گیوم بلگه: رئالمادرید و بارسلونا امشب در الکلاسیکویی که میتواند سرنوشت قهرمانی این فصل لالیگا را تعیین کند، در سانتیاگوبرنابئو مقابل هم قرار میگیرند. به این بهانه یادی میکنم از 5 الکلاسیکوی محبوبم در قرن بیستویکم.
5- چهار الکلاسیکو در 3 هفته (آوریل تا مه 2011)
نه یکی، نه دو تا، نه سهتا، بلکه چهار تا الکلاسیکو در کمتر از 3 هفته. رئال مادرید و بارسلونا در مقطع پایانی فصل 2011-2010 اول باید در لیگ مقابل هم قرار میگرفتند، بعد در فینال کوپادلری و بعد در 2 بازی رفت و برگشت نیمهنهایی چمپیونزلیگ.
از این 4 بازی رئال فقط یکی را برد، فینال کوپا دلری را با ضربه سر کریستیانو رونالدو. سرخیو راموس به قدری از این قهرمانی هیجانزده شده بود که در مراسم جشن سوار بر اتوبوس سرباز در خیابانهای مادرید جام از دستش افتاد و زیر چرخ اتوبوس رفت.
با اینکه مادرید این نبرد را برد اما در نهایت پیروز جنگ بارسا بود. پیش از فینال جام حذفی 2 تیم در لیگ، با 2 پنالتی از لیونل مسی و رونالدو به تساوی یک -یک رسیدند، نتیجهای که باعث شد 8 امتیاز اختلاف بارسا با رئال در صدر جدول لالیگا حفظ شود. بعد نوبت به نیمهنهایی چمپیونزلیگ رسید. بارسا در بازی رفت در برنابئو با 2 گل رئال را شکست داد، بازیای که پپه در آن اخراج شد و مسی آن گل به یاد ماندنی را با جا گذاشتن نصف رئالیها زد. در بازی برگشت هم در نوکمپ بارسا گل اول را توسط پدرو زد تا گل تساوی مارسلو هیچ کمکی به رئالیها برای رسیدن به فینال نکند.
4- تحقیر شدن رئال در برنابئو (مه 2009)
بارسا با پیروزی فراموشنشدنی 6 بر 2 در برنابئو عملا قهرمانی لالیگا را با ایجاد فاصله 7 امتیازی در فاصله 4 هفته به پایان فصل از آن خودش کرد. آنچه شاید درباره این بازی فراموش شده باشد این است که پیروزی بزرگ بارسا در خانه رئال بین 2 بازی رفت و برگشت مقابل چلسی در نیمهنهایی چمپیونزلیگ به دست آمد، جایی که بارسا در نهایت به فینال صعود کرد و در آنجا در استادیوم المپیک رم منچستریونایتد را با 2 گل شکست داد. تحقیر رئال در برنابئو قدمی بلند برای رسیدن به سهگانه رویایی پپ گواردیولا بود و در کنار پیروزی 5 بر صفر در نوکمپ که نوامبر سال بعد رخ داد، بهترین نتیجه او در الکلاسیکوهایش.
3- تشویق شدن رونالدینیو در برنابئو (نوامبر 2005)
در نوامبر 2005 بارسا در برنابئو با 3 گل رئال را شکست داد و رونالدینیو در بازیای که در آن مهارنشدنی بود و گل دوم را هم خودش زد توسط هواداران رئال تشویق شد، تماشاگرانی که به افتخارش ایستادند و برایش دست زدند. اما بر خلاف باور عمومی، این نخستینباری نبود که یک بازیکن بارسا در برنابئو توسط رئالیها تشویق میشد. پیش از این اتفاقی مشابه برای دیگو مارادونا هم افتاده بود، با این تفاوت که در آن بازی حرکت رئالیها بیشتر به منظور انتقاد از باشگاه خودشان بود تا احترام به بازیکن حریف.
2- بازگشت کابوسوار مورینیو به نوکمپ (نوامبر 2010)
در بازیای که قرار بود بازگشت بزرگ ژوزه مورینیو به نوکمپ لقب بگیرد، بارسا در یکی از بهترین نمایشهای تاریخ باشگاه با 5 گل رئال را در هم کوبید. ژاوی بعد از این بازی گفت این بهترین بازی عمرش بوده است. بارسا در این بازی حتی میتوانست نتیجه سنگینتری هم رقم بزند. این بازی رابطه مورینیو و گواردیولا، یا فقدان آن را تا پایان دوران حضور همزمانشان در لالیگا تعریف کرد.
1- داربی کله خوک (نوامبر 2002)
من این بازی را به خاطر کیفیت فوتبالش انتخاب نکردم چون حقیقتا بازی چندان جذابی نبود و با تساوی بدون گل به پایان رسید. انتخاب من اما به خاطر بدنامی جهانگیر آن بود، بازیای که از آن به عنوان «داربی شرم» یاد شده بود و تمام توجهها را متوجه لوئیس فیگو، بعد از تصمیمش مبنی بر ترک بارسا و پیوستنش به رئال کرده بود. در جریان این بازی اشیای زیادی به سمت فیگو پرتاب شد، از جمله کله یک خوک. لوییس فانخال بعد از بازی ادعا کرد این رفتار هواداران بارسا تقصیر خود فیگو بوده، چون این حق را به خودش داده کاری که همیشه میکند، یعنی زدن کرنرها را مقابل این هواداران انجام دهد. گویا حرکت کردن به سوی بطریای که به سمت او پرتاب شده بود، «نیمه خودآگاه و نیمه ناخودآگاه» هم حرکتی تحریکآمیز بوده. واقعا باورنکردنی است!
در نهایت چیزی که این بازی ثابت کرد، اگر تا پیش از آن در موردش شک داشتیم، این بود: الکلاسیکو مسالهای فراتر از فوتبال است.