printlogo


کد خبر: 173495تاریخ: 1395/12/26 00:00
مدیریت بی‌تدبیر سوار بر موج احساسات

رضا  مشتاقی: 1- کوله‌بری بدون تردید یک آسیب اجتماعی است؛ اشتغال از سر ناچاری به کاری موقت، پرمشقت، آسیب‌زا و کم‌درآمد که اگر در حین کار به آسیبی نینجامد، در کوتاه‌مدت و بلند‌مدت دمار از روزگار شاغلانش در خواهد آورد. کوله‌بری آسیبی است که گریبانگیر عده‌ای از شهروندان شده است. آمار این شهروندان بنا به اظهارات خضری، نماینده مردم پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی، بالغ بر 17 هزار نفر است. آمار واقعی و تعداد کسانی که گاه به گاه به این کار اشتغال پیدا می‌کنند می‌تواند به مراتب بیشتر باشد.
2- از نظر حقوقی هم کوله‌بری شغلی موافق موازین نیست. از اینکه ماهیتا کوله‌بران بازیچه دست قاچاقچیانند که بگذریم، کوله‌بری در تضاد صریح با موازین قوانین و مقررات کار- البته اگر بتوانیم کوله‌بری را یک شغل به حساب بیاوریم- و اصول قانون اساسی است. به عنوان مثال، بند 12 اصل سوم قانون اساسی بر «پی‌ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف کردن هر نوع محرومیت» تاکید دارد. اصل بیست و هشتم دولت را موظف کرده است «برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل» ایجاد کند. در اصل چهل و سوم قانون اساسی نیز دولت مکلف شده است «برنامه اقتصادی کشور را از لحاظ ساعت، محتوا و شکل کار به گونه‌ای تنظیم کند که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت در رهبری اجتماع و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد همچنین دولت باید مانع بهره‌کشی از کار دیگری شود». در ایران امروز بسیاری از ارباب مشاغل از این حقوق اساسی‌شان محرومند ولی کوله‌بران را شاید بتوان مصداق اعلای  این محرومیت دانست.
3- نکته بعدی اینجاست که کوله‌بری اساسا نه به دلیل یک عارضه طبیعی مثل نبود راه مناسب، بلکه به علت ممنوعیت قانونی ورود کالاهای حمل شده توسط کوله‌بران به وجود آمده است و در صورت وجود نداشتن این ممنوعیت‌ها، کوله‌بران می‌توانند از راه‌های متعارف و با وسیله‌های نقلیه این کالاها را به داخل کشور منتقل کنند.
تسهیل شرایط کار برای کوله‌بران و در عین حال کوله‌بر نگه داشتن آنها، به این معنی است که «ما مشکلی با وارد کردن کالاهای قاچاق توسط شما نداریم اما می‌خواهیم شما همچنان برای این کار رنج بکشید ولی این رنج کمتر بشود» که به عقل سلیم غریب می‌آید.
4- رسول خضری، نماینده پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی، یکشنبه 22 اسفند ماه در یک نشست خبری، توضیحاتی را درباره نتایج بررسی‌های کمیته حقیقت‌یاب مجلس در موضوع کوله‌بر‌ها به اصحاب رسانه ارائه داد. از جمله‌ نکاتی که توسط وی مطرح شد، قول مساعد وزیر کار بر بیمه تامین اجتماعی کردن کوله‌بران از نیمه دوم فروردین سال آتی بود.
بیمه شدن شهروندان نه‌تنها محل ایراد نیست، بلکه وظیفه‌ای است که مغفول ماندن آن تا به امروز باید موجبات شرمساری یکایک مسؤولان باشد. اصل بیست و نهم قانون اساسی نیز دولت‌ها را مکلف کرده تا خدمات تامین اجتماعی را برای «یک یک افراد کشور تامین کنند». وظیفه‌ای که به نحو بایسته به آن عمل نشد، تا آنجا که امروز خبر بیمه شدن گروهی از شهروندان، یک دستاورد به حساب بیاید.
5- اما در ادامه خضری نکات دیگری را مطرح می‌کند که موجب نگرانی است. خضری در طول سخنرانی و در عنوان کردن برنامه‌هایی که در ادامه قرار است مبنای عمل قرار گیرد، همچنان از این شهروندان با نام کوله‌بر یاد می‌کند. گویی کوله‌بری شغلی است رسمی که قرار است ادامه داشته باشد. وی امید می‌بخشد که دست دلالان از فعالیت‌های کوله‌بران کوتاه خواهد شد و وعده می‌دهد معابر مورد استفاده کوله‌بران مناسب‌سازی خواهد شد.
از سخنان و ادبیات یادشده چنان برداشت می‌شود که کوله‌بری به رسمیت شناخته شده است و به عنوان یک شغل پذیرفته شده است. لیکن قرار است شرایط آن بهبود و تسهیلاتی برای شاغلان به آن اختصاص داده شود.
این اشتباهی است راهبردی در مواجهه با کوله‌بری. کوله‌برها به عنوان یک انسان دارای حقوق و کرامت باید به رسمیت شناخته شوند، نه به عنوان شاغلانی که یخچال و ماشین لباسشویی و تلویزیون خانه من و شما را به کول می‌کشند و از این رهگذر نانی به خانه می‌برند و ما هم مرحمت کرده، اندکی کارشان را تسهیل می‌کنیم.
کوله‌بری شرایط یک شغل مناسب را ندارد و باید جایگزین شود، نه اینکه به آن رضایت دهیم.
6- بزرگ‌ترین اشتباهی که از سوی یک دولتمرد در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی می‌تواند صورت پذیرد، رضایت دادن به آن آسیب و کنار آمدن با آن است. این گزاره به مفهوم لزوم اقدام دفعی، هیجانی و ضربتی نیست. خیر! مشکلاتی که در گذر سال‌ها به وجود آمده‌اند، به یک شب از بین نخواهند رفت. چه بسا با اقدامات ضربتی، اوضاع بدتر هم شود ولی از مشاهده اقداماتی که صورت می‌گیرد، باید چشم‌انداز حل مشکل مشخص باشد. نباید سخنان و رفتار‌ها و برنامه‌های دولتمردان، چنان باشد که برداشت شود این آسیب پذیرفته شده است و قصد داریم با آن کنار بیاییم و صرفا تلطیفش کنیم. مردمان آسیب‌دیده هم باید بسوزند و بسازند.
در مواجهه با آسیب‌ها باید به دنبال درمان بود. استفاده از مُسکن صرفا برای مدت موقت و به منظور آماده شدن جهت درمان جایز است. در غیر این صورت، مُسکن به مخدر بدل می‌شود و ما به رنج دیدن انسان‌ها عادت می‌کنیم.
در مواجهه با چنین مسائلی نباید نگاه سیاسی داشت یا در یک رویکرد پوپولیستی صرفا بر موج احساسات سوار شد و هرگاه عارضه‌ای پیشامد کرد دست به رفتارهایی برای تشفی خاطر افکار عمومی زد، بدون آنکه به دنبال حل اساسی مشکل بود. رفتارهایی بعضا خلاف قانون از جنس پرداخت خسارت بیمه به کارگران بیکار شده پلاسکو که از اول بیمه نبوده‌اند! یا همین ماجرای اخیر برای کوله‌برها و مواجهه پوپولیستی با آن....
اساسا مساله نه کوله‌بران مستضعف‌اند و نه کارگران بیکار شده ساختمان پلاسکو؛ این اقشار ممکن است در هر دوره‌ای به کمیت‌های مختلف و اشکال مختلف وجود داشته باشند، مساله این است که ساختار کلی دولت باید در راهبردهای کلان خود برای مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم اقدامی صورت دهد که ما با پدیده‌هایی از جنس کوله‌بری مواجه نباشیم، نه آنکه در بزنگاه‌ها با مُسکن‌هایی به میدان بیاییم و به آن اکتفا کنیم!


Page Generated in 0/0066 sec