‌مند است در قدرت بماند و لذا گریزی از این وضعیت در سیستم‌های انتخاباتی نیست. این عدم قطعیت بالا در استمرار تسلط یک جریان سیاسی بر قدرت، خود نوعی کنترل و تعادل برای قدرت است. به اینگونه که هر کنشگر سیاسی که اصول عقلانی محاسبه را پذیرفته است، بین منفعت طولانی کمتر و منفعت کوتاه بزرگ‌تر، گزینه اول را انتخاب خواهد کرد. گزینه اول یعنی مرتکب نشدن بسیاری از انواع سبک‏سری‌ها در عالم قدرت برای دوام طولانی‌تر در قدرت سیاسی! یکی از این سبک‏سری‌ها وعده‏های بی‌حساب و کتابی است که به رأی‏دهندگان از جانب سیاسیون داده می‌شود. وعده‌های نامناسبی که سیاسیون زبده از پرداختن به آنها پرهیز می‌کنند. به عبارت دیگر وعده‌های این نوع سیاسیون در برگیرنده درصد زیادی از کلیات است. ورود به جزئیات خاصه در مواردی که احاطه‌ای به همه جوانب آن وجود ندارد در اصل به معنی ساختن پاشنه‌های آشیل برای روزهای پس از رای آوردن است. این گزاره این فرض را در خود مستتر دارد که درصد قابل توجهی از پاسخگویی منتخبان و همچنین مطالبه رأی‌دهندگان، وجود خواهد داشت و اگر اینگونه نباشد، حرف‌های انتخاباتی می‌تواند هر شکلی به خود بگیرد تا دوباره موعد انتخاب مجدد برسد و در این روزهایی که دوباره رای رای‌دهندگان اهمیت می‌یابد، سیاسیون باید به فکر چاره باشند و در این شرایط چاره کار زیاد سخت نخواهد بود. اما در روزگار کنونی داشتن این شرایط تقریبا غیرمحتمل است و از پاسخگویی گریزی نیست. رسانه‌ها و امکانات رسانه‌ای به حدی رشد کرده‌اند که تحت هیچ شرایطی نمی‌توان سخنی را نادیده گرفت. دیگر هیچ سیاستمداری نمی‌تواند حتی خود را به خواب هم بزند.
رهبر حکیم انقلاب روز چهاردهم خرداد 92 خطاب به نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری نکات کلیدی را بیان کرده‌اند.

ایشان می‌فرمایند: «من به نامزد‌‌های گوناگون عرض می‌کنم جوری حرف بزنید‌‌ که اگر د‌‌ر خرد‌‌اد‌‌ سال آیند‌‌ه نوار امروز شما را جلوی خود‌‌تان گذاشتند‌‌ یا پخش کرد‌‌ند‌‌، شرمند‌‌ه نشوید‌‌؛ جوری وعد‌‌ه بد‌‌هید‌‌ که اگر چنانچه آن وعد‌‌ه را بعد‌‌ا به رخ شما کشید‌‌ند‌‌، مجبور نباشید‌‌ تقصیر را گرد‌‌ن این و آن بگذارید‌‌ که نگذاشتند‌‌، نشد‌‌. کاری را که می‌توانید‌‌ انجام د‌‌هید‌‌، وعد‌‌ه بد‌‌هید‌‌».
این یعنی در جمهوری اسلامی نمی‌شود وعده داد و از پاسخگویی به آن طفره رفت. البته وعده‌های کلی و مبهم این ویژگی را دارند در همه شرایط بتوان مدعی بود که به آنها عمل شده است. اینکه یک مسؤول بلندپایه معتقد است که به خاطر وعده‌هایی که به ملت داده است خجالت‌زده نیست، از این واقعیت ناشی می‌شود که وعده‌ها وعده‌هایی کلی بوده‌اند و براحتی می‌توان در هر شرایطی مدعی بود که محقق شده‌اند. اما آیا واقعا همه وعده‌هایی که جناب حسن روحانی به مردم داده‌اند وعده‌هایی کلی و مبهم بوده‌ است؟ یا اینکه وعده‌های عینی و قابل سنجش نیز در میان آنها وجود داشته‌ است؟ پاسخ به شکلی بدیهی مثبت است. بدیهی از آن جهت که ما فرض را بر آن قرار می‌دهیم که خواننده محترم خود تا حدود قابل قبولی در جریان رویدادهای انتخاباتی سال 92 بوده است. علاوه بر این مساله باید به رویه‌ای که جناب روحانی در رقابت‌های انتخاباتی خود داشتند نیز اشاره کنیم. حسن روحانی و جریان‌های سیاسی که در اطراف او به اجماع رسیده بودند یک ساختار ساده و دووجهی از آنچه در آینده قصد اجرای آن را داشتند بیان می‌کردند. وجه اول، تغییر مدیران و کنار گذاشتن نیروهای بی‌کفایت و وجه دوم، حل کردن مناقشه هسته‌ای کشور را شامل می‌شد. در این شرایط ترسیمی کار در آینده برای حسن روحانی بسیار ساده می‌نمود. به شکلی که در ذهن آنها چنین شرایطی ترسیم می‌شد: با حل کردن سریع پرونده هسته‌ای، تحریم‌ها به سرعت برداشته می‌شود و جریان فروش نفت به روال سابق خود بازمی‌گردد و همچنین با تغییر اساسی رویه‌های سیاسی داخلی تمایل سرمایه خارجی برای ورود به کشور بیشتر شده و این در کنار درآمد‌های نفتی منابع بسیاری برای ما به ارمغان خواهد آورد. بر همین اساس است که شاهد وعده‌های تغییر و بهبود در 100 روز بودیم. روحانی می‌گفت با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید موانع تولید ملی به سرعت برداشته می‌شود و فقط با تسهیل شرایط گردشگری خارجی 4 میلیون شغل ایجاد خواهد شد.
این ساده‌سازی به سرعت پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید دنبال شد. شتاب غیرموجه دولت در جریان مذاکرات هسته‌ای و غفلت از جزئیات، ناشی از همین رویکردی است که توضیح دادیم. شرایط باید سریعا به مرحله‌ای می‌رسید که فروش نفت افزایش یابد و دلارهای نفتی براحتی وارد کشور شود. آنچه اما در عمل اتفاق افتاد تا حدود زیادی با این روند ساده ترسیمی تفاوت داشت. تحریم‌های لجستیکی برطرف شد- که مهم‌ترین آنها تحریم فروش نفت بود- ولی ساختارهای تنبیهی وزارت خزانه‌داری آمریکا در قالب بالا نگه داشتن ریسک معامله با ایران، به قوت خود باقی ماند و حتی احاطه اوفک بر مراودات مالی با ایران به سطحی بیشتر از برجام ارتقا یافت. محقق نشدن رویاهای تیم روحانی در جذب سرمایه خارجی و همچنین عدم امکان جریان طبیعی پول نفت به داخل کشور از تبعات بقای این ساختارهاست. در این شرایط است که دولت روحانی در این زمینه خلع سلاح شده است و بدون انقباض در هزینه‌های جاری دولت (که تبعات سیاسی و اجتماعی بسیاری دارد) به گسترش درآمدهای مالیاتی و منتقل کردن فشار انقباض مالی به بودجه عمرانی، مبادرت کرده است. این به‌دنبال خود ناتوانی دولت را در عمل به بسیاری وعده‌های کوتاه‌مدتش به‌دنبال داشته است. حتی تاکیدات روحانی بر ضرورت افزودن یارانه کالایی در کنار یارانه نقدی جز در یک مورد و آن هم به شکلی بسیار زننده، محقق نشد. با این اوصاف، روحانی معلوم نیست بر چه اساس از عدم خجالت‌زدگی خود در برابر مردم سخن می‌گوید. شاید او خود را محق می‌داند و شاید در نهایت تقصیر را به گردن برآورده نشدن انتظاراتش از برجام خواهد انداخت! چیزی که به نظر بسیار غیر محتمل می‌آید، چرا که روحانی هنوز قویا از برجام و نتایجش دفاع می‌کند و انتقادات از آن را از سر نادانی(!) و لجاجت منتقدان می‌داند. پس در شرایط رکود کنونی و تنگی عرصه بر مردم، دلیل خجالت‌زده نبودن ایشان از ملت چیست؟ گفتیم که در این روزگار حتی نمی‌شود سیاستمداری خود را به خواب بزند، بیداری کم‌هزینه‌ترین راه برخورد با بار مسؤولیت کج شده است. بله! بیداری آن هم بدون هذیان‌گویی.


Page Generated in 0/0080 sec