محمد زعیمزاده: 1- محمد افضلسرخوش از بدیههسرایان قرن دوازده هجری است که به گفته خودش عمری به امید صله و مرحمتی مدح حکام جبار را گفت و چون به جایی نرسید مسیر و راه هجو و هزل را در پیش گرفت و شاید اگر امروز نامی از وی باشد بهخوبی یا به بدی در همان هجویات است اما شاید قصه آخرین مدحش شنیدنی باشد.
سرخوش روزی مثنوی مبالغهآمیزی در وصف یکی از حاکمان وقت به نام همتخان میگوید که شاهبیت شعر این بوده که «دهد سرمایه دریا بغارت/ سر انگشتش ز جود یک اشارت». همتخان هم گویا از این مثنوی سخت مسرور شده بود، گفت: یکدست لباس فاخر و یک رأس اسب رهوار برای شما در نظر گرفتهام که چون متاع قلیل است شرم دارم فیالمجلس تقدیم کنم. البته فردا به خانه شما خواهم فرستاد. سرخوش بیچاره به امید آن صله چند روز از منزل خارج نشد و چشم به در خانه دوخته بود که چه وقت اسب و خلعت میرسد! اما روزها و ماهها گذشت و اگر شما لباس فاخر و اسب پیشکش همتخان را دیدید سرخوش هم دید. سرخوش اما بعد از اثبات بدعهدی همتخان دوبیتیای سرود که بعدا ضربالمثل شد:
بر دولت بیفیض دماغت مغرور/ ای پنجه تو ز دامن دولت دور
بر عکس نهند نام زنگی کافور/ بیهمتی و نام تو همت خانست
2- به این جمله دقت کنید: «امکان ایجاد ممنوعیت برای مهاجرت به تهران سخت است و باید همچون سایر کشورهای پیشرفته، هزینه زندگی در شهرهای بزرگ را بالا برد تا از ورود جمعیت کم کرد.» این جمله طلایی و ایده نه چندان بکر را کسی گفته است که مسؤولیت اصلیاش حل مشکلات ساکنان تهران و تلاش برای تسهیل شرایط زندگی تهرانیهاست؛ استاندار تهران در حالی این جملات حکیمانه را به زبان میآورد و رسما فرمان افزایش مشکلات معیشتی و جنگ علنی با اندک بضاعت اقتصادی تهرانیها را صادر میکند که همه میدانیم مشکلات زندگی در تهران از آلودگی هوا و ترافیک و... خودش مثنوی هفتاد من کاغذ است و آنقدر سنگین هست که دیگر نیازی برای تلاش دولت برای تحت فشار گذاشتن مردم نباشد، البته با دستفرمان فعلی دولت در اقتصاد باید گفت خواسته یا ناخواسته شرایط به همان سمت و سوی دلخواه جناب استاندار پیش میرود اما خوب است جناب هاشمی، استاندار تهران بدانند این ایده طلایی و این فکر بکر اختراع حضرتشان نبوده است و در دهه 70 هم شهردار تهران که بعدا طعم زندان و انفصال از خدمات دولتی را هم چشید خیلی صریح همین ایده را داشت و اوایل دهه 70 گفته بود تهران را باید به نقطهای برسانیم که کسی با درآمد کمتر از 500 هزار تومان نتواند در تهران زندگی کند.
3- چندصد هزار نفر در موسسه اعتباریای که رسما از بانک مرکزی مجوز داشته سرمایهگذاری کردهاند، مدتی است موسسه رسما ورشکست شده و نه از تاک نشان است و نه از تاکنشان؛ نه از اصل پول مردم خبری است و نه از فرعش. رئیس بانک مرکزی میگوید مردم درباره موسسات مجوزداری هم که سودهای بالاتر میدهند دقت کنند، درست است که مجوز دارند و باید طبق فرمولهای بانک مرکزی کار کنند اما مردم دقت کنند، سرمایهگذاران کاسپین هم صبور باشند!
4- سیل مهیب در 3 استان غرب و شمال غرب کشور جان 40 نفر از هموطنان عزیزمان را گرفت، بهرغم پیشبینیهای هواشناسی تقریبا هیچ اقدام موثری برای مدیریت قبل از بحران اتفاق نیفتاد. رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران میگوید: «آمادگی مردم در حوادث مطلوب نیست!»
5- مردم عزیز دقت کنید! مردم عزیزی که آمادگیتان در حوادث مطلوب نیست دقت کنید، علاوه بر اینکه در سرمایهگذاری در موسسات مجوزدار توسط بانک مرکزی دقت میکنید و برای پس گرفتن حقوقتان هم صبور هستید، آمادگی داشته باشید که عنقریب است مانند کشورهای پیشرفته هزینه زندگی در شهرهای بزرگ آنقدر بالا برود که کسی هوس نکند همشهری و همسایه شما شود. راهحلهای پیشنهادی به شما برای حل مشکل هضم و قبول نجومیبگیرها و ذخیرههای انقلاب، رکود و تعطیلی کارخانهها و بیکاری اطرافیانتان هم بزودی به شما ابلاغ میشود.
بر عکس نهند نام زنگی کافور / بیهمتی و نام تو همت خانست