حمله مسلحانه پنجشنبهشب در قلب پاریس اگرچه بزرگترین حادثه تروریستی 2 سال اخیر در فرانسه نبود اما تاثیری عمیقتر از آنچه تصور میشد بر افکار عمومی این کشور برجای گذاشته است. مطابق افشاگری رسانههای فرانسوی، کریم شورفی، مرد عربتبار ۳۹ سالهای که با آتش گشودن در خیابان شانزلیزه یک افسر پلیس را کشت، 2 مامور دیگر را مجروح کرد و خود متعاقبا به ضرب گلوله پلیس از پا درآمد، یک مظنون جنایی با 15 سال سابقه حبس و تروریستی بالقوه بوده که بدون هیچ توجیه خاصی 2 ماه پیش توسط ماموران امنیتی آزاد شده است. در حالی که دستگاه اطلاعاتی فرانسه هنگام رها کردن این فرد خطرناک اعلام کرده بود ارتباط او با سازمانهای تروریستی اثبات نشده اما در نهایت معلوم شد او در حمله به قلب توریستی پاریس، حمایت داعش را پشتسر خود داشته است.
این مرد که وضعیت روانیاش توسط اعضای خانوادهاش بیثبات توصیف شده بود،
16 سال پیش به جرم اقدام مسلحانه علیه پلیس محاکمه میشود و 15 سال را در حبس میگذراند و درست در آستانه مهمترین مقطع امنیتی کشور یعنی انتخابات ریاستجمهوری در جامعه رها میشود. به گفته وکیل سابق شورفی، او یک شهروند منزوی، مطرود و بدسابقه فرانسوی بود که به همراه مادرش در حومه شرقی پاریس زندگی میکرد. در حقیقت میتوان گفت او هدیهای ایدهآل بود از سوی دستگاه امنیتی فرانسه به داعش تا در جهت منافع حاکمیت سایه و به قصد تاثیرگذاری بر انتخابات پیشرو اقدامی تروریستی را درست 3 روز مانده به انتخابات انجام دهد. حملهای که دستکم از 2 هفته قبل در رسانههای این کشور و توسط برخی نامزدها برای آن تبلیغات زیادی صورت گرفته بود. جالب اینکه برخلاف مواضع مشترک پلیس فرانسه و بلژیک در جریان حملات پیشین تکفیریها در خاک 2 کشور، اینبار مشخص شدن فوری و فوتی ماهیت حمله به شانزهلیزه برای بهرهبرداری انتخاباتی باعث شده 2 طرف فرصت هماهنگی نداشته باشند و 2 داستان تقریبا متضاد از عامل یا عاملان تیراندازی پنجشنبهشب به خورد رسانهها دهند.
در حالی که پلیس فرانسه به شکل مرموزی به بیانیه داعش درباره این حمله وفادار بوده و قائل به یک همدست بلژیکی داعشی به نام «ابویوسف» برای کریم شورفی نگونبخت و روانپریش است تا ابعاد تروریستی حادثه شانزهلیزه را بزرگنمایی کند، ژامبون، وزیر کشور بلژیک گفته عامل این حمله فقط یک تبعه فرانسوی یعنی خود شورفی بوده است. البته فرانسویها تاکید دارند یک تروریست بلژیکی صبح پنجشنبه با قطار وارد فرانسه شده است. این یعنی صحه گذاشتن بر بیانیه داعش که «ابویوسف البلجیکی» یکی از نیروهای داعش در بلژیک را عامل اصلی حمله به شانزهلیزه پاریس معرفی کرده نه کریم شورفی را که در نهایت اقدام به تیراندازی به پلیس کرد.
رابطه ترور شانزهلیزه و انتخابات
در شرایطی که طی 2 سال گذشته بیش از ۲۳۰ نفر در فرانسه بر اثر حملات تروریستی کشته شدهاند و این کشور هنوز در وضعیت اضطراری ناشی از این حملات بهسر میبرد، این سوال در ذهن بسیاری از فرانسویها چرخ میزند که چرا دستگاههای امنیتی کشورشان نمیتوانند جلوی تروریسم افسارگسیخته را بگیرند؟ اما این پرسش در فضای انقلاب اطلاعاتی جهانی در حال تبدیل شدن به یک ظن بزرگ است، چرا که شهروندان فرانسه و اتحادیه اروپایی هر روز در فضای مجازی با اسناد جدیدی از نقش دستگاههای جاسوسی فرانسه در ایجاد، سازماندهی و حمایت گروههای تروریستی در خاورمیانه و حتی داخل اروپا روبهرو میشوند. در میان محققان این حوزه مشهور است که دستگاه اطلاعاتی فرانسه پس از فوت شارلدوگل به طور کامل به تبعیت سازمان سیای آمریکا و اینتلیجنس سرویس انگلستان درآمده است. این دستگاه متشکل از سازمانهای امنیت داخلی DGSI (زیر نظر وزارت کشور)، سازمان امنیت برونمرزی DGSE (زیر نظر وزارت دفاع)، سازمان اطلاعات نظامی (زیر نظر ارتش) و سازمان حفاظت و امنیت دفاعیDPSD (زیر نظر وزارت دفاع) است. برای نخستینبار در جریان حملات تروریستی خونین ژانویه 2015 افشاگریهایی درباره نقش مستقیم عوامل اطلاعاتی ارتش فرانسه در ارتباط با دلالهای سلاح تامینکننده تسلیحات مورد نیاز برای داعشیها در خاک این کشور صورت گرفت که در آن زمان چندان جدی گرفته نشد اما حالا پس از روندی 2 ساله از ترورهای خونین جمعی به نام داعش یا القاعده، بخشی از افکار عمومی فرانسه رفته رفته به خیانت خودیها واقف شده و طی هفتههای اخیر با جمع شدن پشت سر «ژان لوک ملانشون» نامزد چپگرای جنبش «نافرمانی»، نارضایتی خود را نسبت به رفتار دوگانه حاکمیت نشان میدهند. ملانشون تنها نامزد در میان 6 نامزد پیشرو انتخابات ریاستجمهوری امروز فرانسه است که از سوی یک حزب یا جریان سیاسی قدرتمند در فرانسه یا اتحادیه اروپایی حمایت نشده و نظام سیاسی حاکم را به رسمیت نمیشناسد.
شعارهای نافرمانی و حرکت به سوی جمهوری ششم که از سوی او و هوادارانش مطرح میشود در حقیقت واکنشی است به آنچه در خلال ترورهای 2 سال اخیر در فرانسه به عنوان مهد دموکراسی اروپایی رخ داده است یعنی نابودی کامل ارزشهای جمهوری پنجم، حکومت نظامی به بهانه حملات تروریستی اما در حقیقت برای سرکوب نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی گسترده و کشاندن فرانسه به سوی جنگهایی فرامرز که آمریکا و ناتو هدایتشان میکنند.
امانوئل ماکرون، پیشتاز جدید نامزدها (24 درصد) یک نولیبرال بانکدار است که با وجود داعیه مستقل و فراحزبی بودنش نه تنها توسط رسانههای جریان اصلی وابسته به لیبرالهای حاکمیت صهیونیستی سایه فرانسه بشدت تبلیغ میشود بلکه بر اساس اظهارنظرهای هفتههای اخیر او گزینه مستقیم مقامات ناتو و همچنین حاکمیت آلمان به عنوان 2 نهاد سیاسی حاکم بر اتحادیه اروپایی محسوب میشود. پس از او مارین لوپن (5/21 درصد) قرار دارد که با وجود شعارهای ملیگرایانه ظاهرا انقلابی و مهاجرستیزش در حقیقت یک پروژه شبهترامپی را در فرانسه به نفع نولیبرالها اجرا میکند تا علاوه بر قطبی کردن و امنیتی کردن جامعه، اکثریت را به وحشت انداخته و به سوی نامزد لیبرال فراری دهد. لوپن درست مانند ترامپ، شعارهایی در مخالفت با ناتو، اتحادیه اروپا، حاکمیت مستقر، اتحاد با روسیه و حتی حمایت از بشار اسد سر میدهد اما او میداند با توجه به ترکیب اجتماعی فرانسه هرگز رئیسجمهور نخواهد شد. ضمنا شعارهای او با توجه به پیوند سنتی ملیگرایان افراطی اروپا با ناتو، ضمانت اجرایی نداشته و او هم میتواند مثل ترامپ بلافاصله پس از رسیدن به قدرت چرخشی ناگهانی انجام دهد. عوامل جبهه ملی از دیرباز همکاری تنگاتنگی با دستگاههای امنیتی و ارتش فرانسه داشتهاند که از آن جمله میتوان به کشتارهای جوخههای مرگ آنها در جریان انقلاب الجزایر اشاره کرد. پدر بازنشسته رهبر فعلی حزب، یعنی ژان ماری لوپن که در آن جنایات نقش داشت بهرغم منفور بودن در جامعه در بدنه ارتش بسیار محبوب بود. حال دختر او قرار است نقش «زن شرور» را در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه مقابل «جنتلمن نولیبرال» یعنی ماکرون بازی کند که طبق تمام نظرسنجیها با بیش از 60 درصد آرا نامزد از پیش برنده دور دوم خواهد بود. در این صورت لوپن در معامله پنهان با نولیبرالهای حاکم بر اروپا برای کسب کرسیهای پارلمانی بیشتر در آینده، به عنوان بازنده حتمی به دور دوم میرود و در عوض خود را تبدیل به گزینهای مستقیم در فرانسه برای نومحافظهکاران آنگلوساکسون از یکسو و کاخ کرملین از سوی دیگر میکند و حزب جمهوریخواه فرانسه را که فرانسوا فیون را نامزد کرده، همانند حزب حاکم سوسیالیست به محاق میبرد.
فیون پس از پشتسر گذاشتن رقیب همحزبیاش سارکوزی تلاش زیادی کرد تا بخت راستگرایان میانه حزب جمهوریخواه را زنده نگاه دارد و دامنه تقلایش از تقلید شعارها و ژستهای کمپین ترامپ تا دراز کردن دست دوستی به سوی روسیه را شامل میشد اما سلسله رسواییها باعث سقوط آرای او شده است. در جبهه مقابل «بنوا آمون» نامزد ناشناخته حزب حاکم سوسیالیست حتی حمایت دولت اولاند را هم پشت سر خود ندارد. این برای نخستینبار پس از جنگ جهانی دوم است که هیچیک از 2 حزب اصلی سوسیالیست و جمهوریخواه بختی برای رسیدن به کاخ الیزه ندارند. پس تعجبی ندارد که در این خلأ قدرت حزبی، یک نامزد مستقل با شعار نافرمانی و نفی جمهوری پنجم (حاکمیت فعلی) وعده برپایی جمهوری ششم با ارزشهای مطلوب فرانسویان را بدهد.اما رشد بیسابقه آرای ملانشون در روزهای اخیر (20 درصد) باعث شده که در نزدیکی 2 نامزد پیشتاز قرار گیرد و معادلههای انتخاباتی را که براساس دوقطبی نولیبرالهای جهانوطن با ملیگرایان تندرو شکل گرفته بر هم بزند. به همین دلیل به نظر میرسد حادثه تروریستی شانزهلیزه یک خودزنی نسبتا کمهزینه توسط دستگاه امنیتی فرانسه برای ایجاد رعب دوباره در جامعه و افزایش نسبی آرای لوپن باشد تا او بتواند به همراه ماکرون به دور دوم رفته و سناریوی انتخاباتی 2017 به نتیجه برسد. در عمل نیز چنین اتفاقی رخ داد. حمله کور مسلحانه شورفی در قلب پاریس، همزمان با دومین و آخرین مناظره تلویزیونی ماکرون و لوپن با ملانشون و 8 رقیب تقریبا بدون بخت دیگر صورت گرفت. بلافاصله خانم لوپن با بهرهبرداری از عواطف جریحهدار شده عمومی اعلام کرد باید همه خارجیها را اخراج کرد آن هم در کشوری مثل فرانسه که دستکم 30 درصد جمعیتش خارجی محسوب میشوند. طبیعی بود که برنارد کازنو، نخستوزیر فرانسه، رهبر راستگرایان افراطی «جبهه ملی» را به بهرهبرداری از حمله اخیر متهم کند. لوپن نیز در مقابل تلاشهای دولت برای برقراری نظم و قانون را «ناشیانه» خواند.
در نهایت نیز به فاصله 2 روز مانده تا انتخابات، آخرین نظرسنجیها نشان دادند روند نزولی آرای لوپن طی هفته پیش، دوباره سیر صعودی به خود گرفته است. بدین ترتیب همه چیز طبق سناریو پیش خواهد رفت اگرچه حالا راز پیچیدگی ظاهری انتخاباتی که حساسترین و غیر قابل پیشبینیترین انتخابات تاریخ معاصر فرانسه خوانده میشد با خودزنی آشکار دستگاه امنیتی این کشور در پوشش داعش لو رفته است.