printlogo


کد خبر: 173628تاریخ: 1396/1/15 00:00
ترس و تردید از قرار گرفتن در مرز واقعیت

محمد  زعیم‌زاده: به نظر می‌رسد در فاصله کمتر از 45 روز تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، در میان مشاوران و نزدیکان دولت یازدهم برآورد دقیقی درباره موقعیت دولت در آرا و افکار عمومی وجود ندارد، در واقع با اندکی دقت در خروجی کنش سیاسی دولتمردان و گفتار و رفتار آنها براحتی می‌توان گفت تکلیف دولت در آستانه انتخابات درباره نگاه مردم نسبت به عملکردش روشن نیست.
شاید گذر زمان و شیفت طبیعی موقعیت دولت از اپوزیسیون شرایط حاکم به پوزیسیون، کار را به نقطه‌ای رسانده است که 2 مولفه «ترس» و «تردید» مهم‌ترین مولفه‌های نگرشی دولت در برداشت از شرایط موجود در افکار عمومی باشد. حمیدرضا جلایی‌پور از حامیان دولت درباره جایگاه دولت در افکار عمومی می‌گوید: «اگر سال ۹۶ را با سال ۹۲ که روحانی پیروز شد مقایسه کنیم، باز مشکل رای جمع‌کردن برای روحانی خود را نشان می‌دهد. رای جمع‌کردن برای روحانی در شرایط کنونی کار سختی است، دعوت از مردم خصوصا از اقشار ضعیف برای رای دادن به روحانی کار سختی است».
جلایی‌پور پایه نگرانی خود را نظرسنجی انجام‌شده‌ای می‌داند که در آن، وضع روحانی خوب نبوده است: «توجه به نتایج نظرسنجی اخیر هم این نگرانی را تایید می‌کند. وجه خوب این نظرسنجی این است که تهرانی‌ها اقلا 60 درصد در انتخابات شرکت می‌کنند اما رای به روحانی 27 درصد بوده که کم است. در ترمینال جنوب و مترو (که اقشار متوسط و متوسط به پایین بیشتر حضور دارند) وضع روحانی خوب نبوده است».
جالب این است که حمیدرضا جلایی‌پور تیر ماه 95 اعتقاد داشت «رأی جریان مقابل ما (منتقدان روحانی) حدود ۴ میلیون و رأی آقای دکتر روحانی ۲۲ میلیون است و کسب این تعداد رأی برای ما آسان است و ما مشکلی در این زمینه نداریم.» اما به نظر می‌رسد دولت نسبت به این حس واقعی و البته تا حدودی ترسناک تاکنون روال و رویه منطقی و چارچوب‌مندی نداشته است. اینکه مسؤولان ارشد دولت وسط خیمه سنگین رکود بر کشور حرف از پایان رکود و رشد نجومی در اقتصاد بزنند و همزمان مراکز معتبر و رسمی از نجومی شدن نرخ بیکاری و رکوردشکنی دولت در این زمینه سخن بگویند یا اینکه وسط مشکلات عدیده اقتصادی مسؤولان دولتی بگویند وعده‌های‌شان عملی شده و شرمنده نیستند یا بدترین پرسش را سوال از موفقیت دولت در اقتصاد مقاومتی بدانند یا علت ناکارآمدی‌های عدیده در خوزستان را نزول عذاب الهی بدانند یا افزایش نرخ جویندگان کار را نشانه امیدواری بدانند؛ اینها همه و همه نشانه دور بودن مسؤولان ارشد دولت از نبض افکار عمومی جامعه است. اما از سوی دیگر نگاه به برخی پژوهش‌های دقیق میدانی که آرای منفی جناب روحانی را تا حدود 40 درصد تخمین می‌زند یا اندکی تامل در برخی تحلیل‌ها و داده‌پردازی‌های آماری که بعضا از جانب منابع نزدیک به دولت کار شده است، تردید و ترس و البته  شتاب‌زدگی را در رفتار دولت سبب می‌شود.
شاید با استناد به همین آمارهاست که دولت تصمیم گرفته با تمام انرژی،  همه آنچه تا دیروز کفر ابلیس و مصداق پوپولیسم می‌دانست و به آنها فحش می‌داد، به یکباره بخشنامه و اجرایی کند؛ سهام عدالت  که توسط عده‌ای رشوه ملی توسط دولت قبل خوانده می‌شد توجیه اقتصادی پیدا کرده و در دستور کار دولت قرار گرفته یا در میان رنج فراوان مردم خوزستان از گرد و غبار و بی‌آبی و بی‌برقی، دولت تصمیم می‌گیرد در پاسخ به عذاب الهی نازل شده، با اقدامی کریمانه(!) در ماهی که در بسیاری از روز‌ها برق خوزستان قطع بوده است، هزینه برق مصرفی را هبه کند یا هنوز زمان تبلیغات انتخابات فرا نرسیده، در و دیوار کل شهر‌های کشور با هزینه دولت با بنر بنفش پوشیده شود که چه نشسته‌اید که دولت فلان کرده است و بهمان و... جالب اینجاست حتی خود حامیان دولت هم می‌دانند ادامه این روند خیلی در پروسه انتخابات کارگر نمی‌افتد و بیشتر برای خود دولت جنبه روحی - روانی دارد و حتی ممکن است در نتیجه اثر عکس بگذارد؛ مثلا سخنگوی دولت اصلاحات در توصیه‌ای به جناب روحانی می‌گوید: آقای رئیس‌جمهور! افتتاح پروژه‌ها توسط شخص جنابعالی در 2 ماه پیش ‌رو تاثیر مثبتی بر افکار عمومی نخواهد داشت.
خلاصه! هرچه هست، به نظر می‌رسد در میان خوش‌خیالی برخی مشاوران جناب روحانی، برخی دیگر بشدت نگران اوضاع هستند اما همان اندکی هم که در مرز واقعیت قرار دارند، در موضع انفعال هستند و راهی موثر برای عبور از این شرایط نمی‌شناسند.


Page Generated in 0/0058 sec